• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 18 آذر 1397
کد مطلب : 40248
+
-

داستانک

 در باغ

زن در باغ ایستاده بود که دید مرد به طرفش می‌دود.
«تینا! گل من! عشق بزرگ زندگی من!»
مرد عاقبت این کلمات را بر زبان آورده بود.
«اوه، تام!»
«تینا، گل من!» «اوه، تام! من هم تو را دوست دارم!»
تام به زن رسید، به زانو افتاد، و به سرعت او را کنار زد.« گل من! تو روی گل سرخ برنده جایزه من ایستاده‌ای!»
هوپ ای تورس
‌IN THE GARDEN
Stanging there in the garden, she saw him running to ward her.
“Tina. My Flower! The love of mya life!”
He’d said it at last.
“Oh, tom!”
“Tina, my flower!”
“Oh, Tom! I Love you, too!”
To reached her, knelt sown, and wuickly pushed her aside.
“ My F;pwer! You were standing on my prize- winning rose!”
HoPE A.ToRREs
داستان‌های 55 کلمه‌ای، استیو ماس، ترجمه: گیتا گرکانی

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :