شبنم سیدمجیدی
در ایران هنوز بچهدارنشدن عیبوعار به حساب میآید. همچنان خیلی از آدمها حتی نمیتوانند این تفاوت را بپذیرند که بچهدارنشدن میتواند یک انتخاب یا یک تفاوت عادی با دیگران باشد یا اینکه نمیتوانند فردی را که هیچ اجباری به داشتن فرزندخوانده ندارد (خودش بچه دارد یا اینکه هنوز جوان است یا ازدواج نکرده و...) در این نقش بپذیرند. به محض اینکه 2نفر ازدواج میکنند، انواع فشارهای اجتماعی آغاز میشود که چرا بچهدار نمیشوند؟ و وای به وقتی که معلوم شود زوج، مشکل باروری دارند. جدا از اینکه زن و شوهر انواع زخم زبانها و ترحمها را تحمل میکنند، باید با انواع درمانهای پزشکی نیز دست و پنجه نرم کنند تا فرزندی از خون خود داشته باشند. هزار راه نرفته را طی میکنند و شاید بهعنوان آخرین راهحل، وقتی همه درها به رویشان بسته شد، سراغ بهزیستی و بر عهده گرفتن سرپرستی یک کودک میروند. همین است که در ایران بیشترین متقاضیان برای فرزندخواندگی، زوجهایی هستند که نتوانستهاند خودشان بچهدار شوند. بیشتر میبینیم که برعهده گرفتن سرپرستی یک کودک اقدامی از سر ناچاری یا انتخاب آخر برای بزرگکردن یک خانواده است. بعد در اینجاست که باز مشکلات دیگر آغاز میشود؛ سر و کلهزدن با اطرافیانی که این انتخاب را (با آنکه راه آخر است) نمیپذیرند.
من مادرش هستم
مادر یکی از کودکان پذیرفته شده، میگوید: «با هر نوع مخالفتی سروکله زدیم؛ یکی میگفت این بچهها مریضند، یکی دیگر اصرار داشت که به جای این کار، جنین اهدایی بگیریم. یکی دیگر میگفت این کودک جای فرزند خودتان را نمیگیرد». او ادامه میدهد:« من مادرش هستم. برای غزال مهم نیست من او را به دنیا آوردهام یا نه؛ برای من هم. شک نداشتم که این کار درست است و نمیخواستم بهخاطر یک سری عقاید غلط، این نعمت را از خودم و همسرم دریغ کنم. مگر لذت مادرشدن بیشتر از دیدن لبخند رضایت کودکت است؟ چقدر مهم است چه خونی در چه رگی جریان داشته باشد؟ چه اهمیتی دارد که ژن از چه فردی به چه فردی انتقال مییابد؟ مهمتر این است که یک دل به دو تا دل دیگر پیوند بخورد».
هزار راه نرفته
اما مادر یکی دیگر از این بچهها تجربه متفاوتتری دارد. او میگوید: «من نازایی نداشتم و دکتر گفت با کمی صبر بیشتر میتوانم خودم بچهدار شوم اما نمیخواستم دیگر صبر کنم. برای من به سرپرستیگرفتن دخترم، انتخاب آخر نبود. نمیخواستم یک آدم خسته و درمانده باشم که بعد از هزار و یک جور درمان با دلی شکسته بهدنبال دخترم بروم. لحظهای در این راه شک نکردم. برای من، این انتخاب بود و نه اجبار». او ادامه میدهد: «من گاهی فراموش میکنم که دخترم را به دنیا نیاوردهام، اما نمیدانم چرا دیگران این موضوع را فراموش نمیکنند». شاید برایتان جالب باشد که بدانید بعضی از مادرها برای فرار از فشارهای اجتماعی در ایران، قبل از اینکه کودک به آنها تحویل شود، ماهها تظاهر به حاملگی میکنند. یکی از این مادرها در خاطرات خود نوشته است: «فقط من، همسرم و پدر و مادرم میدانستیم که من باردار نیستم اما واقعیت این بود. من توانسته بودم با یک لباس بارداری و یاد گرفتن و تقلید رفتارهای مادران در این دوران به همه بقبولانم که باردارم و حتی به من میگفتند چقدر چهرهات عوض شده، ورم کردهای، چشمهایت براق شدهاند و ... . حتی بعضیها مطمئن بودند که فرزند ما پسر خواهد بود. »
سختگیریهای قانونی و خانوادگی
دکتر گلستانی، روانشناس کودکان است. او میگوید: «در ایران سختگیریهایی در قوانین فرزندخواندگی وجود دارد و همین باعث میشود خانوادهها تا زمانی که دیگر هیچ چارهای ندارند، به فکر فرزندپذیری نیفتند. آن دسته از افرادی که خیلی مصر هستند و شرایط کامل را دارند، میتوانند به گرفتن سرپرستی یک کودک امید داشته باشند. همچنین معمولا نگاهها به این کودکان ترحمآمیز خواهد بود و خیلیها نمیتوانند این نگاهها را تحمل کنند؛پس از خیر فرزندخواندگی میگذرند». این دکتر روانشناس ادامه میدهد: «میان اعضای خانواده و دوستان پذیرش این کودکان سخت خواهد بود و نگاهی که به اعضای خونی خانواده وجود دارد، به آنها وجود نخواهد داشت. آدمها بسته به موقعیت و حال خودشان، برخوردهای متفاوتی نسبت به آنها نشان میدهند». او میگوید: «در جوامع پیشرفتهتر، آموزشهای خیلی خاصی برای آدمهای اطراف کودکانی که به فرزندخواندگی پذیرفته می شوند، وجود دارد. در آن جوامع، احساس مالکیت روی آدمها آنقدر زیاد نیست. در ایران، گاهی والدین تصور میکنند فرزندان جزو اموالشان هستند و اجازه نمیدهند هویت مستقل بچهها رشد کند اما نسبت به فرزندخوانده بهخصوص اگر در سنین بالاتر باشد، نمیشود این حس مالکیت را داشت. اینها از دلایلی است که میتوان بهعنوان اقبال کمتر نسبت به پذیرش فرزند در ایران برشمرد». تا همین چند سال پیش در ایران فقط به زوجهای بدون فرزند، کودک داده میشد و الان هم اولویت واگذاری کودک با متاهلهای بدون فرزند است و دختران مجرد و زوجهای با فرزند، در مراحل بعدی برای واگذاری سرپرستی یک کودک قرارمیگیرند. یکی از دلایل تفاوت آماری فرزندخواندگی در ایران با دیگر کشورها همین است. از دیگر سو، والد شدن زنان مجرد یا مردان مجرد در جاهای دیگر دنیا جاافتاده است.
یکشنبه 13 آبان 1397
کد مطلب :
36414
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/z5M8
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved