یک روایت قدیمی درباره محیط زیست
درختانی که مقدس بودند
سرنوشت ما به سرنوشت درختان گره خورده و عجیب است که هرچه روزگار میگذرد و ما مدرن و مدرنتر میشویم، فراموش میکنیم که خون جاری در رگهای ما چقدر وابسته است به آب جاری در آوندهای درختان. اما گذشتگان برای نگهداری و حفظ این منبع حیات بهدرستی آن را مقدس میشمردند. نهتنها در ایران که سراسر دنیا درخت نزد اقوام عزیز بوده است. مهرداد بهار در «از اسطوره تا تاریخ» مینویسد که انسان بدوی گمان میکرده که درختان هم مانند جانوران و آدمها دارای روان هستند؛ مثلا سرخپوستان قوم هیداتسا در آمریکای شمالی معتقدند که درخت cottonwood که بزرگترین درخت درههای علیای میسوری است، بصیرت و خرد دارد و اگر این درخت را نیکو دارند، آنها را در امور زیادی راهنمایی میکند. پیران قوم هم معتقدند بدبختیهای تازهشان بهخاطر بیاحترامی جوانترها به این درخت است. مردم قوم ونیکا در شرق آفریقا هم میگویند هر درختی روان خاص خود را دارد و انداختن یک درخت بهویژه درخت نارگیل برابر با مادرکشی است. در ایران باستان هم چنار از تقدس ویژهای برخوردار است. از همینرو پادشاهان پارس، همیشه این درخت را گرامی میداشتند. در دربار ایران هم چنار زرینی بوده است که اغلب آن را در اتاق خواب شاه میگذاشتند. چنار را با گوهرهای زیادی میآراستند و پارسیان آن را ستایش میکردند. جالب اینکه بهدستآوردن این چنار زرین بهمعنای بهدستآوردن سلطنت بود. دلیل عزیزداشتن چنار هم میتواند این باشد که چنار نسبت به دیگر درختان عظیمتر بوده و سایه گستردهتری داشته است. همچنین به این دلیل که هر سال پوست میاندازد و به گمان مردم نو و جوان میشود.
برگرفته از کتاب «از اسطوره تا تاریخ» نوشته مهرداد بهار