روستاهای تهران با چه مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند؟
یک بام و دو هوا
رنج روستاییان تهران از تبعیض توزیع امکانات در پایتخت
زهرا رستگار مقدم
روستاها که روزی در حریم تهران بودند، امروز در داخل محدوده مناطق شهرداری تهران قرار گرفتهاند. اما این امر خود از چندسو قابل بررسی است؛ نخست میزان و کیفیت خدمات ارائه شده به این روستاهاست که طبعا این بررسی با مقایسهای بین گذشتههای این روستاهای در حریم و وضع کنونی آنها که داخل محدودهاند، بهدست خواهد آمد و دیگر اینکه این تغییر و تحولات علاوه بر مزایایی که برای خود آن روستاها دربر داشته است، چه پیامدهای مثبتی برای پایتخت رقمزده و وضعیت روستاها را چهقدر مثبت یا منفی تغییر داده است؟ توسعه روستاها بیشک منجر به توسعه شهری پایتخت و از طرفی جلوگیری از بروز برخی آسیبها بوده است. استان تهران ۱۶شهرستان و یک هزار و 36روستا دارد. چندی پیش نخستین نشست هماندیشی توسعه روستایی استان تهران در سالن جلسات شورای اسلامی استان تهران به ریاست الهام فخاری بهمناسبت روز ملی روستا برگزار شد و در آن اساتید دانشگاه و مدیران اجرایی در حوزه روستایی، چالشها، نقاط قوت و ضعف توسعه روستاهای استان تهران را بررسی کردند. اما بهواقع روستاهای اطراف تهران چه مشکلاتی دارند و چگونه میتوان گامی در راستای توسعه روستایی برداشت؟
سزارین یکهزار و 400شهر از دل بیتدبیری
پایتخت بودن تهران و همه امور درباره این شهر، متاثر از کلانشهربودن و فشردگی جمعیت آن است. امری که باعث میشود فرصتها و منابع موجود، باقی پهنههای استان را ببلعد و امکانات، عادلانه بین نقاط دیگر استان پخش نشود. شاید شاهد مثال این گفته را بتوان از روستاهای استان جمعآوری کرد. الهام فخاری- رئیس شورای اسلامی استان تهران- معتقد است: «توسعه پایدار شهر تهران در پیوند با روستاهای آن قرار نگرفته. اما نکته قابل توجه در روستاهای استان، تفاوت این روستاها با یکدیگر است». آیا ممکن است توسعه بدون درنظرگرفتن روستاهای استان اتفاق بیفتد و آیا در برنامهریزی توسعهای به این تفاوتها توجه شده است؟ تاکنون ۷۲مؤسسه توسعه روستایی ساماندهی شده، اما هنوز به توافق ملی درباره توسعه و خصوصا توسعه روستایی نرسیدهایم .هنوز عدهای شهر را مبنای توسعه میدانند. اینکه بعد از پیروزی انقلاب ۲۰۰شهر کشور به بیش از یکهزار و 400شهر افزایش یافته، بهزعم عبدالرضا افتخاری -رئیس انجمن توسعه روستایی- نشان از ناآگاهی میان مسئولان است. او میگوید: «سزارین شهر در راستای توسعه روستایی نیست. حدود 200سال است که تغییر مرز جغرافیایی و تبدیل روستا به شهر در اروپا و کشورهای اسکاندیناوی رخ نداده و در این کشورها 80درصد بازگشت به روستا افزایش داشته است. درحالیکه ما همچنان توسعه روستایی را با توسعه کشاورزی یکی میدانیم». افتخاری معتقد است که روستاهایمان را سکونتگاه و خوابگاه تهرانیها کردهایم و این به آن دلیل است که اشباع جمعیت تهران موجب برونفکنی شده و افراد را به روستاها رانده؛ «روستاها کارکرد روستایی خود را از دست دادهاند و جدیدترین نظریهای که توسعه پایدار سکونتگاه انسانی را پشتیبانی میکند، نظریه حق سکونتگاه است. ما در کشور به حقوق مکانی انسانها توجه نکردهایم درحالیکه هر مکانی هویتی دارد و باید این هویت و قلمرو بهرسمیت شناخته شود. شهروندان وقتی در روستا میمانند به حقوقشان نمیرسند و گمان میکنند با شهری شدن است که به حقوق خود میرسند. نظام تصمیمگیری شامل سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت باید به این 2نکته توجه کند که روستا و شهر مکمل هم هستند و قلمرو تصمیمگیری بهجای تصمیمگیری نقطهای، باید منطقهای باشد.»
