مدافعین بیدفاع طبیعت
حسین آخانی/استاد زیستشناسی دانشگاه تهران
باز هم یکی دیگر از فرزندان طبیعت شکننده ایران در ماموریت حفظ پارک ملی گلستان آماج گلوله شکارچیان غیرمجاز قرار گرفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. قلب تاجمحمد باشقره، محیطبان 41 ساله با داشتن 2 فرزند را در تاریکی شب 25مهرماه در منطقه سولگرد در درگیری با 8شکارچی، نشانه میگیرند و خانواده، جامعه محیطبانان و طبیعتدوستان کشور را داغدار میکنند. تاجمحمد یکصد و بیست و سومین محیطبان شهید ایران است. کسی که سالهای سال در پارک ملی گلستان کار کرده است و شب و روزهای زیادی را با این پاکدلان زحمتکش در گلستان گذرانده است، به خوبی به سختیهای کار، صداقت و تلاش این عزیزان آشناست. وقتی این خبر را به یکی از دانشجویانم که در پارک کار میکند، دادم، او زار زار گریست. تأسفآور است در دنیایی که حتی در عقب افتادهترین کشورهای آفریقایی، دوربین جای گلوله را گرفته است، ما شاهد کشت و کشتار تتمه حیاتوحش کشور و حافظان آنها باشیم. محیطبانان در رویارویی با شکارچیان بسیار دست بستهاند. هر وقت که برای دفاع از جان خود مجبور شدند ماشه بکشند، با احکام سنگینی مواجه شدند و حتی تا پای دار هم پیش رفتند. به همین دلیل است که در تاریکی شب و در مناطق صعبالعبور بهراحتی جانشان به خطر میافتد. مسئله این است که بعد از گذشت حدود نیمقرن از تاسیس سازمان حفاظت محیطزیست، ما همچنان اندرخم یک کوچهایم. چرا مأموران محیطزیست ما با همه فرصتهای اطلاعرسانی و روشهای مدرن و آسان کشف جرم همچنان به سنتیترین شکل ممکن با شکارچیان درگیر میشوند؟ شما کافی است در همان اطراف در مورد گوشت شکار بپرسید، آن وقت میبینید بهراحتی گوشت حیوانات گلستان را در اختیار شما قرار میدهند. اینها باید جرمشناسی شود و متخلفان بدون درگیری رودررو با محیطبانان به قانون سپرده شوند.
اگر این رخداد را در کنار صدها رخداد ناگوار محیطزیستی دیگر مانند کشته شدن 5گورخر در جریان انتقال از توران به کویر قرار دهیم، میتوان نتیجه گرفت که محیطزیست کشور به حال خود رها شده است؛ این رهایی نتیجه دههها بیتوجهی دولتیان به اصل 50قانون اساسی است. وقتی در 40 سال گذشته حتی یکبار رؤسایجمهور کسی را در سازمان محیطزیست نیافتند که به ریاست سازمان محیطزیست بنشانند، وقتی یک شکاردوست دولتی میشود صحنهگردان محیطزیست کشور، وقتی سازمان محیطزیست آگهی میدهد که خارجیان بیایند و شکار بزنند و وقتی رئیس سازمان محیطزیست با تمسخر میگوید که در این سازمان 10متخصص گرگ است و هیچ متخصص آبی نیست، اینها همه نشان از بیتدبیری است که گریبان نه سازمان محیطزیست که گریبان سرزمین ایران را گرفته است.
گویا مدیران نه انگیزه و نه دانش کار در مقوله بسیار پیچیده محیطزیست را ندارند. این افراد هرگز سختی کار در طبیعت را نه میدانند و نه درک میکنند و نه راهحلی علمی برای آن دارند. اینان هرگز فرصت این را نداشتهاند که با مدیریت علمی جدید در مناطق حفاظتشده آشنا شوند. اینان نمیتوانند منافع کلان زمینخواران و پیمانکاران خصولتی را با منافع این سرزمین عوض کنند-کافی است بروید و کوه شاهوار را ببینید که چگونه وزارت صنعت و معدن یکی از زیباترین کوههای البرز را تخریب کرده است. طبیعی است وقتی جامعه شاهد این بیعدالتیها و بیحرمتیها میشود و وقتی میبیند که صدور پروانه شکار برای خارجیان و پولدارها تبلیغ میشود، بخشی هم چشمانشان را میبندند و با گلوله به جان هر جنبده و مأمور بیدفاعی میافتند. اگرچه کشتن محیطبانان در همه مدیریتها بوده است اما نگارنده نگران است که مدیریت فعلی سازمان امیدمان به اصلاح آینده را کمرنگتر از هر زمانی در تاریخ این کشور کند. لذا از شخص رئیسجمهور که خود را رئیس دولتی محیطزیستی میداند انتظار داریم که تا دیر نشده خطای سال گذشته را هر چه زودتر اصلاح کند، چون مشخص نیست در 30 سال آینده تخصصهای بیوتکنولوژی و مهندسان آبی بیگانه و حتی متضاد با محیطزیست، که این روزها به جان سازمان محیطزیست افتادهاند، چه سرنوشت غمانگیزی را برای آینده محیطزیست ایران رقم بزنند.