سرآغازی بر آشتی ملی
عبدالله ناصری، استاد دانشگاه و امضاکننده نامه اول
در پی اعلام 15 راهکار اساسی برای برونرفت از شرایط کنونی از سوی رئیس دولت اصلاحات و نیز انتشار یک بیانیه توسط جمعی از کنشگران شاخص اصلاحطلب در یکماه گذشته، حدود 300 نفر از استادان و سیاستورزان اصلاحطلب و فعالان مدنی هم در قالب یک گزارش عمومی، شرایط کشور را با رویکرد و پذیرش این واقعیت که شرایط بحرانی است به اطلاع ملت ایران رسانده و واقعیاتی را مبنی بر وجود مسائل متعدد مطرح کرده و ارائه راهکارهایی برای حل این مسائل و برونرفت از آن بیان کردند؛ بیانیهای که افکار عمومی را در داخل و خارج از کشور بهخود جلب کرد.
یکی از مشخصات امضاکنندگان این نامه و بیانیه نسبتا مفصل برای نخستین بار، این بود که بخش اعظمی از امضاکنندگان بهعنوان رجال علمی و دانشگاهی شناخته شده و کمتر در 2جناح رایج سیاسی کشور در سپهر سیاست عمومی فعالیت دارند. فارغ از اینکه مشکلات و راهکارهای مورد اشاره در این بیانیه تا چه میزان مورد توجه کارگزاران نظام قرار بگیرد، نقطه قوت و قابل ستایش آن این بود که تعداد انبوهی از سیاستورزان و استادان اصولگرای دانشگاهها نسبت به این نامه پاسخ داده و در جوابیه خود با مشی همیشگی، کلیاتی را مرقوم داشتهاند.
فارغ از محتوا و پاسخ دادن به بندبند جوابیه، نفس عکسالعمل آنها نسبت به بیانیه اصلاحطلبان دانشگاهی و مدنی قابل تامل و ستایش است. در این پاسخنامه به استدلالهای بیانیه استادان اصلاحطلب و این نکته مهم توجه نشده که مغالطه گفتمانی و تکرار گفتمان مقاومت موجب پاک کردن مسائل اصلی کشور شده است.
قطعا پاسخ مجدد به پاسخنامه غیراستدلالی اصولگرایان، وقت و فرصت دیگری میطلبد. اما نویسندگان اصلاحنگر نامه نخست، از فضای شکل گرفته جدید مبنی بر گفتوگو و دیالوگ استقبال میکنند و به امید آنکه روزی در آینده نزدیک مدیران رسانه ملی به بهانه همین 2 نامه که نماینده 2 رویکرد است و خود دلیل آشکاری است در دوگانگی نگرش در نظام مدیریتی و سیاسی کشور، در قاب تصویر رسانه ملی به گفتوگوی زنده و فعال بنشینند و برای افکار عمومی اثبات کنند تفکر کدام طیف درباره مسائل کشور به واقعیت نزدیکتر است؟
این میتواند در آستانه مسائل جدی پیش رو که در نامه استادان اصلاحطلب که به تفصیل به آن اشاره شده است، سرآغاز شکلگیری یک آشتی ملی و تداوم گفتوگوی دو جریان سیاسی و پیدا کردن یک راهحل منطقی و ملی برای جلوگیری از تکرار آزمودههای بیثمر و پر ضرر بوده باشد. نویسندگان نامه اول، خوشحال خواهند بود اگر روزگاری در عالم واقع افزایش قابل توجه مقبولیت نظام و اعتماد عمومی نسبت به مسائل سیاسی را شاهد باشند.
قطعا خرسندی آنان در این است که کشور در برابر فشارهای خارجی آسیبپذیر نباشد. و شوق و شعف آنها این است که در افکار عمومی این واقعیت نقش ببندد که نظام برای حل مشکلات کشور کارآمد است. به امید روزی که رسانه ملی به بهانه این دو نگرش و رویکرد دوگانه، فصل جدیدی در گفتوگوی بین نخبگان و کنشگران ایجاد کند.