2پسربچه به آرامی در گوشهای از اتاق خوابیدهاند و کمی آنطرفتر مادرشان دراز کشیده است، اما خواب این 3 نفر با همیشه متفاوت است. این را از دستنوشتهای که کنار پیکر زن جوان است، میشود فهمید؛ «فقط میخواستم خودم را بکشم، اما چون نمیخواستم بچههایم زیر دست نامادری بزرگ شوند، آنها را هم با خودم بردم.» این تصمیم شتابزده را زنی جوان در شرق پایتخت گرفت و با خوراندن سم به 2 پسر 8 و 10سالهاش، جان آنها را گرفت و در نهایت خودکشی کرد. حالا کارآگاهان جنایی در پی یافتن پاسخ این سؤال هستند که این زن چرا چنین تصمیم هولناکی گرفت؟
به گزارش همشهری، پدر این خانواده 4نفره چند روز قبل برای شرکت در مراسم سوگواری یکی از اقوامش به شهرستان رفت. او روز پنجشنبه چندمرتبه با خانه تماس گرفت اما هیچکس در خانه گوشی را برنداشت. پدر تا شب چندمرتبه دیگر هم تماس گرفت اما وقتی پاسخی نگرفت دلشوره به جانش افتاد. به همین دلیل با برادرش که در تهران بود، تماس گرفت و از او خواست به خانهاش برود و سری به زن و بچههایش بزند اما وقتی او زنگ خانه را زد هیچکس در را باز نکرد. همسایهها هم گفتند از صبح زن جوان و 2فرزندش را ندیدهاند و هیچ صدایی از خانه آنها نشنیدهاند. هرچه میگذشت، ماجرا پیچیدهتر میشد تا اینکه وقتی عموی بچهها در خانه را باز کرد، با صحنه هولناکی روبهرو شد. در یکی از اتاقهای خانه 2 پسربچه در رختخوابشان خوابیده بودند و کنار آنها مادرشان روی زمین افتاده بود. در نگاه اول بهنظر میرسید که آنها خوابیدهاند اما واقعیت تلخ این بود که هر 3 جانشان را از دست داده بودند.
دقایقی بعد با گزارش آنچه اتفاق افتاده بود، کارآگاهان پلیس آگاهی و بازپرس جنایی پایتخت در آنجا حاضر شدند و به تحقیق درباره مرگ تلخ زن جوان و 2 فرزندش پرداختند. آنها در جریان بازرسی از محل وقوع حادثه دستنوشتهای به خط زن جوان کشف کردند که روی آن چند جمله نوشته شده بود؛ «فقط میخواستم خودم را بکشم، اما دلم به حال بچههایم سوخت و نخواستم آنها زیر دست نامادری بزرگ شوند. بهخاطر همین آنها را هم با خودم بردم...» این دستنوشته نشان میداد زن جوان در تصمیمی شتابزده جان فرزندانش را گرفته و در ادامه دست بهخودکشی زده است.
کارآگاهان جنایی در جریان تحقیقات خود دریافتند که زن جوان مدتی قبل بهطور ناخواسته باردار شده اما در ادامه فرزندش را سقط کرده بود. او بعد از این اتفاق دچار افسردگی شدیدی شده بود. همچنین معلوم شد که همسر وی در خارج از تهران کار میکرد و زن جوان بیشتر اوقاتش را با 2پسر خردسالش میگذراند. از سویی شواهد بهدست آمده حاکی از آن بود که زن جوان ابتدا رختخواب فرزندانش را پهن کرده و در ادامه به آنها نوشیدنی مسموم خورانده و سپس خودش نیز از نوشیدنی مسموم نوشیده و هر 3 به خواب ابدی رفتهاند. به گفته سرهنگ علی ولیپورگودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، پس از بررسیهای اولیه اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات ادامه دارد.
