استارتاپهای ایرانی در چه وضعی بهسرمیبرند؟
لوبیای سحرآمیز
آمار و اطلاعاتی درباره استارتاپهای ایرانی که درآمد نجومی بعضیهایشان، خیلیها را وسوسه کرده است
محمدتقی حاجی موسی
«استارتاپ»؛ تا چند سال پیش هیچکس چیزی درباره این عبارت نمیدانست. فقط بعضی میدانستند که معنایش میشود «یک چیزی را از اول ایجادکردن». در همین حد. حتی وقتی دیجیکالا شروع بهکار کرد هم خیلیها به چشم یک سایت فروش اینترنتی نگاه میکردند. با وجود اینکه این سایت درآمد بالایی داشت و موارد دیگری از فروش اینترنتی هم موجود بود اما انگار هنوز استارتاپی شکل نگرفته بود. اسنپ اما همهچیز را عوض کرد. آنموقع بود که مفهوم استارتاپ عمومی شد. وقتی همه توانستند با یک گوشی تلفن همراه، سفرهای درونشهریشان را انجام دهند. قبل از این هم میشد اینترنتی بلیت رزرو کرد اما نقطه عطف ماجرا در سال 1393بود. یعنی تنها 4سال پیش. در این مدت کوتاه ولی جهان استارتاپی در ایران دگرگون شد. هر روز دهها ایده جدید در حال عملیاتی شدن هستند و در گفتوگوهای روزمره معمولا اشارهای به آخرین اپ، سایت یا در یک کلام استارتاپ استفادهشده میشود. ظاهرا زندگی در ایران و دنیای امروز بدون این محصولات و خدمات صفر و یکی ناممکن شده است و حتی مشکلات قدیمی را هم میتوان با این شیوه حل کرد. برای مثال در این مدت کوتاه بیش از 130هزار شغل در استارتاپها ایجاد شده است. این در حالی است که بسیاری از نمونههای ایرانی هنوز به مرحله بلوغ و حضور در عرصه بینالمللی نرسیدهاند و تعداد انگشتشماری هستند که کارمندان بالای 50نفر دارند. با وجود این شواهد و قرائن نشان میدهد که کلید حل خیلی از مشکلات و معضلات بهخصوص اقتصادی در گرو راهاندازی، استفاده و توسعه همین دیجیتال مارکتینگها و فضای استارتاپی است. هرچند فعلا در آغاز راه هستیم.
طبق گزارش وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که بعد از بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی الکامپ سال 96منتشرشده، 9/44درصد از تمام استارتاپهای موجود در کشور سال 95 شروع بهکار کردهاند. این یعنی هماکنون اکثر آنها کمتر از 3سال عمر دارند. 9/24درصد از استارتاپها در سال 94 و 4/18درصد در 3ماه اول سال 96 ثبت شدهاند. همه اینها عمر کوتاه استارتاپها در ایران را نشان میدهند و جالب اینکه تنها 8/0درصد از تمام استارتاپها وارد یکدهه فعالیت شدهاند. در این میان بیش از 83درصد استارتاپها در تهران قرار دارند. جایی که بیش از 30درصد تولید ناخالص ملی به آن مربوط میشود و سهم تمام استانهای دیگر کشور تنها 20درصد استارتاپهاست. البته اینجا هم خراسان رضوی، قزوین و اصفهان با مجموع 3/7 درصد بالاتر از بقیه هستند و سهم 27استان دیگر فقط کمتر از 10درصد است و این توزیع و پراکندگی نامتناسب را نشان میدهد. مسئله دیگر چگونگی رشد این استارتاپهاست. فقط 8/0درصد از استارتاپهای ایرانی توانستهاند به مرحله بلوغ برسند. 2/49درصد از این جمعیت در مرحله ورود به بازار هستند و بقیه هم هنوز تا رسیدن به بلوغ فاصله دارند و البته خیلی از استارتاپها هیچگاه به این مرحله نمیرسند. مسئله دیگر اینکه درصد موارد بالغ نسبت به سال 95 کمترین رشد ممکن را داشته و این یک نکته منفی بهحساب میآید.
زمینه فعالیت
درباره حوزه فعالیت اطلاعات جالبی وجود دارد. برای مثال خدمات تولید یا تجمیع محتوا و خبر با 7/13درصد بالاترین سهم را در میان استارتاپها دارد. بعد از آن خرده یا عمدهفروشی کالاها با 8/11درصد قرار دارد و ارائه خدمات و راهکارهای فنی در کنار خدمات تبلیغات، بازاریابی و مشاوره کسب و کار هر کدام با 9/5درصد قرار دارند. در سال95 اما خرده و عمدهفروشی کالا با 8/17درصد در جایگاه اول بود که حالا به رتبه دوم آمده است. نکته مهم دیگری که درباره استارتاپهای ایرانی وجود دارد مدل تجاری آنهاست. 80درصد نمونههای ایرانی از مدل B2C استفاده میکنند؛ یعنی مشتریان این استارتاپها افرادی هستند که مصرفکننده نهایی محصولات ارائهشده هستند. رتبه دوم متعلق به مدل B2B است؛ یعنی مشتریان از کسب و کارهای دیگر هستند و استارتاپ نقش واسطه را دارد. لازم به توضیح است که هر استارتاپ میتواند از چند مدل تجاری استفاده کند ولی در ایران 3/51درصد از 2مدل، 7/43درصد فقط از یک مدل 8/3درصد از 3مدل تجاری استفاده میکنند.
پول از کجا؟
فروش محصولا با 7/46درصد اصلیترین محل درآمد استارتاپهای ایرانی است. گرفتن حق کمیسیون با 4/30درصد دومین راه درآمد است. تبلیغات، حق عضویت و گرفتن پول براساس زمان استفاده از سرویس هم در رتبههای بعدی قرار دارند. غیراز این راههای دیگری نیز وجود دارد اما 5/52درصد استارتاپها ایرانی ترجیح میدهند فقط یکنوع مدل درآمدی داشته باشند و 2/31درصد دو نوع مدل دارند. مسئلهای که میتواند گاهی آنها را دچار مشکل کند. با وجود این فقط 5/1درصد استارتاپها 5مدل درآمدی دارند. بستر ارتباطی استارتاپها برای عرضه محصولات و خدمات دیگر آیتمی است که اهمیت دارد. وبسایت، تلگرام و اینستاگرام با اختلاف نسبت به بقیه رسانهها قرار دارند هر چند در یک سال اخیر بعضی مجبور به کوچ از تلگرام شدند.
مؤسسان جوان
بالای 90درصد کسانی که یک استارتاپ راه انداختهاند، مرد هستند و کمتر از 10درصد را زنان تشکیل میدهند. اتفاقی که البته در دنیا هم عجیب نیست و برای مثال در آمریکای شمالی 18درصد مؤسسان زن هستند. مسئله دیگر سن این مؤسسان است. 8/64درصد از کسانی که چنین ایدههایی را به سرانجام رساندهاند بین 25تا 35سال سن داشتهاند و 5/1درصد حتی زیر 20سال و اینها یعنی استارتاپ راهانداختن یک کار کاملا جوانانه است و سر پیری نمیتوان به آن امید داشت. از نظر تحصیلات بیشترین فراوانی مربوط به افرادی با مدرک لیسانس، سپس فوقلیسانس و بعد از آن دکتری است. لذا زیاد درس خواندن نمیتواند مولفه مهمی برای راهاندازی یک کسب و کار جدید باشد و ایده بکر مهمترین مسئله است. با وجود این اگر کسی بخواهد از طریق تحصیل وارد این حوزه شود باید بداند که دانشآموختگان علوم کامپیوتر با 53درصد و سپس فارغالتحصیلان رشتههای مدیریت کسب و کار موفقترین آدمهای این حوزه هستند. نکته آخر هم مربوط به شکل سرمایهگذاری است. تقریبا 90درصد استارتاپها بدون هیچگونه حمایت مالی کارشان را راه انداختهاند و دولت هیچ کمک مالی به آنها نکرده است. هر چند از کمکهای دولت در زمینه فراهم کردن بسترها نمیتوان چشمپوشی کرد.