رسانهها علیه شاهزادهها
رسانههای غربی در یک سال اخیر، بارها حاکمان سعودی را به چالش کشیدهاند و در آخرین نمونه، نیویورکتایمز از تلاشهای سعودی برای ترور سردار قاسم سلیمانی پرده برداشته است
جواد نصرتی | خبرنگار
نیویورکتایمز در ادامه سنت نسبتا جدید افشاگریهای سراسری علیه عربستان در رسانههای غربی، در گزارشی تکاندهنده، از تلاشهای نزدیکان محمد بن سلمان ولیعهد سعودیها برای ترور شخصیتهای کلیدی و خرابکاری اقتصادی در کشورمان در سال2017 خبر داده است.
براساس این گزارش، ژنرال احمد العسیری که پیش از برکناری بهخاطر رسوایی قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد سعودی، یکی از نزدیکترین مشاوران محمد بن سلمان بود، در ملاقات با جورج نادر دلال لبنانی-آمریکایی و جوئل زامل تاجر نزدیک به مراکز اطلاعاتی رژیم اسرائیل، درخواست کرده بود تا زمینه برای ترور مقامات ایرانی از جمله سرلشگر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس فراهم شود.
در این گزارش همچنین آمده است که سعودیها آماده بودهاند که میلیاردها دلار برای به آشوب کشیدن اقتصاد ایران هزینه کنند.
چنین گزارشهای ضدسعودی، به یکباره از سال2017 میلادی به بعد در رسانههای بزرگ غرب پدیدار شدند و به سختی میشد پیش از آن مشابه آنها را در رسانههای بزرگ دنیا مشاهده کرد؛ درواقع میتوان گفت شرایط کاملا برعکس بود و رسانهها بهوفور گزارشهایی در تمجید از محمد بن سلمان و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی او در عربستان منتشر میکردند. پیش از اینکه ورق برگردد، بن سلمان از نظر بسیاری از این رسانهها ناجی عربستان و راهنمای عبور این کشور به دوران مدرن بود. اما، شرایط، به دلایل زیادی تغییر کرد و حالا در جایی قرار داریم که رسانهها و گزارشها و تحلیلهای ضدسعودی آنها، به کابوس بنسلمان و مشاورانش بدل شدهاند.
در میان تمام دلایلی که رویکرد رسانهها نسبت به بن سلمان را تغییر دادهاند، دو مورد بسیار تعیینکننده و تأثیرگذار هستند؛ تحریم همهجانبه قطر از سوی عربستان و امارات و متحدانشان و دشمنی شخص دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا با رسانههای آمریکایی.
قطر، پیش از اینکه از سوی امارات و عربستان مورد تحریم واقع شود، همسو با این کشورها فعالیت میکرد. اما وقتی که در تنگنا قرار گرفت، روابطش را با رقبای سعودیها در منطقه تقویت کرد و در کنار دلارهای بیشماری که به لابیستها در آمریکا و اروپا میداد، بازوی رسانههای خود را فعال کرد و کمپینی ضدسعودی در رسانههای بزرگ دنیا به راه انداخت. عربستان و امارات، به خوبی از قدرت نفوذ رسانهای قطر خبر داشتند و یکی از شروط آنها برای شکستن تحریم قطر هم تعطیل کردن دفتر الجزیره بود. سعودیها حتی به گزینه بمباران دفتر الجزیره در دوحه هم فکر کرده بودند.
