شنبه ایمان؛ 21سال بعد
بدشانسترین هواداران پرسپولیس را میشناسید؟
رسول بهروش/روزنامهنگار
فوتبال ایران کمکم آماده برگزاری فینال لیگ قهرمانان آسیا میشود؛ یک آزمون بزرگ که شاید بیشتر از هر چیز دیگری قرار است وفاداری هواداران پرسپولیس را محک بزند. شکست 2 بر صفر در بازی رفت مقابل کاشیما، جام قهرمانی را دورتر برده و صبح شنبه تلخی که شروع شد، سایه سنگینش را روی همه روزهای این هفته غمانگیز پهن کرده است. شاید یک گل کمتر خوردن یا یک گل زدن در ژاپن میتوانست خیلی چیزها را تغییر بدهد اما الان شرایط طوری است که سرخها برای ساختن تاریخ، به چیزی بالاتر از حماسه نیاز دارند. در این مسیر سخت و صعب البته که چشم امید بازیکنان به سکوهاست؛ به دیگ خروشان آزادی که همه مسابقات برگشت این فصل را برای پرسپولیسیها تبدیل به «بزم بازگشت» کرد و این بار هم میتواند نقش تاریخیاش را ایفا کند.
شاید حیاتیترین مسئله برای همه آنهایی که در «شنبه سرنوشت» پرسپولیس سهمی دارند، دانستن این نکته باشد که با همدستی قلبها، میشود هر غیرممکنی را ممکن کرد. خاصیت معجزه، از راه رسیدن آن درست در لحظهای است که هیچکس منتظرش نیست. وقتی در بازی با الدوحیل توپ برخلاف جریان بازی درون قفس توری سرخها آرام گرفت، خیلیها کار را تمامشده میدانستند. به یاد بیاورید جست شاهانه نیمکت تیم قطری را؛ انگار که صعود آنها به نیمهنهایی قطعی شده است، اما اینطور نبود. فوتبال همیشه سورپرایزهایی در آستین دارد که آنها را جلوتر از همه، به اهل یقین میبخشد، به کسانی که هیچگاه از جادوی مستطیل سبز قطع امید نمیکنند. میخواهید بدانید بدشانسترین هواداران تاریخ پرسپولیس چه کسانی هستند؟ آنها که روز 13بهمن 90بعد از 2 گل استقلال و اخراج مهرداد اولادی در داربی 74، شاکی و عصبانی ورزشگاه آزادی را ترک کردند و درحالیکه در یک قدمی طوفان ایمون زاید بودند، آن بازگشت تاریخی را پشت دیوار بلند بیاعتمادی از دست دادند. تصویر مصاحبههای آنها هنوز در آرشیو برنامه نود موجود است. بیرون ورزشگاه دارند غر میزنند که چرا تیمشان باز هم باخت و مقابل هواداران حریف خوار و ذلیل شدند، اما درست وسط این نک و نال عجولانه، غریو شادی ملت غافلگیرشان میکند. میخواهند برگردند و ببینند چه خبر شده، اما دیگر خیلی دیر است. لمس آن معجزه، حق کسانی بود که تا لحظه آخر مومن باقی مانده بودند. شگفتانگیز است که بعد از 4باخت پیاپی به رقیب دیرینه دوباره شال و کلاه کنی و در سردترین روز سال راه استادیوم را در پیش بگیری، اما درست در آستانه جاودانترین لحظات تاریخ تیمات، دست از ایمان بکشی. حتی آنها که نیامدند، این شانس را داشتند که هتتریک ایمون را از تلویزیون ببینند، اما برای برزخیها، هیچوقت فرصت دوبارهای وجود ندارد.
ارزش ایمان به حفظ آن تا ثانیه آخر است. دستکم فوتبال ایران، این حقیقت را 21سال پیش در یکشنبه پاییزی دیگر درک کرد؛ آنجا که زیر رگبار بیرحمانه استرالیاییها، شکوفه امید جوانه زد و هشتم آذر تاریخی ملت ما را پدید آورد. حالا این کویر حسرت، نمنم بارانی دیگر را میخواند؛ به شرط آنکه اثری از آن امیدواری آمیخته به معصومیت باقی مانده باشد. باز هم روی زمین، باز هم روی زمین...