مطمئنید چیزی را فراموش نکردهاید؟
جدول عملکرد بازیکنان لیگ روسیه در فصل جدید نشان میدهد که سردار آزمون یکی از بهترینها بوده. 4 گل زده و 4 پاس گل داده. فقط «فدر شالوف» مهاجم تیم زسکا به اندازه آزمون در 8 گل تاثیر مستقیم داشته است. پس طبیعی است که کارلوس کیروش یا هر کس دیگری که سرمربی تیم ملی باشد، او را دعوت کند.
حتی میتوان بخشی از انتقادهایی که در جام جهانی به آزمون میشد را به حساب احساسات گذاشت و استدلال فنی کرد که همچنان او یکی از بهترینهای فوتبال ایران است.
اما هیچ کدام از این واقعیتها باعث نمیشود که اتفاقات بعد از جام جهانی را نادیده بگیریم. سردار آزمون به هر دلیلی تصمیم گرفت از تیم ملی خداحافظی کند. تصمیمش را اعلام کرد. نه یک بار که چند بار هم تکرار کرد که نمیخواهد به تیم ملی برگردد. حتی اولین دعوت کارلوس کیروش را هم بیپاسخ گذاشت و به اردوی تیم ملی نرفت.
کیروش شبی که مهمان برنامه 90 بود، تلاش کرد حق را به آزمون بدهد و بگوید داستان او با بازیکنانی که قبلا به تیم ملی پشت کردهاند، متفاوت است. تلویحا گفت اتفاقاتی پشت پرده افتاده که مردم خبر ندارند. سربسته به مسائل قومیتی ربطش داد. اما نتیجه چه شد؟ دوشنبه شب قبل که فردوسیپور درباره امید اول گلزنی ایران در جام ملتهای آسیا نظرسنجی گذاشت، آزمون نه تنها نصف سامان قدوس رای نیاورد که قافیه را به مهدی طارمی، ستاره مغضوب پرسپولیسیها هم باخت.
نتایج این نظرسنجی یک پیام روشن داشت؛ اینکه با وجود توضیحات کارلوس کیروش و بیتفاوتی مدیران فدراسیون فوتبال، مردم هنوز سردار آزمون را نبخشیدهاند. هنوز با رفتار او بعد از جام جهانی و قهرش از تیم ملی کنار نیامدهاند.
اگر این استدلال را بپذیریم آنوقت باید چارهای بیندیشیم برای فاصلهای که بین ستاره جوان تیم ملی با مردم و رسانهها افتاده است. بیتوجهی به این فاصله و حضورش در تمرین تیم ملی بدون هیچ توضیحی، چاره کار نیست. حتی اگر کارلوس کیروش هم نخواهد این واقعیت را بپذیرد، فدراسیون فوتبال باید خودش کاری بکند. شاید لازم نباشد آزمون از مردم عذرخواهی کند ولی دست کم بهتر است بیانیهای منتشر شود که نشان دهد تصمیمی که او بعد از جامجهانی گرفته با حسی که او امروز به پیراهن تیم ملی دارد، متفاوت است. شاید این طوری مردم قبول کردند که سردار آزمون با دل و جانش به تیم ملی برگشته و کسی منتش را نکشیده. شاید باور کردند که هیچ بازیکنی از تیم ملی بزرگتر نیست.