قصه «دنیا و پریا»
گزارش همشهری از روایت تلخ مرگ دو کودک کردستانی زیر آوار ساختمانهای فرسوده
سیده زهرا عباسی/خبرنگار
کردستان هنوز رخت عزای «پریا» را از تن درنیاورده، سیاهپوش «دنیا» شد. فغان مردها و شیون زنها لرزه بر تن روستای «گرماش» انداخته. صدا از گلوی کسی در نمیآید. دنیا تازه رفته بود کلاس اول. با آن خنده قشنگ قرار بود بازی کند و قرار بود صدای خندهاش به «گرماش» جان دهد. دیوارها که به لرزه افتاد، خنده از لب دنیا رفت. همه میدانستند مدرسه بالاخره قربانی میدهد. کسی نمیدانست قربانی کیست. بچهها که بازی میکردند، دیوار قربانیاش را انتخاب کرد. بر سر دنیا هوار شد. حالا یک روستا، یک شهر و یک دنیا عزادار دنیاست.
امروز سهشنبه است. اهالی «گرماش» - روستایی در مرکز سنندج - پیکر دنیا ویسی را به خاک سپردهاند. دلشان اما آرام ندارد. سالهاست درباره خرابیهای مدرسهای که بیش از 4 دهه از عمرش میگذرد، هشدار دادهاند. نامه نوشتهاند، اما گوش کسی بدهکارشان نبود. میگفتند پول نداریم. اینها حرفهایی است که دایی دنیا بر زبان میآورد: «دیوار قبلا ترک برداشته بود. این دیوار به دستشویی در گوشه مدرسه منتهی میشود. مردم روستا همیشه نگران همین ترک بودند. مبادا ساختمان روی سر بچهها آوار شود. آموزش و پرورش میگفت بودجه نداریم و آخرش همین دیوار ترکخورده دنیایمان را گرفت. به کسی هم اجازه تخریب دیوار را نداده بودند تا این بلا سرمان نیاید. دنیا امسال تازه رفته بود کلاس اول ابتدایی.»
صباح ملایی داغدار است. هر کلمهای که بر زبان میآورد، حجمی از بغض را فرو میدهد. او هم مثل اهالی صدا از گلویش بیرون نمیآید: «فاصله خانه پدر دنیا تا مدرسه بیشتر از 100 متر نیست. برای همین دنیا گاهی وقتها در زنگهای تفریح به خانه میرفت و دوباره به مدرسه برمیگشت. روز حادثه هم زنگ ورزش بود و بچهها توی حیاط بازی میکردند که دنیا برای کمک به مادرش به خانه برگشت. در روستای ما آب لولهکشی هست، اما در روز 20 دقیقه تا نیم ساعت بیشتر وصل نیست و مردم برای بقیه روز از چشمهای که در نزدیکی مدرسه است، استفاده میکنند. دنیا به خانه که برگشت. همراه مادرش به چشمه رفتند و ظرفها را پر آب کردند و به خانه بردند. بعد دنیا دوباره به مدرسه برگشت.
او و بچهها سرگرم توپ بازی بودند که آن حادثه رخ داد. روز دوشنبه ساعت 11:30 بود. توپ افتاد کنار دیوار. دنیا رفت توپ را بیاورد که دیوار روی او آوار شد. یکی از ساکنان روستا صحنه را دید و داد و فریاد کرد. دقایقی بعد هم چند نفر از روستا خودشان را به مدرسه رساندند و پیکر نیمهجان دنیا را از زیرآوار بیرون کشیدند. سپس با ماشین خانم معلم او را تا نزدیکی سنندج بردند که در بین مسیر آمبولانس رسید. او را به بیمارستان برد، اما خواهرزادهام دوام نیاورد و جانش را از دست داد.» او همینطور با بغض ادامه میدهد: «دنیا دختر بزرگ خواهرم بود.
او یک برادر 4 ساله دارد که حالا مدام سراغ خواهرش را میگیرد. پدر و مادر دنیا نمیدانند چطور به او بگویند خواهرش دیگر برنمیگردد .شما حرف ما را به گوش مسئولان برسانید. اگر نرساندید، مدیون ما هستید. مدارس روستاهای منطقه همه تخریبی هستند. جان خیلی از بچهها در خطر است. مسئولان از فرسوده بودن مدرسه گرماش هم باخبر بودند. ما شنیدیم که این مدرسه را سال 59 ساختهاند و نزدیک به 40 سال از عمر آن میگذرد. افسوس که آخر جان بچهمان را گرفت.»
مسئولان البته انکار نمیکنند. حال نزار مدرسه تخریبی معلوم است. مدیر کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کردستان اما توضیح بیشتری میدهد و میگوید: «یک سرویس بهداشتی مخروبه و غیرقابل استفاده کنار مدرسه قرار دارد. دیوار این سرویس خراب شد و بخشی از دیوار مدرسه را هم پایین آورد.» او فقط از همین مدرسه نمیگوید. به 1073 مدرسه دیگری هم اشاره میکند که با 3632 کلاس درس غیراستاندارد بچهها را در خود جای دادهاند. وای اگر ترک بردارند. ماجد احمدی تصریح میکند: «در استان کردستان 30درصد مدارس یعنی 1073 مدرسه شامل 3632کلاس درس استاندارد نیستند و استانداردسازی آنها به 400میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد. این در حالی است که اعتبار ملی ما برای استانداردسازی مدارس در سال جاری حدود 30 میلیارد تومان بود. البته هنوز اعتبار استانی مشخص نیست و 16 میلیارد تومان هم از خیران مدرسهساز به دست ما رسیده است.»
