شهروندی و آیندهنگری
علیاکبر قاضیزاده/ مدرس روزنامهنگاری
خیلی وقتها و خیلی جاها در کارهای ما، آیندهنگری فراموش میشود. هنوز هم در شهر ما – با وجود اطلاعرسانیهای فراوان – با باریدن باران زبالهها راه جویهای آب را بند میآورند و خیابانها دچار آبگرفتگی میشوند. احتمالا کسانی که زبالهها را در نهرها میریزند بیشتر در روزهای آفتابی این کار را میکنند. همچنین وضع رانندگی و بسیاری از رفتارهای ما نیز موید این است که فقط امروز را میبینیم و بهتر است بگویم همین لحظهای که در آنیم. تهران این روزها حجم بسیار بزرگی از جمعیت کشور را در خود جای داده است. گاهی فکر میکنم این سهلانگاریها قرار است ما را به کجا ببرد؟ پاسخ روشنی نمییابم اما هر چه هست چنین وضعی نگرانکننده است. تهران ما روی گسل و در دامنه کوهی است که فعالیتهای درونی دارد. در همین 3،2 سال گذشته یکی، دو طوفان غافلگیرکننده را تجربه کرده است. حال باید از خودمان بپرسیم اگر روزی روزگاری طبیعت کمی نامهربان شود، وضع ما چگونه خواهد بود؟ آیا رفتار ما طوری هست که بتوانیم همدلی لازم را برای چنین مواقعی ایجاد کنیم؟ ترافیک تهران با چند پل بزرگ که روی شاهراههای منقطع وجود دارد، روان شده است. در صورت آسیبدیدن یا غیرقابل استفادهشدن برخی مسیرها – حتی برای چند ساعت – بر اثر تکانههای زمین یا آبگرفتگی آیا نظمی در خود سراغ داریم که بر اساس آن کسانی که در اولویتند به مقصد برسند؟
آیا آموزشهای پراکنده و هر ازچندگاه درباره مواقع بروز حوادث غیرمترقبه را به یاد داریم؟ یا چنین مطالبی در میان هزاران هزار موضوع دیگر کمکم فراموشمان شده است. گرچه مردم ما همدیگر را دوست دارند و اگرچه نمیتوان گفت در مقابل حوادث کاملا بیدفاعیم اما افزایش آگاهیها، همافزاییهای اجتماعی و رعایت اولویتها و کمک به ایجاد نظم در هر اوضاعی ضرورتی است که به عنوان یک فرهنگ باید نهادینه و فراگیر شود و از همه ما شهروندانی دوراندیش و آیندهنگر بسازد.