سارق خشن عاشق التماسهای طعمههایش بود
متهمان با مجروح کردن طعمههایشان اموال آنها را سرقت میکردند
سرکرده باند سرقتهای خشن، جوان پولداری بود که بهخاطر هیجان و دیدن التماس و وحشت طعمههایش باند سرقت راه انداخته بود.
به گزارش همشهری، چند روز پیش پسری 18ساله به دادسرای امور جنایی تهران رفت و گفت 3مرد پرشیاسوار او را ربوده و اموالش را سرقت کردهاند. وی در توضیح ماجرا گفت: ساعت 8شب بود که از محل کارم خارج شدم تا به خانهام بروم. وقتی منتظر تاکسی بودم یک خودروی پرشیا بوق زد و من هم سوار شدم. به جز راننده، جوانی روی صندلی جلو و جوان دیگری هم روی صندلی عقب نشسته بودند. کمی بعد آنها با تهدید شوکر و چاقو به جانم افتادند و اموالم ازجمله پول، طلا و موبایلم را سرقت کردند. بعد مقابل یک دستگاه خودپرداز توقف کرده و مجبورم کردند 3میلیون تومان پول برایشان کارت به کارت کنم. من ابتدا مقاومت کردم اما یکی از سارقان با چاقو ضربهای به دستم زد که از ترس جانم مجبور شدم رمز کارت را در اختیارش قرار دهم. 2ساعت گروگان آنها بودم تا اینکه در یکی از خیابانها رهایم کردند. تنها چیزی که بهخاطر دارم، صورت یکی از آنهاست که گرد و پرخال بود.
یک سرنخ
به دستور قاضی رضوانی، بازپرس جنایی پایتخت تحقیقات برای شناسایی سارقان شروع شد. یکی از سرنخها شماره حسابی بود که سارقان 3میلیون تومان به آن واریز کرده بودند اما مشخص شد که این حساب متعلق به معتادی بوده که مدتها قبل آن را به مبلغ 100هزار تومان به فردی فروخته است. گام بعدی ردیابی موبایل شاکی بود که چند روز بعد از سرقت فعال شد و مأموران را به مردی میانسال رساند. او پس از دستگیری گفت: من 6پسرم دارم که یکی از آنها 2 سال پیش تصادف کرد و فوت شد. این موبایل برای یکی از پسرهایم است، چون آن را از داخل کمد برداشتم و سیمکارتم را داخلش گذاشتم و اصلا فکرش را نمیکردم که سرقتی باشد.
با اظهارات این مرد، پسرهای او به دادسرا احضار شدند. یکی از آنها به نام هادی صورتی گرد و پر از خال داشت و همین باعث شد که قاضی دستور بازداشت او را صادر کند. اگرچه هادی اصرار داشت که بیگناه است اما شاکی پرونده نیز پس از مواجهه حضوری، او را شناسایی کرد. با این حال پسر جوان همچنان اصرار داشت که بیگناه است.
حل معما
24ساعت از این ماجرا میگذشت تا اینکه مأموران گشت پلیس حوالی عوارضی قم به تهران به خودروی پرشیایی مشکوک شدند. بهجز راننده، 2 نفر در صندلی عقب نشسته بودند که یکی از آنها چاقو بهدست داشت. همین کافی بود تا پلیس به تعقیب خودروی پرشیا بپردازد. راننده پرشیا با حرکات مارپیچ و خطرناک قصد داشت هرطور که شده از دست پلیس فرار کند اما در نهایت خودرو را کنار اتوبان متوقف کرده و به همراه همدستش، از ماشین پیاده شد و پا به فرار گذاشت. مأموران پس از چند دقیقه تعقیب و گریز موفق شدند هر دوی آنها را دستگیر کنند. پس از آن ماموران با پسر جوانی روی صندلی عقب پرشیا مواجه شدند که وحشت کرده و دست و پایش خونآلود بود. او به مأموران گفت که بهعنوان مسافر سوار پرشیا شده اما سرنشینان آن با مجروح کردن وی قصد بهدست آوردن رمز کارت عابربانکش را داشتند.
کارآگاهان 2سارق خشن را به اداره آگاهی تهران انتقال دادند و در بررسی شماره پلاک پرشیا مشخص شد که صاحب اصلی آن 2 سال پیش فوت شده است. در این مدت نیز خودرو در اختیار برادر وی به نام هادی بوده است. هادی اما کسی نبود جز همان پسر جوان با صورتی گرد و پر از خال که روز قبل با دستور قاضی بازداشت شده بود.
به این ترتیب، راز باند زورگیری فاش و مشخص شد که سردسته آن، هادی بوده است. او که چارهای جز بیان حقیقت نداشت، گفت: من مشکل مالی ندارم و پدرم پولدار است و فقط بهخاطر هیجان دست به سرقت میزدم. من عاشق التماسها و وحشت طعمههایمان بودم؛ برای همین به همدستانم دستور داده بودم با خشونت با آنها رفتار و حتی مجروحشان کنند. من خودروی برادر فوت شدهام را در اختیارشان قرار داده بودم تا با آن دست به زورگیری بزنند و تصور نمیکردم روزی گیر بیفتم.
اعضای این گروه به 4سرقت خشن اقرار کردند و برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان احتمالی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.