4دانشآموز، قربانی بیاحتیاطی راننده وانت شدند
تصادف خودروی وانت پیکان با 4دانشآموز بردسکنی که بعد از تعطیلی مدرسه به سوی خانهشان در حرکت بودند حادثه تلخی را رقم زد. در جریان این حادثه 2نفر از دانشآموزان جان خود را از دست دادند، یک نفر دچار مرگ مغزی شد و چهارمین نفر روی تحت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم میکند. اما این حادثه هولناک چطور رقم خورد؟
به گزارش همشهری، سجاد حسینپور، محمدمهدی احمدی، مهدی جهانیفرد و امیرعلی طاهریان دانشآموزان مدرسه حاجمومن بردسکن واقع در خراسان رضوی بودند. سجاد و محمدمهدی کلاس چهارمی بودند و مهدی و امیرعلی کلاس پنجمی. آنها که در یک محله زندگی میکردند روز یکشنبه بعد از تعطیل شدن مدرسه از خیابان سیزدهم آبان به سوی خانه به راه افتادند.
بچهها هنوز فاصله زیادی از مدرسه نگرفته بودند که ناگهان یک پیکانوانت درحالیکه سرعت خیلی زیادی داشت از راه رسید. سرعت وانت آنقدر زیاد بود که بچهها غافلگیر شدند و نتوانستند از مسیرش کنار بروند. وانت که معلوم نبود رانندهاش چه وضعیتی دارد با شدت زیادی با 4دانشآموز برخورد کرد اما این حادثه هم نتوانست جلودارش باشد و او به مسیرش ادامه داد و فرار کرد.
عابران از دیدن این صحنه شوکه شده بودند اما در ادامه دور دانشآموزان حلقه زدند و چند نفر از اورژانس کمک خواستند. هر 4پسربچه آسیب زیادی دیده و دچار خونریزی شده بودند. بدن نحیفشان تاب ضربه شدید وانت را نداشت. چند دقیقه بیشتر طول نکشید تا آمبولانسهای اورژانس از راه رسیدند و 4دانشآموز به بیمارستان ولیعصر بردسکن منتقل شدند.
در بیمارستان
رضا ذبیحی، مدیر بیمارستان ولیعصر بردسکن که هنگام انتقال مصدومان در بیمارستان حضور داشت درباره وضعیت دانشآموزان پس از تصادف به همشهری میگوید: «وقتی از این حادثه تلخ باخبر شدیم همه بیمارستان به حالت آمادهباش درآمد و همه امکانات برای پذیرش دانشآموزان مهیا شد. در بررسیهای اولیه مشخص شد که هر 4دانشآموز وضعیت وخیمی دارند. هر 4نفر از ناحیه سر بهشدت آسیب دیده و بدحال بودند. هوشیاری همهشان بین 4تا 5 بود و وضعیت خطرناکی داشتند. به همین دلیل همزمان با انجام اقدامات اولیه در اتاق عمل با بیمارستانهای شهیدبهشتی سبزوار و 22بهمن نیشابور برای انتقال آنها هماهنگ شد.» لحظات به سرعت میگذشت و جان 4دانشآموز در خطر بود. به همین دلیل تیم پزشکی تصمیم گرفتند از بالگرد برای انتقال آنها استفاده کنند. ذبیحی در اینباره میگوید: «ساعت13:30 سجاد و محمدمهدی به استادیوم ورزشی که در نزدیکی بیمارستان قرار دارد منتقل شدند و در آنجا بالگرد اورژانس آنها را به سبزوار منتقل کرد. مهدی و امیرعلی هم چند دقیقه بعد به همین ترتیب با بالگرد دیگری به نیشابور منتقل شدند.»
آخرین وضعیت دانشآموزان
با وجود انتقال دانشآموزان حادثهدیده به 2شهر دیگر اما کادر پزشکی بیمارستان ولیعصر بردسکن با نگرانی اوضاع آنها را دنبال میکردند. مدیر این بیمارستان میگوید: «ساعت حدود 4 بعدازظهر بود که خبر رسید امیرعلی وضعیت وخیمی پیدا کرده و دقایقی بعد روی تخت بیمارستان جانش را از دست داد.» او ادامه میدهد: «ساعت7:30 شب سجاد هم که دچار خونریزی شدیدی در سرش شده بود در بیمارستان سبزوار جان باخت و دقایقی بعد هم کاهش هوشیاری محمدمهدی باعث شد او دچار مرگ مغزی شود.» ذبیحی درباره چهارمین حادثهدیده نیز میگوید: «شامگاه یکشنبه میزان هوشیاری مهدی کمی بالاتر رفته و به 7 رسیده بود اما صبح دوشنبه هوشیاریاش به 5 کاهش یافت. او خونریزی شدیدی در سرش دارد و به ساقه مغزش آسیب وارد شده است. با این حال تلاشها برای نجات وی ادامه دارد.» براساس این گزارش قرار است صبح امروز (سهشنبه) مراسم تشییع پیکرهای سجاد حسینپور و امیرعلی طاهریان از مدرسه حاجمومن در خیابان سیزدهم آبان سبزوار برگزار شود.
تصادف مرگبار مقابل چشم برادر
تلفن خانه پدری سجاد که زنگ میخورد، بعد از چند بوق صدای ضعیف دختری نوجوان از آن طرف خط به گوش میرسد. او خواهر سجاد است. صدای شیون و زاری خانه را پر کرده و دختر نوجوان هم که بغض کرده با گریه جواب میدهد. میگوید: من 3برادر داشتم و سجاد داداش کوچکترم بود. این را که میگوید بغضش میترکد و دیگر نمیتواند حرفهایش را ادامه دهد.
یک نفر دیگر گوشی را میگیرد. او مادر سجاد است. وقتی میفهمد که باید درباره جگرگوشهاش صحبت کند، او هم توانش را از دست میدهد و گوشی را کنار میگذارد. اما چند لحظه بعد خاله سجاد که او هم صدایش گرفته حاضر میشود صحبت کند. او میگوید: «برادر بزرگتر سجاد مغازهای در نزدیکی همان مدرسه که سجاد در آنجا درس میخواند دارد. دیروز برادرش جلوی مغازه ایستاده بود و با چشمان خودش دید که چطور وانت با سجاد و 3نفر دیگر از دانشآموزان برخورد کرد. راننده بیانصاف که از همسایههایمان است بعد از برخورد ماشینش با بچهها فرار کرد. اما چند ساعت بعد دستگیر شد.» او ادامه میدهد: «همان موقع برادر سجاد و بقیه مردم با اورژانس تماس گرفتند و درخواست کمک کردند. بچهها را به بیمارستان بردند اما همهشان بدحال بودند. سجاد را به بیمارستان سجاد منتقل کردند، پدر و مادرش هم دنبال او رفتند. با اینکه دکترها تلاش زیادی انجام دادند اما ساعت8 شب سجادمان فوت شد. باورتان نمیشود اما او آزارش به هیچکس نمیرسید. پسر خوب و آرامی بود، حالا نمیدانم خواهرم چطور میخواهد از دست دادن او را تحمل کند. خدا به او صبر بدهد.»