حامد فوقانی/ خبرنگار:
شاید اگر میرزامهدیخان مصورالملک میدانست که روزگاری در تهران آب و هوای سالم چقدر ارزش پیدا میکند، حتما در نقاشیهایش این عناصر را پررنگتر میکرد. آنطور که در کنار همه آثارش برای ثبت وقایع مهم تهران، آبی آسمان را آنچنان به رخ میکشید که همگان بدانند پایتخت کنونی ایران زمانی چه سقف بلند و شفافی داشته است.
اگرچه در میان آثار نقاشان دوره ناصری و مظفری و قاجاری میتوان گذر آب را به وضوح دید و نقشش را در زندگی دادن، دریافت، اما لابهلای همه المانها نقش آسمان و هوا شاید به مفهوم آنچه هستند دیده میشود و نه اینکه مورد تأکید باشند؛ البته بیان این مسئله نه تحلیلی بر اثر نقاشی دورههای پیشتر است و نه خردهگیری و نگاه نقادانه بر آنها؛ بلکه از منظر آسمان تهران که چه بوده و چه شده و اینکه شاید کمتر کسی در گذشته تصور میکرده یکزمانی رنگ خاکستری چطور جایش را در ثبت منظرههای این شهر باز میکند.
حالا حتی اگر از کودکان این شهر بخواهیم شهرشان را روی کاغذ به تصویر بکشند، مطمئنا خیلیها در میان همه عناصری که به یاد میآورند و نقاشی میکنند، هوای دودآلود و تیره را نیز از یاد نخواهند برد. برج میلادی که سر از لابهلای آلایندهها بیرون آورده، پل طبیعتی که در میان دود محو است، اندک پرندههایی که در میان بناهای عمودی چرخ میزنند و ماشینهایی که شهر را میبلعند، بیتردید در نقاشیها از تهران جای دارند.
اینها کمکم نمادهایی از زندگی پایتختنشینان شدهاند و دیگر نمادها را به حاشیه راندهاند. پرواضح است که تهرانیها هماکنون به زنده ماندن زیر چتر خاکستری که در بسیاری از روزهای پاییز و زمستان بر سر شهر باز میشود، عادت کردهاند. خیلی از آنها مثل این چند روز اخیر به محض سالم شدن هوا، ریههایشان تعجب میکند؛ از بس که آلودگی استنشاق کردهاند.
اما سلامت همه ما تهرانیها در خطر است؛ در روز، خبرهای گوناگونی میآید و هشدار میدهد که ذرات معلق قلب، ریه، فشار خون و اعصاب را نشانه گرفتهاند؛ خبرهایی که به زنان باردار توصیه میکند برای مدتی هم که شده از این شهر کوچ کنند ولی همگی در آلودگی هوا باز گم میشود و روز از نو و روز آلوده از نو.
پس مسئولان تا دیر نشده و جامعه مریضاحوالتر از این نشده است باید فکری کنند. فکر که صدالبته دیگر شده و باید کاری کنند؛ دست بجنبانند. اتوبوسها و کامیونها فیلتر دوده لازمند، صف تاکسیهای فرسوده بلند شده است، موتورسیکلتهای کاربراتوری کیلوکیلو دوده تزریق میکنند اما واگنهای مترو روزبهروز فشردهتر میشوند.
هر طرحی هم که برای کاهش آلودگی هوا مطرح میشود حمایت میخواهد چون پای سلامت در میان است و نگاه اقتصادی در اولویت نیست. باید بدانند که شهروندان حالشان خوب نیست و تنها به این آسمان خاکستری عادت کردهاند و روزگار میگذرانند. به قول خسرو شکیبایی «حال همه ما خوب است اما تو باور نکن!»