• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 6 آذر 1397
کد مطلب : 38855
+
-

ارزش شرکت‌های استارتاپی چگونه تعیین می‌شود؟

ارزشگذاری با تبلیغات پوشالی

برخی از شرکت‌ها برای بالابردن ارزش‌شان دست به‌خودنمایی‌های غیرواقعی می‌زنند

کیوان نقره‌کار | کارشناس فناوری اطلاعات

ارزشگذاری استارتاپ‌ها به توافق سرمایه‌گذار و مجموعه استارتاپی بستگی دارد. برای تعیین ارزش استارتاپ‌ها روش‌های مختلفی وجود دارد که هر کدام از جنبه‌های مختلف فعالیت استارتاپ‌ها را رصد می‌کنند و ما با قاطعیت نمی‌توانیم بگوییم که کدام مدل استاندارد و اصلی است.

توجه به چرخه مالی یکی از روش‌های رایج است که براساس درآمدها و سود و زیان یکساله استارتاپ ارزشگذاری می‌شود. مدل دیگر هم مربوط به سنجش دارایی‌های استارتاپ‌ است؛ به‌عبارت دیگر علاوه بر چرخه مالی به بحث دارایی‌های شرکت هم در روند ارزشگذاری توجه می‌شود. این دارایی‌ها شامل تجهیزات و تکنولوژی، منابع انسانی، سرمایه‌گذارها و سهامداران است و دانش و تجربه هم به‌عنوان بخشی از دارایی شرکت محاسبه می‌شود.

شرکت‌هایی مانند دیجی‌کالا و اسنپ با ضرب عدد10 یا 9 در درآمد سالانه، ارزش شرکتشان را مشخص می‌کنند و این مدل برای استارتاپ‌های بزرگ ایرانی عرف است.

در کنار این شیوه‌ها، مواردی همچون مقبولیت اجتماعی، فاصله‌ از رقبا، احتمال ساخت مدل مشابه و مقبولیت کاربری همه جزو عواملی هستند که می‌توانند ارزش یک شرکت استارتاپ را مشخص کنند.

در مورد سنجش ارزش شرکت‌های استارتاپ یک نگرانی وجود دارد و آن هم مربوط به اغراق برخی از شرکت‌ها در میزان سرمایه و ارزش‌شان است. نباید فراموش کرد که اگر شرکتی در چنین مسیری قدم بردارد، باید آماده مشکلاتی همچون برخورد سازمان مالیات باشد چون تمام عددهایی که این شرکت‌ها اعلام می‌کنند باید در وزارت اقتصاد و سازمان دارایی ثبت شده باشد.

از آنجا که روال درستی برای ارزشگذاری استارتاپ‌های ایرانی نداریم، این بستر مهیا شده است که برخی از شرکت‌ها برای بالا‌بردن ارزش‌شان دست به‌خودنمایی‌های غیرواقعی بزنند؛ به‌عنوان مثال بعضی از استارتاپ‌ها، ارتباطاتی را با کشورهای خارجی می‌گیرند و با انجام گفت‌وگو در رسانه‌های خارجی، مدعی می‌شوند که این شرکت داخلی خریدار خارجی دارد.

حتی بسیاری از سرمایه‌گذارها و شتاب‌دهنده‌های داخلی از سمت خودشان، شرکتی با استفاده از اقوامشان در خارج از ایران ایجاد و این شرکت را به‌عنوان مشتری خارجی یک استارتاپ ایرانی معرفی می‌کنند تا با رونمایی از یک مشتری خارجی، ارزش شرکت را بالا ببرند.

این شرکت‌های شتاب‌دهنده از طریق ارتباط‌گیری با روزنامه‌های خارجی دست به پروپاگاندا می‌زنند و حتی داشتن این مشتری خارجی را با تبلیغ‌های بیلبوردی و تلویزیونی در داخل کشور به گوش همه می‌رسانند تا اینگونه بر ارزش شرکت استارتاپی بیفزایند. به‌دلیل نبود روال درست ارزشگذاری، این فضا مهیا می‌شود تا برخی از راه‌های غیرقانونی و غیرعرفی، ارزش شرکتشان را افزایش دهند.

البته این موضوع در دنیا هم بحث و بررسی می‌شود و ارزشگذاری مبتنی بر توافق است اما در دیگر کشورها پروپاگاندا نقشی در ارزشگذاری ندارد و ارزش شرکت‌ها مبتنی بر اثربخشی استارتاپ به‌منظور جلب نظر خریدار است.

چالش دیگری که در این حوزه با آن مواجه هستیم، مربوط به استارتاپ ویکندهاست. متأسفانه در این برنامه‌‌ها یک‌سری شرکت محدود معرفی می‌شوند و حواسمان نیست که خیلی از استارتاپ‌ها به شکست ختم شده‌اند. یکی از دلایل مهم شکست این استارتاپ‌ها، هدایت آنها از سوی کارشناسان و داورهای ضعیف است. زمانی که ما از رشد استارتاپ صحبت می‌کنیم، نیاز به یک کارشناس خبره برای راهنمایی آن شرکت داریم. افرادی که هیچ تجربه کاری ندارند، نمی‌توانند با تکیه به چند دوره آموزشی، خود را در جایگاه رهبران استارتاپی قرار دهند.

به‌نظر می‌رسد که باید تلاش کرد تا به‌وسیله میانداری اتحادیه‌ها و اصناف، رابطه‌ای میان کارآفرینان سنتی و استارتاپ‌ها برقرار شود و این کارآفرینان سنتی در جایگاه رهبران استارتاپ‌ها قرار بگیرند. به‌دلیل اینکه در این زمینه برنامه‌ریزی انجام نشده است، شاهد شکست استارتاپ‌ها و همچنین افزایش موضع منفی بدنه کسب و کار سنتی نسبت به کسب و کار جدید هستیم.

این ضعف به اتحادیه کسب و کارهای مجازی بازمی‌گردد و نیاز به تعامل با کسب‌وکارهای سنتی بیش از پیش احساس می‌شود. بهتر است تا با حذف اتحادیه کسب و کارهای مجازی، این فعالیت‌ها از طریق اتحادیه‌ها پیگیری شود و هر اتحادیه بخشی را به‌عنوان بخش مجازی خود داشته باشد تا بتواند شکاف میان استارتاپ‌ها و صاحبان کسب و کار سنتی را از بین ببرد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید