محیطبانان گلستانی در انتظار حمایت قضات
آنها میگویند پیگیری تخلفات در صورت همکاری نکردن قوهقضاییه بیفایده است
ستاره حجتی| گرگان-خبرنگار:
هنوز 40 روز از حادثه دلخراشی که محیطبانان گلستانی را سیاهپوش کرد، نگذشت که باز هم کشته شدن یک محیطبان تیتر رسانهها شد.
مرگ محیطبان گلستانی با واکنشهای بیشتری از سوی مدیران مواجه و اقدامهایی مانند توزیع جلیقههای ضد گلوله انجام شد؛ جلیقههایی که برخی محیطبانان گلستانی میگویند برایشان کوچک است. این اقدامات مقطعی درد محیطبانان را دوا نمیکند. سالهاست در برای آنها بر پاشنه مشکلات و مصائب میگردد. دستیافتن به محیطبانان برای گفتوگو کار راحتی نیست، چون گروهی در دوره آموزشی که در ارومیه برگزار میشود و گروهی دیگر هم سر پستهای کاری خود در حال گشتزنی در کوه و دمن هستند. تلفنها آنتن ندارند و آنها هم که در دسترس قرار میگیرند، صدایشان مدام قطع میشود.
با این حال قطعی تلفنهای همراه مانع گفتن از مشکلات نمیشود. «مجید.م» یکی از محیطبانان گلستانی بیش از 20 سال است که این شغل را دارد و میگوید: مدرک سوم راهنمایی به عنوان محیطبان استخدام شده و در حین خدمت کارشناسی ارشدش را هم گرفته است. وی بیان میکند: تعداد زیادی از محیطبانان مانند من با مدارک تحصیلی پایین استخدام شدند اما بعد ادامه تحصیل دادند. ولی در قراردادها این مدارک جدید ثبت نشده و برای دریافت حقوق مشکل داریم. ما چندین دوره آموزشی مانند دورههای زندگی در شرایط سخت را گذراندهایم، اما سختی شغل ما آنجاست که با هزار مشقت تخلفات را پیگیری میکنیم، ولی نهادهای دیگر حمایت لازم را ندارند.
مجید اضافه میکند: شکارچی غیرمجازی را با 15 پرنده تحویل دادگستری دادم، اما رأی علیه من صادر شد. انتقامجوییهای شکارچیان را هم که کنار بگذاریم، وقتی قانون به جای ایستادن در کنار ما، کنار آنان میایستد، همه تلاشهای ما بینتیجه است. این محیطبان اظهار میکند: درست است که معمولا در پاسگاههای محیطبانی امکانات کم است، اما گلایهای در این مورد نداریم. گلایه ما از این است که چرا با وجود درآمد اندک، پرداخت هزینههایی مانند تعمیر ماشینی که هنگام ماموریت خراب شده هم به عهده ماست؟
جلیقههای ضد گلوله بیاستفاده
یکی دیگر از محیطبانان میگوید: بعد از حادثه شهادت همکارمان، جلیقههای ضدگلوله میان محیطبانان توزیع شد، اما این جلیقهها برای ما کوچک است و عملا نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم. شما تعقیب و گریزهای ما با شکارچیان را ندیدهاید. رفتار آنها با محیطبانان بسیار بد است. وقتی پای میلیونها تومان در میان است و عموما هم بر این باورند که قانون سد راهشان نیست، به راحتی به ما شلیک میکنند.
مرگ محیطبانان در همه جای دنیا که شکار گسترده وجود دارد، اتفاق میافتد اما ببینید قوانین و نظام قضایی چطور در برابر آنان میایستند. «عباس.ک» اضافه میکند: 14 سال است که به عنوان محیطبان خدمت میکنم. تعداد اندک نیروها سختی کار را دوچندان میکند. مخاطراتی که از بیرون و گاهی با عوامل مدیریتی به ما تحمیل میشود، بازدهی کار را پایین میآورد. منظورم مدیریت استان نیست، بلکه نگاه غیر محیطزیستی مدیریت کلان در کشور است.
وی که در رشته محیطزیست تحصیل کرده، میگوید: انتظار دارند تعارضات حیاتوحش را هم محیطبان چارهاندیشی کند بهویژه برای موقعیتهایی که برایش آموزشندیده است. حادثه مرگ خرس قهوهای در گلستان را به خاطر بیاورید. گاهی محیطبان در دوراهیهای نفسگیری قرار میگیرد. در چنین شرایطی فقط آموزشهای اصولی میتواند راهگشا باشد که آنها هم بسیار کم هستند.
محیطبانان؛ درگیر مشکلات اقتصادی
یکی از محیطبانان از مسائل اقتصادی گلایه میکند و میگوید: گاهی در برخی رسانهها میخوانیم که محیطبانان، آلوده به شکار غیرمجاز و همدستی با قاچاقچیان هستند. فرض کنید حرف آنها صحت داشته باشد و برخی محیطبانان این کار را انجام داده باشند. آیا کسی به چگونگی اداره زندگی یک محیطبان هم نگاه میکند؟
«محمد.س» ادامه میدهد: در زمان دولت دهم قانونی برای افزایش 30درصدی حقوق برخی از ردههای شغلی تصویب شد. ذیل بند 15 آن محیطبانان تعریف شده بودند، اما این موضوع محقق نشد. در حال حاضر پس از چند سال با همکاری مدیر کل حفاظت محیطزیست استان، با گرفتن رأی دیوان عدالت پیگیر تحقق آن هستیم.
وی میگوید: وقتی نام محیطبان و مشکلاتش میآید همه فقط از شکارچیان غیرمجاز صحبت میکنند. اگرچه این مساله جدی است، اما نباید فراموش کنیم که یک محیطبان در هیچ زمینهای دارای امنیت نیست و این مشکل بزرگی است. ما پاسدار ارزشمندترین سرمایههای کشوریم، اما کمتر کسی این پاسداری را میبیند.