بخشی از تغییر لحن رسانههای غربی، ثمره فعالیتهای قطر در این بخش است؛ بن سلمان بهتدریج از یک ناجی، به یک حاکم جنجالی که هیچ احترامی برای حقوق بشر قائل نیست تبدیل شد. اقدامات عجیب بن سلمان که عملا کار حکمرانی کشورش از سوی پادشاه به دستان او سپرده شده بود، با حساسیت بیشتری از سوی رسانهها پیگیری میشد. برای نمونه، نقض حقوق بشر در عربستان که پیشتر چندان مورد توجه رسانهها قرار نمیگرفت، با جدیت بیشتری پیگیری میشد و بهخصوص پرونده بازداشت فعالان حقوق زنان، توجه رسانهها را بهخود جلب کرد. حتی جنگ یمن هم که از مدتها پیش شروع شده بود، با رویکرد متفاوتی از سوی رسانهها پیگیری شد. نفوذ رسانهای قطر، چنان زیاد بود که برخی مشاوران بنسلمان و رسانههای عربستان به آن اشاره کردند. در چنین فضایی بود که گزارشهای افشاگرانهای مانند گزارش بلومبرگ مبنی بر درخواست وام از بانک جهانی منتشر شد. جنگ رسانهها علیه سعودیها، در هفتههای اخیر و پس از قتل خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول، شدت بیشتری گرفته است و روزنامهنگاران، انگار که فرمان آتش به اختیار دریافت کرده باشند، افشاگری علیه عربستان را رسالت تاریخی خود میدانند.
برای مثال میتوان به گزارشهای گاردین درباره تامین مالی شبکه ایران اینترنشنال از سوی سعودیها اشاره کرد. این گزارشها، از این منظر مهم هستند که نویسنده آنها، مدعی شده است جمال خاشقجی بهخاطر لو دادن اطلاعات درباره آن توسط سعودی به قتل رسیده است. گاردین، چند روز پیش همچنین در گزارش مفصلی درباره سازمان مجاهدین یا همان منافقین، به نقش عربستان در تامین مالی این گروه تروریستی پرداخت.
و البته در همین هفتههای اخیر نیز توجه رسانهها به لشگر سایبری عربستان هم افزایش یافته است. روزنامه واشنگتنپست که بهخاطر قتل خاشقجی، ستون نویس ثابتش، خود را محقتر از دیگران در افشاگری علیه سعودیها میداند، اخیرا در گزارشی افشاگرانه، به سعود القحطانی مشاور نزدیک بنسلمان که در غرب چندان شناختهشده نبود پرداخت و او را معمار ارتش سایبری سعودی خواند. بهخاطر همین گزارش بود که وقتی قحطانی بهعنوان یکی از عوامل خودسر قتل خاشقچی معرفی و از سمت مشاوره برکنار شد، رسانههای انگلیسیزبان شناخت خوبی از او داشتند. حساسیت به او البته همچنان بسیار بالاست و روزنامهنگاران زیادی اخیرا اعلام کردهاند بهنظر میرسد قحطانی، همچنان فعالیتهای سایبری گذشتهاش را ادامه میدهد.
دلیل دیگر حساسیت رسانهها به عربستان، جنگ آشکار آنها با ترامپ است که بهصورت ناخواسته پای سعودیها و امارات هم به آن کشیده شده است. ترامپ، رسانههای آمریکایی را «دشمن ملت» میخواند و بدون هیچ پروایی، بهصورت آشکار آنها را «جعلی» خطاب قرار میدهد.
در این فضا، رسانهها، هر پروندهای را که مربوط به ترامپ باشد بهاصطلاح شخم میزنند و در همین شخمزدنها بود که پای عربستان سعودی هم به ماجرا باز شد. ترامپ متهم است که با کمک روسیه بهعنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شده و به همینخاطر، رابرت مولر بازرس ویژه وزارت دادگستری تحقیقات مفصلی را در اینباره شروع کرده است. در همین تحقیقات است که اسامی نادر و زامل و رابطه آنها با ستاد انتخاباتی ترامپ مطرح شده است.
نیویورکتایمز که آبانماه سال گذشته در گزارشی به قلم توماس فریدمن نویسنده سرشناش خود، بن سلمان را ناجی عربستان خوانده و عملا خود را تا سطح روابط عمومی ولیعهد عربستان پایین آورده بود، بهار امسال (انتهای اردیبهشت)، در گزارشی از ملاقات نمایندگان حاکمان عربستان سعودی و اماراتی با فرزند دونالد ترامپ، 3ماه پیش از انتخابات ریاستجمهوری2016 در آمریکا پرده برداشت و به نقش احتمالی این کشورهای حاشیه خلیجفارس در انتخاب ترامپ پرداخت.
