• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
سه شنبه 17 مهر 1397
کد مطلب : 33438
+
-

چرا الگوی مصرف ایرانیان تغییر نمی‌کند؟

تأخر فرهنگی یا پیچیدن به ورود ممنوع با بنز

امان‌الله قرایی‌مقدم- جامعه‌شناس- معتقد است که باید فاصله فرهنگ مادی و معنوی را کم کرد

زهرا رستگارمقدم


«من می‌خرم، پس هستم» را شاید بتوان شعار فرهنگ مصرف‌گرایی یا Consumerism  دانست. وقتی سال1388با عنوان اصلاح الگوی مصرف نام‌گذاری شد، تبلیغاتی در این‌باره صورت گرفت که چرا ما ایرانیان همسو با دیگر کشورها به‌خصوص دسته در حال توسعه، مصرف‌گراییم و چه چیز ما را به انسان‌هایی مصرفی بدل کرده است. مصرف‌گرایی اما 2 لبه دارد؛ یکی واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی و غیرضروری و دیگری افزایش تولیدات داخلی، که همواره در زندگی روزمره یکا‌یک ما قابل‌ظهور و بروز است. عوامل و اثرات مصرف‌گرایی نیز در دنیا یکسان است، اما نخستین گام اصلاح الگوی مصرف، اصلاح نگرش و اندیشه جاری در جامعه، به‌ویژه در دولتمردان خواهد بود. درست است که مصرف، موتور محرکه اقتصاد محسوب می‌شود، اما مصرف کالای خارجی و لوکس به نفع کشور نیست. هرچند برای نیل به این هدف لازم است نظارت و کنترل دقیقی به مقوله تبلیغات وجود داشته باشد. پرهیز از اسراف اما برای ما مقوله تازه‌ای نیست. بارها در احادیث و آیات دینی‌مان به آن برخورد کرده و به رعایتش سفارش شده‌ایم. معنای مصرف درست امری است که در اختیار شخص قرار دارد و در ازای آن کار یا هزینه‌ای پرداخت شده. بنابراین صرفه‌جویی در ارتباط با مصرف چیزی است که دارای مالیت است و انسان در قبال آن کار یا هزینه‌ای پرداخته اما پرسش این است که چرا با توجه به تبلیغات، الگوی مصرف ایرانیان تغییر نمی‌کند؟

هیچ کشوری در اجرای الگوی مصرف کامل نیست

بد مصرف کردن آب، برق، گاز، هدر دادن انرژی، بی‌توجهی به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و... شاید ناشی از تأخر فرهنگی در ما ایرانیان باشد؛ مقوله‌ای که آگبرن و نیم‌کف نیز به آن اشاره کرده‌اند. تاخر فرهنگی، cultural lag ، را شاید بتوان همان مانع برای الگوی مصرف بهینه درنظر گرفت؛ فاصله‌ای بین فرهنگ مادی و معنوی. اما این فاصله به چه معناست؟ امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس، در این‌باره می‌گوید: «با وجود به‌دست آوردن همه‌‌چیز، هنوز فرهنگ استفاده از آن را بلد نیستیم؛ مثلا با ماشین بنز ورود ممنوع می‌آییم و با قاشق و چنگال زمان غذا خوردن صدای بلدوزر درمی‌آوریم. این یعنی درست مصرف کردن را یاد نگرفته‌ایم». به اعتقاد او و بسیاری از جامعه‌شناسان، فرهنگ2 قسمت است؛ مادی و معنوی. فرهنگ مادی مربوط به همه کشورهاست مثلا آب، ماشین، یخچال، گاز و ... که می‌توان آن را با وجه نقد خرید. اما در فرهنگ معنوی طرز استفاده از آن مطرح است. همه مشکلات موجود در جامعه از گذاشتن زباله پشت در آپارتمان، رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی، درست مصرف نکردن انرژی و همه‌ موارد مشابه به‌دلیل نداشتن فرهنگ معنوی به وجود می‌آید.» این نظرات قرایی‌مقدم شبیه به همان نقل‌قول معروف است که می‌گوید همه‌‌چیز داریم اما فرهنگ استفاده از آن را به‌دست نیاورده‌ایم. به گفته و عقیده او، هیچ کشوری در دنیا صد در صد نمی‌تواند با تکنولوژی هماهنگ شود. قرایی‌مقدم می‌گوید: «طبق این تئوری هرکسی زودتر تکنولوژی را دیده، فاصله برایش کمتر است و هرکس کمتر دیده تأخر فرهنگی بیشتری را تجربه می‌کند. الگوی مصرف را فناوری و فرهنگ معنوی تعیین می‌کند. پس به‌دست آوردن فرهنگ استفاده از تکنولوژی متفاوت است؛مثلایا پایتخت‌نشینان زودتر این تأخر را درک و فاصله‌ها را نزدیک می‌کنند و دیگر شهرها دیرتر».

دوراهی «آموزش و پرورش »و «زندگی در محیط» 

قرایی‌مقدم به سخنان مقام معظم رهبری درباره اینکه «فناوری فرهنگ می‌آورد» اشاره می‌کند و می‌گوید: «تاخر فرهنگی الگوی مصرف ما را تغییر داده است؛مثلا الگوی مصرف از شمال تا جنوب تهران متفاوت است. کسانی که در شمال تهران زندگی می‌کنند زودتر با فناوری و... ارتباط برقرار می‌کنند. آنهایی که زودتر با تکنولوژی جدید آشنا می‌شوند، زودتر ماشین دودی، دوچرخه، گاز یا برق می‌بینند، زودتر هم نحوه درست استفاده کردن از آن را یاد خواهند گرفت و تأخر فرهنگی کمتری دارند. مردم ایران و تهران نیز روی چنین خطی حرکت می‌کنند. مردم تهران نسبت به برخی از شهرهای کوچک‌تر تأخر فرهنگی کمتری را تجربه می‌کنند». امان‌الله قرایی‌مقدم معتقد است تبلیغات رسانه‌ای نیز در این‌باره بی‌شک مؤثر خواهد بود. او 2 راه را به ما آموزش می‌دهد؛ آموزش و پرورش و زندگی در محیط. این جامعه‌شناس می‌گوید: «محیط خیلی چیزها را به ما می‌آموزد. همین امر باعث می‌شود زودتر این تأخر را درک و آن را کم کنند؛ مثلا بچه روستایی هم باید با فرهنگ و تابلوی ترافیک آشنا شود، زیرا این افراد وقتی وارد جامعه بزرگ‌تری می‌شوند این فاصله را بیشتر می‌کنند. تا در محیط زندگی نکنید درکی از موقعیت ندارید؛ مثلا مردم تهران همیشه در حال دویدن هستند چون زمان برایشان مهم است. تهران ساعت اجتماعی متفاوتی دارد. این تقلای آنها برای شهرستانی‌ها چندان قابل‌درک نیست، اما لازمه زندگی در تهران به‌حساب می‌آید. پس با این فرمول مشخص است که با رشد ارزش‌های مادی، ارزش‌های معنوی را گوشه‌گیر کرده‌ایم، درحالی‌که با نزدیک شدن این دو به یکدیگر، جامعه پویاتری خواهیم داشت و به الگوی مصرف درست‌تری خواهیم رسید.»

این خبر را به اشتراک بگذارید