بهنظر میرسد یکی از عوامل اعتصاب بازیکنان پرسپولیس بعد از بازی با تراکتورسازی، نگرانی آنها بابت وقوع تغییرات مدیریتی بوده باشد. حالا دیگر همه میدانند که حمیدرضا گرشاسبی مشمول قانون منع بهکارگیری بازنشستهها میشود و بهزودی باید پستش را ترک کند. در این میان بازیکنان پرسپولیس هم نگران هستند که با تغییر مدیریت، وصول مطالبات آنها از باشگاه به مشکل بخورد و باز هم گرفتار قصه تکراری بدقولی مدیران شوند. خود جلال حسینی هم بعد از اعتصاب به سایت باشگاه گفت پرسپولیس برای تکرار موفقیتهایش نیاز به «ثبات مدیریت» دارد؛ کلیدواژهای که این روزها برای خیلیها مهم شده اما قانون برای همه یکسان است و گرشاسبی باید برود. وقتی حتی شهردار تهران هم مشمول منع بهکارگیری بازنشستهها شد، دیگر تکلیف گرشاسبی روشن است و پرسپولیس بار دیگر باید با تغییر مدیریت مواجه شود.
سؤال اساسی اما این است که باشگاهی مثل پرسپولیس از کدام امتیاز دولتی بودن برخوردار شده که الان بهخاطر همین ماهیت دولتی باید مدیرعاملش را از دست بدهد؟ سرخابیها در حالی بهعنوان باشگاههای تحت مالکیت دولت شناخته میشوند که بنا به ادعای مدیران هر دو تیم، دولت مدتهاست به آنها کمک مالی نمیکند. این مسئله روز دوشنبه در مجمع باشگاه استقلال هم مورد تأیید قرار گرفت و گفته شد آبیها 2 سال است بودجه باشگاه را بدون کمک دولتی میبندند؛ آنچه در مورد پرسپولیس نیز صدق میکند. شاید نهایت کمک دولت به پرسپولیس و استقلال در این مدت تخصیص مقداری ارز دولتی بوده باشد که این امتیاز به برخی مؤسسات خصوصی و غیردولتی هم اعطا شده است. جالب است که پرسپولیس و استقلال برخلاف تیم ملی حتی اجاره استفاده از ورزشگاه آزادی را هم میپردازند. به این ترتیب ظاهرا نقش دولت در پرسپولیس و استقلال فقط مربوط به تعیین تیم مدیریتی است؛ که همان هم گاهی با سهلانگاری صورت میگیرد و مثل حضور امثال رویانیان ، سیاسی و طاهری در پرسپولیس، موجب خسران میشود. از قرار معلوم جاده تعامل دولت با سرخابیها یکطرفه است. آنها کمکی از وزارت ورزش دریافت نمیکنند اما شخص وزیر ورزش رئیس مجمع دو باشگاه محسوب میشود و به همین علت نیز آنها مشمول مقررات دولتی، ازجمله همین قانون منع بهکارگیری بازنشستهها میشوند.
جاده یکطرفه
در همینه زمینه :