• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 19 مهر 1397
کد مطلب : 33661
+
-

حرف‌های پدر کودک مبتلا به سرطان هنگام پایین‌آمدن قیمت دلار و حضورش در تلویزیون ماجرای خوبی رقم زد

جادوی صداقت

جادوی صداقت

چشم‌های قرمز و خیس از نم اشک، صدای بغض‌آلود و چانه لرزان و دست‌هایی که برای گرفتن حق و نشان‌دادن نسخه و دارو به‌عنوان سند و مدرک حرف‌هایش بالا و پایین می‌آید، چیزی نیست که به این راحتی از ذهن‌های ما پاک شود. پدری 4سال است با استیصال خوگرفته و نگرانی حس قالب این روزهایش بوده است. افشین ولی‎خانی، پدرزنجانی، معروف‌ترین چهره این‌هفته شبکه‌های اجتماعی در برنامه زنده تلویزیونی حرف‌های دلش را زد و بغضی که شاید ماه‌ها بود در گلو داشت جلوی دوربین‌های تلویزیونی شکست تا نشان دهد اگر برای خیلی‌ها خرید و فروش دلار و بالا و پایین‌شدن قیمت ارز شبیه یک بازی و فوقش معامله پرسود است، برای او و امثال او مسئله مرگ و زندگی‌است.

ماجرا چه بود؟

تأثیرگذارترین و جالب‌ترین بازتاب ویدئوی پدر زنجانی، حضور این پدر به همراه فرزندش در برنامه تلویزیونی فرمول یک با اجرای علی ضیا بود که حاصل آن خیلی از نقاط مبهم را روشن کرد و فرصتی برای این پدر بود که به‌عنوان پدری که فرزند مبتلا به سرطان دارد و حرف دل خودش و بیشتر کسانی که شرایط مشابه آنها را دارد به گوش مردم و مسئولان برساند. افشین ولی‌خانی، پدر زنجانی که به گفته خودش به‌خاطر پیگیری‌های بیماری پسرش و رفت‌وآمد به تهران برای مداوا مجبور شده 2سال گذشته مغازه‌اش را تعطیل کند و از کسب و کار بیفتد، در طول این گفت‌وگو بارها و بارها، مردم و مسئولان را خطاب قرار داد تا به داد او و همه خانواده‌های بیماران سرطانی برسند.  او از مردم خواست با خرید و فروش دلار و احتکار مواد غذایی به این موج دامن نزنند و مسئولان کمی به فکر بیماران باشند.

علی حالا هشت‌ساله است. خانواده او در آخرین روزهای چهارسالگی‌اش متوجه می‌شوند که او به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده است. به گفته پدر، مادرش که طاقت دیدن بیماری پسرش و نمونه‌گیری از او را نداشت، همانجا پاهایش لرزید و نتوانست طاقت بیاورد. بیمارستان‌ها و پزشکان زنجان نتوانستند برای علی کاری انجام دهند و به‌ناچار او را به تهران آوردند. مدت‌ها در بیمارستان کنار بچه‌هایی که مانند او با غول سرطان دست و پنجه نرم می‌کردند ماند. با آنها دوست شد و به هم دل بستند، اما عمر دوستی‌شان مانند عمر دوستانش کم بود و بیشتر آنها نتوانستند به بیماری غلبه کنند. علی حالا حال و روز بهتری دارد اما باید تحت نظر دکتر باشد. از دنیای کودکی‌اش که حرف می‌زنند می‌خندد. از ورزش و فوتبال می‌گوید و از آرزوهایش برای پلیس‌شدن و پزشک‌شدن. با این حال آنقدر بزرگ شده که قدر اشک‌های پدر را بداند. برای همین هم طاقت دیدن ناراحتی پدرش را ندارد و هنگام مصاحبه از جایش بلند می‌شود تا اشک‌های پدر را پاک کند اما اشک‌های خودش همان لحظه سرازیر می‌شوند. او در تهران تحت حمایت مؤسسه محک است زیرا تنها مؤسسه خیریه بیماران سرطانی زنجان به اسم مهرانه که به بیماران مبتلای بالای 14سال اختصاص دارد نتوانسته علی را تحت پوشش قرار دهد. افشین مرادخانی از این موضوع ناراحت است و از مسئولان و مدیران شهرش توقع دارد این امکانات در شهر خودش برای او فراهم شود. بخش جالب و حیرت‌انگیز این گفت‌وگو زمانی بود که علی ضیا از فروش کلیه او روی آنتن خبر داد و گفت شما کلیه‌ات را برای جورکردن هزینه‌های داروی فرزندت فروخته‌ای و او انکار کرد. اما بعد گفت که قصد فروش داشته اما وقتی دیده آن خانواده هم وضعیت خوبی ندارند از گرفتن پول پشیمان شده و کلیه را اهدا کرده است. علی ضیا درباره صحت این حرف می‌گوید: «هم جای بخیه و عمل جراحی روی بدن او هست و هم کارت اهدای عضو دارد که ما استعلام کردیم.» جز این در طول برنامه هم مشخص شد او قرص‌های اضافه‌ گران‌قیمتی که به‌سختی و از بازار آزاد برای علی تهیه می‌کند را درصورت لزوم به بیماران دیگر می‌دهد و خودش در رفت‌وآمدهایی که به تهران دارد کارهای درمانی برخی افراد بیمار دیگر در زنجان را هم پیگیری می‌کند. دیدن این بی‌نیازی و دستگیری در عین نیاز، حال خوبی داشت و اتفاق خوبی بود که در برنامه «فرمول یک» افتاد.