این یکی از شاخصترین گزارشهای افشاگرانه نیویورکتایمز درباره روابط ترامپ و عربستان است. دو نفر از افرادی که در آن ملاقات با پسر ترامپ ملاقات کردند، همین جورج نادر و جو زامل هستند که نیویورکتایمز در گزارش اخیرش از آنها نام برده است. گزارش نیویورکتایمز در بهار، چنان از اهمیت بالایی برخوردار است که برخی معتقدند در نهایت میتواند دستمایه مخالفان ترامپ برای برکنار کردن او باشد.
نیویورکتایمز در گزارش اخیر خود فاش کرده است که گروه کوچکی از تاجران که سوابق امنیتی و اطلاعاتی دارند، در ملاقات با مشاوران بسیار نزدیک محمد بن سلمان که در آن زمان بهعنوان وزیر دفاع و نایب ولیعهد عربستان در حال بسط دادن قدرت خود بود، طرحی 2میلیارد دلاری را پیشنهاد کرده بودند تا با استفاده از شرکتهای امنیتی خصوصی، در اقتصاد ایران خرابکاری کنند.
براساس این گزارش، درماه مارس2017 در یکی از چند نشست که در ریاض برگزار شده، یکی از دستیاران ارشد ژنرال احمد العسیری درباره ترور سردار قاسم سلیمانی پرس و جو کرده است که البته گروه تاجران گفتهاند باید در اینباره با وکلای خود صحبت کنند. سعودیها علاوه بر او، درباره احتمال ترور دیگر شخصیتها هم پرسوجو کرده بودند. گروه تاجرانی که در این نشست بودند با تردید به این سؤال پاسخ دادهاند و گفتهاند که باید با وکلای خود مشاوره کنند. آنها بعد از مشاوره با وکلای خود به سعودیها اطلاع داده بودند که در هیچ تروری دخالت نمیکنند. با این حال جورج نادر به سعودیها گفته یک شرکت در لندن که توسط نیروهای مخصوص سابق بریتانیایی اداره میشود میشناسد که ممکن است چنین کاری را برای آنها انجام دهد. نام این شرکت فاش نشده است.
نیویورکتایمز نوشته است که طرح این تاجران، نهتنها سود سرشاری برای آنها داشته، که ایران را که تهدید مشترکی برای آنها و سعودیها بوده تضعیف میکرده است. نادر که پیشتر با محمد بن سلمان ملاقات داشته و طرح ایران را به مقامات دولت ترامپ هم ارائه کرده بوده ترتیب برگزاری این جلسات را داده بود. زامل هم که متخصص خرابکاریهای سایبری است یکی دیگر از شرکتکنندگان در این جلسات بوده است. هر 2نفر آنها شاهد پرونده تحقیقات رابرت مولر هستند و دادستانها درباره مذاکرات آنها با سعودیها و آمریکاییها درباره طرح ایران تحقیق کردهاند.
بخشی از طرح زامل و نادر، افشای داراییهای سپاه قدس، ساختن حسابهای کاربری واقعی و فیک در فضای مجازی با هدف دامن زدن به نارضایتی عمومی و آشوب در ایران، تامین مالی گروههای مخالف ایران و ایراد اتهامهای جعلی علیه مقامات ارشد ایران بهمنظور ایجاد اختلاف بین آنها بوده است. نیویورکتایمز، البته پیش از این هم به نقش نادر برای خرابکاری در اقتصاد ایران پرداخته بود.
این روزنامه آمریکایی در گزارش اخیر خود نوشته است که بهعلت نزدیکی بیش از حد العسیری به بن سلمان در آن زمان، به سختی میتوان این نظریه را قبول کرد که ملاقاتها بدون اطلاع بنسلمان برگزار شدهاند؛ همانطور که هیچ کدام از دستگاههای اطلاعاتی غربی این روایت عربستان را که العسیری و قحطانی سرخود خاشقجی را کشتهاند باور نمیکنند.