صفحه ورزشی احمدینژاد
محمدرضا نصیری
توییت اخیر محمود احمدینژاد- رئیسجمهوری سابق- به زبان انگلیسی تعجب خیلیها را برانگیخت. منظور توییتی نیست که درباره روز کورش نوشته با این مضمون که «کورش کبیر به امپریالیسم پایان داد». در صفحه توییتر او پستهایی درباره ورزش دیده میشود که از همه جنجالیتر پستی بود که در انتقاد از برخورد مسئولان تورنمنت اوپن فرانسه با نوع پوشش سرنا ویلیامز منتشر و از نوع حجاب این تنیسور زن آمریکایی دفاع کرده بود. او چند روز قبل توییتی روی صفحهاش گذاشت که نشان میداد بهطور جدی پیگیر مسابقات فوتبال آمریکایی است و دستکم مشخص شد او استثنائا غیراز سفرهایی که به مقر سازمان ملل در نیویورک آمریکا داشت و با آن مبارزه نمیکرد، با این سمبل آمریکایی مشکلی ندارد. البته او به یکی دیگر از مظاهر آمریکایی یعنی توپاک، خواننده رپ هم علاقهمند است. احمدینژاد اندکی پیش از آنکه عکس خود با پیراهن امضا شده مارادونا را پست کند، یک بازی در پلیآف مسابقات فوتبال آمریکایی دانشجویی در آمریکا را دیده و پسندیده بود و در توییتی از آن تمجید کرده بود.
علاقه او به این رشته ورزشی بهنظر میرسد از زمانی شروع شد که کالین کوپرنیک بهخاطر اعتراض به سیاستهای ترامپ از حضور در رقابتهای لیگ حرفهای فوتبال آمریکایی محروم شد. او به مناسبت آغاز لیگ جدید با ادای احترام به این چهره معترض نوشته بود: «این هفته لیگ NFL آغاز میشود و متأسفانه یکبار دیگر کوپرنیک (او را منشن کرده بود) که یکی از بهترین بازیکنان خط حمله لیگ است در آن حضور ندارد». کوپرنیک در سال2016 در اعتراض به سیاستهای نژادپرستانه ترامپ هنگام پخش سرود ملی آمریکا، زانو زده بود که این حرکت با انتقاد تند ترامپ که تلاش دارد اولترا ناسیونالیستی آمریکایی را دوباره زنده کند روبهرو شده بود. آن موقع تصور میشد رئیسجمهوری سابق ایران میخواهد از اقدام این چهره بهرهبرداری سیاسی کند اما وقتی احمدینژاد درباره یک دیدار از مسابقات کالج فوتبال آمریکایی توییت کرد معلوم شد او واقعا به این رشته ورزشی علاقه دارد. او که خود را در قسمت بیوگرافی در صفحهاش «همسر، پدر، پدربزرگ، استاد دانشگاه، رئیسجمهور، شهردار، باافتخار ایرانی» معرفی کرده و 4/77 هزار نفر دنبالکننده دارد، ظاهرا فراموش کرده سابقه فوتبالیاش را هم در بخش بیوگرافی درج کند. البته عکسهای فوتبالی هم گذاشته ازجمله 2عکسی که او را در ترکیب تیم دانشگاه در سال1978 در زمین چمن نشان میدهد.
احمدینژاد با یک جستوجوی ساده در گوگل میتواند به عکسهای فوتبالی دیگری از خودش دست یابد و آنها را در صفحهاش آپلود کند؛ عکسهایی از حضورش در اردوی تیم ملی در زمان دادکان در همان روزی که لخت شد و به زمین رفت و 4گل به میرزاپور زد. یا عکسهایی که در فوتبال دستگرمی با حضور مورالس- رئیسجمهور همپیمان بولیویایی خود- در کنار فرهاد مجیدی و برخی بازیکنان فوتبال ایرانی انداخت. او علاقه زیادی به فوتبال داشت و حتی در دورهای گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه قصد دارد فدراسیون فوتبال را هم در دست بگیرد. علاقهاش به فوتبال زمانی بیشتر روشن شد که عبدالرضا داوری گفت فرهاد مجیدی هر وقت میخواست میتوانست وقت بگیرد و با رئیسجمهور ملاقات کند.
رئیس دولتهای نهم و دهم از تاریخ 5مارس2017 رسما با جمله «به نام خدا؛ رحمت بر تمام مردم عاشق آزادی در جهان» در توییتر اعلام حضور کرد و نخستین پستش 2هزار بار فیو خورد. با وجود دنبالکنندههای 4/77 کیلویی، توییتهای او زیاد فیو نمیخورد. بیشترین استقبال از توییتهای او به فیلم کوتاهی برمیگردد که همان اول در صفحهاش گذاشت و با متنی انگلیسی که از قبل آماده کرده بود در این ویدئو از مردم خواست او را در صفحهاش دنبال کنند. پست فوتبال آمریکایی او هم 2/2کیلو لایک خورد. بیشتر این کامنتهای زیر این پست به تعجب کاربران خارجی از توجه انکارکننده هولوکاست به رشته خشن فوتبال آمریکایی اختصاص داشت و برخی کامنت گذاشته بودند که «دنیا دارد به کجا میرود؟!» او همه پستهایش را به زبان انگلیسی توییت میکند و بهنظر میرسد یک یا چند ادمین مسئولیت برگرداندن نظرات او به انگلیسی (زبان همان کشور کوچکی که در غرب آفریقا قرار دارد!) را بهعهده دارند.
شواهد نشان میدهد که زبان او هرگز حتی در حد یک دانشجو یا استاد دانشگاه علم و صنعت عالی نبوده است. برای مثال میتوان به نخستین سفر خارجیاش بعد از انتخابات و شلوغیهای سال1388اشاره کرد که او در سفر به روسیه مورد استقبال مدودف قرار گرفت اما به سؤال «How are you» پاسخ داده بود «yes»! یا در سخنرانی در یک دانشگاه آمریکایی که مجری برنامه از او خواست سخنانش را کوتاه کند و احمدینژاد «وان دقیقه» از مجری مهلت خواست. یا در چهارمین اجلاس بازرگانی ایران و برزیل زمانی که هنوز مترجم مراسم خودش را به محل اجلاس نرسانده بود سؤال کرد «Do you have a translation»؟! البته خورشیدی، داماد او اعلام کرد که پدرزنش به کلاسهای فشرده و خصوصی زبان میرود؛ البته «نه آن خانم معلمی که آموزش زبان به بقایی و مشایی را بهعهده داشت»!