ماجرا چه شد؟

صداقت این پدر و حرف‌هایی که از دلش برآمده بود بر دل مخاطبان نشست و حس همدلی و دستگیری به‌همراه داشت تا جایی که اتفاقات بعد از پخش این برنامه که بخش‌هایی از آن هم در شبکه‌های اجتماعی منتشر و پربازدید شد، بیشتر از شرایط قبل از این برنامه اهمیت پیدا کرد؛ چرا که افشین ولی‌خانی در طول مصاحبه بارها وزیر بهداشت و مسئولان را خطاب قرار داد و خیلی شفاف و رک از آنها انتقاد کرد. علی ضیا در گفت‌وگویی که با روزنامه شهروند داشته می‌گوید: «همین حالا هم می‌دانیم که وزیر بهداشت از دست ما ناراحت است. بعد از برنامه از وزارت بهداشت با ما تماس گرفتند و گلایه داشتند. من هم گفتم که با وجود اینکه قلبا معتقدم هاشمی، وزیر بهداشت واقعا مشغول خدمت هستند، اما به هر حال باید حرف مردم را زد.» اما اتفاق خوب این بود که وزارت بهداشت با وجود گلایه و ناراحتی قول دادند که تمام کارهای پسر این مرد را انجام دهند و به او کمک کنند. فردای آن روز هم ولی‌خانی به وزارت بهداشت رفته و راهنمایی گرفته که چطور از کمک پزشکان استفاده کند. علاوه بر کمک‌های مسئولان مردم و خیران هم با واریز مبالغی پول سعی کردند با این خانواده همدردی کنند تا جایی که علی ضیا 2روز بعد در صفحه شخصی‌اش از مردم خواست که دیگر پولی واریز نکنند چرا که مشکل حل شده‌است.

ویدئویی که پربازدید شد



بعد از ماه‌ها خواندن و دیدن خبرها و گزارش‌های تلخ و نگران‌کننده از بالارفتن قیمت دلار و تبعاتش، هفته گذشته با پایین آمدن قیمت دلار، رنگ و بوی خبرها و گزارش‌ها تغییر کرد. یکی از این گزارش‌ها ویدئویی بود از یک گزارش خبری در صدا و سیمای زنجان که پربازدیدترین و پرواکنش‌ترین فیلم شبکه‌های اجتماعی در هفته گذشته شد. انتشار ویدئوی پدر زنجانی با عنوان شادی پدر کودک سرطانی به‌خاطر کاهش قیمت دلار واکنش‌های زیادی داشت. خیلی از خیران با انتشار این ویدئو یا عکس این پدر سعی در پیدا کردن او داشتند. خیلی‌ها به این بهانه به شرح وضعیت خانواده‌های بیماران سرطانی در وضعیت گرانی دلار پرداختند. فیلمی از بغض و شادی پدری که فرزند مبتلا به سرطان دارد. گزارشگر از او می‌پرسد برای خرید دلار اینجا آمده‌اید یا برای فروش؟ و او می‌گوید: «برای نگاه کردن آمده‌ام. همین‌که می‌آید پایین خوشحالم. چون پسرم 4سال است شیمی‌درمانی می‌شود و این گرانی دلار باعث شد من هر آمپول را 2میلیون‌تومان گران‌تر بخرم. الان همه کسانی که بیماری سرطان دارند خوشحالند.»

این خبر را به اشتراک بگذارید