بیعدالتی اقتصادی و امکانات نامتوازن
محمود اولاد -متخصص توسعه و اقتصاد روستایی- میگوید که روستا و شهر در موضوع اقتصاد همواره مراودههایی داشتهاند و نیاز یکدیگر را تأمین میکردند. وجود فضای مطبوع و آب و هوای خوب یکی از امتیازات روستاهاست که شهر از آن بهره میبرد. اما هرروز حجم کالای شهر و تنوع آن بیشتر میشود و داراییهای شهری ارزش بیشتری نسبت به داراییهای روستایی پیدا میکند و تعادل بین روستا و شهر از بین میرود؛ «وقتی تعادل بین شهر و روستا به هم بخورد، کالای شهری خیلی گرانتر از کالای روستایی است. روستایی تلاش میکند تا حداکثر بهرهبرداری از منابع سرزمینی خود را داشته باشد و خام فروشی میکند. روستایی راضی میشود تا زمین روستا را بفروشد و پولی کسب کند و البته اقتصاد مبتنی بر فروش نفت و رانت هم شکاف بین روستا و شهر را تشدید میکند. در پی بههمخوردن این تعادل نیروی انسانی از روستا به شهرها گسیل میشود و دائم شکاف بین شهر و روستا بیشتر خواهد شد.» روستایی هیچگاه با سرعتی که قطار شهری حرکت میکند، به آن نخواهد رسید. کارشناسان در نگاه به توسعه روستایی، به حل معضلات شهری فکر میکنند و این نگرانی ایجاد میشود که روستاییها به شهر بیایند و سکونتگاههای غیررسمی ایجاد کنند. درواقع نهادگذاریهای مبتنی بر حذف آزادی روستاییها در مدیریت تهران، تهران را گران کرده تا مهاجرت به پایتخت کم شود. نتیجه گرانی تهران هم جدایی دهکهای پایین از تهران به سمت روستا شده است. با توجه به اصل ۱۰۰ قانون اساسی اداره روستا با شوراهای همان شهر است، درحالیکه دولتها زیر بار این موضوع نرفتهاند. به گفته محمد قانبیلی، نماینده شورای شهرستان پردیس و عضو شورای اسلامی استان تهران: «تبعیض بین روستاییان و شهرنشینها موجب مشکلاتی شده که نتیجه آن، فروش اراضی روستاییان و مهاجرتشان به تهران است. حضور افراد غیربومی بهویژه در ایام تعطیل و پایان هفته در روستاها هم خود آسیبهایی به روستاها واردکرده و دهیاران را زبالهجمعکن شهرنشینان کرده است».
65 تعاونی روستایی در تهران بیبِرَند
اما اگر بخواهیم کمی دقیق شویم شاید بتوان 2دلیل کوچ روستاییان به شهر را نبود شغل و درآمد و رفاه دانست. حاتم شاکرمی -مدیرکل کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان تهران- میگوید که مشارکت گروهی در قالب تعاونی به روستاها کمک میکند؛ «در استان تهران 65تعاونی روستایی ایجاد شده است .این تعاونیها که طرحهای تولیدی دارند با افزایش فرهنگ مشارکت و آموزشپذیری وارد خط توسعه خواهند شد. روستاها ظرفیتهایی چون تولید صنایعدستی دارند اما برای فروش و برندسازی با مشکلاتی روبهرو هستند که باید با هدایت و حمایت از تعاونیها این مشکلات رفع شوند.» در ادامه و تأیید این گفتهها معصومه پرندوار -مدیرکل امور روستایی استانداری تهران- میگوید که امروز مشکلات اساسی روستاهای اطراف تهران شبیه به مصایب شهر است؛ «سند آمایش توسعه استان تهران از نهادهای فعال در این استان خواسته برای توسعه استان برمبنای این سند بهعنوان پنجره واحد برای توسعه گام بردارند. توسعه روستایی بهمعنای تزریق پول و وام به روستاها نیست چرا که اگر شأن روستاها رعایت شود، خودشان کارهایشان را پیش میبرند.» البته اینها فقط بخشی از مشکلات روستاها بهخصوص روستاهای استان تهران است، درحالیکه بسیاری از این روستاها با مشکلاتی چون اعتیاد و مسائل اجتماعی دیگر نیز دست و پنجه نرم میکنند.