افسردگی را جدی بگیرید
مریم رامشت | روانشناس و مدرس دانشگاه
افسردگی انواع مختلفی دارد اما براساس آنچه درباره حادثه هولناک مرگ مادر و 2 فرزندش در تهرانپارس اعلام شده، ممکن است که او دچار افسردگی پس از سقط فرزندش شده باشد. اگر این فرض درست باشد باید به این سؤالها پاسخ داد: علت اینکه این زن مجبور شده فرزندش را سقط کند چه بوده است؟ آیا در خانه حس مطلوب و رابطه عاطفی مناسبی با همسرش داشته یا خیر؟
یکی از انواع افسردگیها، افسردگی پس از زایمان است. خانمها همزمان با بارداری دچار تغییرات هورمونی زیادی میشوند و با زایمان این تغییرات به شکل دیگری خودش را نشان میدهد. ترشح هورمون دوپامین بعد از زایمان و در مرحله شیردهی کاهش پیدا میکند و در برخی موارد باعث افسردگی میشود. این موارد عوامل داخلی است. البته درجه افسردگی پس از زایمان از خفیف تا خیلی شدید متغیر است. با این حال چیزی که میتواند افسردگی را تشدید کند این است که او در طول بارداری و بعد از آن در چه شرایطی قرار گرفته است؟ هرقدر او رابطه خوبی با همسر و خانواده داشته باشد احتمال ابتلا به افسردگی کمتر خواهد شد، اما هرچه حمایتهای عاطفی نداشته باشد و امنیت روانیاش دچار اختلال شود تأثیرات اختلالات هورمونی بیشتر خواهد بود. این موارد نیز عوامل محیطی است و وقتی عوامل داخلی و عوامل محیطی دستبهدست یکدیگر دهند افسردگی تشدید میشود.در اتفاقی که در تهرانپارس رخ داد اما شاید علت چیزی فراتر از افسردگی پس از زایمان باشد، چون در افسردگی پس از زایمان احتمال اینکه شخص به خودش و دیگران آسیب بزند کم است. ممکن است این خانم بهطور ژنتیک و از قبل تجربه افسردگی داشته و این افسردگی با بارداری تشدید شده باشد. در این حالت که خیلی شدید است فرد وقتی تحت فشار است و سختیهای زیادی را تحمل میکند متأسفانه دچار تحریفهای شناختی میشود؛ به این معنی که او در این شرایط دشوار دچار برخی توهمات فکری میشود. مثلا ممکن است فرد احساس کند باید خودش را از زجری که میکشد رها کند. گاهی نیز این افراد فکر میکنند که اطرافیان هم زجر میکشند و باید به آنها نیز در رها شدن کمک کنند.
افسردگی پدیدهای نیست که یکباره اتفاق بیفتد و قطعا پیش از اوج آن علائمی دارد که خانوادهها باید با بروز نخستین علائم نسبت به آن حساس شوند و برای درمانش چارهای بیندیشند. اما افسردگی معمولا چه نشانههایی دارد؟ یکی از مهمترین علائم انزوا در فرد است که او به انجام خیلی از فعالیتها رغبتی ندارد. معمولا در گپ و گفتهای شادمانه شرکت نمیکند. در گروههای اجتماعی حضور ندارد. از حوادث مختلف زندگیاش لذت نمیبرد. خوشحال نیست و ممکن است بهمدت طولانی روزها حتی از خانه و از اتاقش خارج نشود. چنین افرادی معمولا به سختی از خواب بیدار میشوند و احساس کوفتگی میکنند و به خودشان زیاد اهمیت نمیدهند و حتی در نظافتشان هم ممکن است کوتاهی کنند. این افراد معمولا شروعکننده صحبت نیستند. نگاهشان متوجه درون خودشان است. به اطراف توجهی ندارند. انگیزه در آنها کاهش پیدا کرده و رغبتی برای کاری ندارند. از خیلی چیزها پرهیز میکنند و احساس خوشحالی را در آنها نمیتوانیم ببینیم. ممکن است سردرد، دلدرد و حالت تهوع را نیز تجربه کنند.
عاقلانهترین کار در این موارد این است که باید افسردگی را جدی گرفت و افراد مبتلا تحت نظر روانشناس یا روانپزشک قرار گیرند. گاهی با رواندرمانی میشود این افراد را درمان کرد اما در افسردگیهای شدید، هم رواندرمانی، هم مصرف دارو و هم حمایت خانواده نیاز است و نباید نادیده گرفته شود.
یکشنبه 22 مهر 1397
کد مطلب :
33979
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/2Xw1
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved