اعتراف پسر به قتل آتشین پدر
متهم می گوید به دلیل اینکه شیشه مصرف می کند دچار توهم شده است
پسری 19ساله که بهتازگی در دام شیشه گرفتار شده بود و توهمات عجیبی سراغش میآمد، پدرش را به قتل رساند و خانه را به آتش کشید.
بهگزارش همشهری، ساعت 2بامداد دوازدهم آذرماه حادثه آتشسوزی در طبقه دوم خانه ویلایی در شمال تهران به آتشنشانان اعلام شد و آنها پس از حضور در محل، آتش را مهار کردند. پس از آن چشممانشان به جسد سوختهای افتاد که روی مبلمان خانه افتاده بود. جسد مرد سوخته به پزشکی قانونی انتقال یافت و درحالیکه کارشناسان آتشنشانی اعلام کردند که حریق عمدی است، پزشکی قانونی نیز علت مرگ مرد سوخته را اصابت جسم سخت به سرش عنوان کرد. همین کافی بود تا ماجرای این جنایت آتشین به قاضی محسن مدیرروستا، کشیک جنایی تهران اعلام شود که با دستور وی گروهی از کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل تهران مأمور رسیدگی به این پرونده شدند. بررسیها حکایت از این داشت که مقتول 60ساله بوده و همسرش مدتی قبل به خارج از کشور سفر کرده بود. ضمن اینکه دختر مقتول ازدواج کرده و پسر 19سالهاش پس از این حادثه ناپدید شده بود. از آنجا که مقتول به همراه پسرش زندگی میکرد و خبری از او نبود، فرضیه قتل از سوی پسر مقتول قوت یافت.
بازگشت به محل جنایت
پسر 19ساله تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود تا اینکه عصر سهشنبه هنگامی که به محل جنایت بازگشته بود، به دام پلیس افتاد. او که معتاد به شیشه است، در بازجوییها به قتل و آتشزدن پدرش اعتراف کرد و در بازجوییهای اولیه گفت که بهدلیل ایرادگرفتنهای پدرش و سرزنشهای او همیشه با یکدیگر جروبحث داشتهاند تا اینکه شب حادثه او را به قتل رساند. او که نمیخواست راز جنایت فاش شود، خانه را به آتش کشید تا آثار جنایت را از بین ببرد اما فکرش را نمیکرد که دستش رو شود. بهگفته سرهنگ علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، تحقیقات تکمیلی از متهم ادامه دارد.
خواب عجیب
متهم دیروز برای انجام تحقیقات به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و جزئیات جنایت را فاش کرد. او مدعی شد که قصد کشتن یکی از بستگانش را هم داشته و بعد میخواسته به زندگی خودش پایان بدهد اما دستگیر شده است. در ادامه گفتوگوی همشهری با این متهم را میخوانید.
انگیزهات از قتل پدرت چه بود؟
او همیشه از من ایراد میگرفت و سرزنشم میکرد. اکثر اوقات با هم دعوا داشتیم اما دلیل اصلی برای کشتن او اینها نبود؛ خوابهای آشفتهام بود.
چه خوابی؟
چند وقتی میشد که خوابهای عجیب و آشفته میدیدم. در خواب میدیدم که فردی در تعقیبم است. با سرعت حرکت و دنبالم میکرد. در خواب تصویرش را میدیدم اما وقتی وحشتزده بیدار میشدم، هرچه فکر میکردم یادم نمیآمد که آن فرد چهکسی بود. تقریبا هرشب این خوابهای آشفته را میدیدم و کلافه شده بودم تا اینکه چند شب پیش وقتی وحشتزده از خواب پریدم، متوجه شدم که آن فرد پدرم است که هر شب مرا تعقیب میکند. آن لحظه بود که صدایی به من فرمان قتل داد. صدا میگفت اگر پدرت را به قتل برسانی، این کابوس و خوابهای آشفته به پایان میرسد.
چند وقت است که به دام شیشه گرفتار شدی؟
حدود 4 یا 5 ماهی میشود که گاهی شیشه میکشم و دچار توهم میشوم.
از جزئیات حادثه بگو؟
آن شب پدرم در حال تماشای تلویزیون در طبقه دوم خانهمان بود که من با برداشتن یک چکش بالای سرش رفتم. با دیدن من غافلگیر شد اما پیش از اینکه اقدامی انجام بدهد، چندین ضربه به او زدم. پدرم خونآلود روی زمین افتاد و وقتی متوجه شدم که فوت شده است، تصمیم گرفتم آثار جنایت را از بین ببرم. به همین دلیل از خانه بیرون رفتم و خودم را به جایگاه بنزین در نزدیکی خانهمان رساندم و یک گالن بنزین خریدم. بعد به خانه برگشتم و با ریختن بنزین روی جسد پدرم و وسایل خانه طبقه دوم، آنجا را به آتش کشیدم.
بعد از قتل به کجا فرار کردی؟
در خیابانها سرگردان بودم و شب را در پارک خوابیدم. با اینکه از قتل پدرم عذاب وجدان داشتم اما دیگر خبری از آن خوابهای آشفته نبود. آن صدایی که به من دستور قتل داد، راست میگفت؛ کابوسها تمامشده بود. البته من قصد کشتن یکی از بستگانم را هم داشتم چون همان صدا فرمان قتل دیگری داده بود.
چرا؟
چون قرار بود همان شخص که از بستگانم بود، برایم کاری دست و پا کند اما مدام امروز و فردا میکرد. آن صدا باز هم در گوشم فرمان قتل صادر کرد اما روز دقیق را مشخص نکرده بود. منتظر بودم مشخص کند تا من هم اطاعت کنم. حتی قصد داشتم پس از آن به زندگی خودم هم پایان بدهم اما نشد، چون عذاب وجدان لحظهای رهایم نمیکرد. به همین دلیل به خانه برگشتم تا ببینم وضعیت چطور است. هنوز هم باورم نمیشود که جان پدرم را گرفتهام.