هنوز سهشنبه است. 7 روز از رفتن پریا میگذرد. پریا تازه 5 ساله شده بود، اما مثل دنیا لبخندش به دنیا نبود. هجوم بیامان طوفان و آوار ساختمان قدیمی جانش را گرفت. خانه مادربزرگ پریا نزدیک مرکز بهداشتی است که تا همین چند سال پیش درد، درمان میکرد و حالا درد میزاید. اهالی شهرک جوجهسازی (هجرت) مریوان در 4 - 5 سال گذشته بارها اعتراض کرده بودند که تکلیف این ساختمان مخروبه را روشن کنید. گوش کسی بدهکار نبود. اما پدربزرگ پریا مصر است مسئولان را متوجه مسئولیتشان کند: «این مرکز بهداشت چند سالی است همینطور رها شده. اهالی بارها اعتراض کرده بودند که این ساختمان متروکه محل تجمع معتادان و ولگردان است. مدرسه شهرک هم چسبیده به همین ساختمان قرار داد. خانه اهالی هم. مدتی پیش در آهنی و بزرگ این ساختمان از جا درآمده بود و اهالی آن را به دیوار تکیه داده بودند. هفته گذشته که طوفان شدیدی اتفاق افتاد،
در آهنی روی پریا افتاد و جانش را گرفت.»
سعدالدین رضایی پدربزرگ مادری پریاست. داغ نوه برایش هنوز تازه است. داغ سوگواری دخترش هم. همین داغ او را برای شکایت از مرکز بهداشت مصر کرده است: «من اگر ماشینم را بدون ایمنی در خیابان رها کنم بروم و ماشین بر اثر هر اتفاقی حرکت کند، مسئول تبعات آن هستم. چطور اداره بهداشت میگوید مسئولیتی در قبال این ساختمان ندارد؟ ما از اداره بهداشت شکایت کردهایم و پیگیر آن هستیم.»
او البته از مسئولان خواستهای هم دارد، اگر توجه کنند. دنیا و پریا اولین قربانی نیستند. اگر مسئولان غیرت به خرج ندهند، آخرین قربانی هم نخواهند بود: «از مسئولان میخواهم فکری برای ساختمانهای بدون استفاده و فرسوده بکنند. حداقل بخشهای خطرآفرین مانند دروازه، پنجره و شیشه را جدا کنند تا دیگر شاهد چنین حوادث ناگواری نباشیم. نمیدانم چه کسی یا چه کسانی جوابگوی خانواده غلامویسی هستند که با کارگری و هزاران دشواری پریا را بزرگ کردند، اما بدانند در اثر غفلتشان پریای ما
در یک لحظه رفت.»
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی کردستان، مانند مسئولان مرکز بهداشت مریوان، زیر بار این مسئولیت نمیرود. فرزام بیدارپور به همشهری میگوید: «ساختمان مرکز بهداشت شهرک قدیمی بود و از 4 سال قبل به دلیل فرسودگی بسته شده بود. ما در محل دیگری در حال ساخت مرکزی جدید بودیم و ساختمان قدیمی هم مراحل فروش را در فرایند اداری استان میگذراند.»
او توضیح میدهد: «در مرکز بهداشت طبق گزارشهای نیروی انتظامی و شاهدان عینی چارچوب داشت، اما در خلال بازی چند بچه از چارچوب درآمده بود و به همین دلیل موجب بروز حادثه تلخ برای پریا شد.»
بیدارپور شکایت اهالی درباره تجمع معتادان در این ساختمان را تکذیب میکند و ادامه میدهد: «این ساختمان کاملا بسته است و دیوارهای آن هم سرپا هستند. اگر هم موردی صورت گرفته تعرض به ساختمان بوده است. هیچ دلیلی برای ناامنی این ساختمان وجود نداشت. در ساختمان هم کاملا قفل بود. تنها کاری که از دست ما برمیآمد این بود که ساختمان فرسوده را که جان کارمندان را تهدید میکرد، ببندیم. این موضوع هم از نظر قانونی در دست بررسی است.»
درد پشت درد میآید. درد که میآید فرقی ندارد دیوار مدرسه باشد یا سرویس بهداشتی مخروبه و بلاتکلیف کنار مدرسه. درد که میآید فرقی ندارد چارچوب در سر جایش باشد یا نباشد. درد است. جان میگیرد. جان پریا و دنیا. درد است و اگر درمان نشود، همچنان قربانی میگیرد.
تیمی مامور بررسی مرگ «دنیا ویسی» شد
وزیر آموزشوپرورش روز گذشته به مرگ دنیا ویسی واکنش نشان داد و گفت: تیمی را برای بررسی این موضوع مأمور کردهام، زیرا این مدرسه جزو مدارس ناایمن محسوب میشود. به گزارش ایسنا، سید محمد بطحائی افزود: نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای حل مشکل مدارس فرسوده تلاش میکنند و از سوی دیگر از محل برنامه ششم توسعه نیز اعتباری پیشبینی شده است.