• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
شنبه 7 مهر 1397
کد مطلب : 32162
+
-

وقفه در پرونده

کارآگاه که در شب بارانی اتومبیل می‌راند، آه کشید و گفت: «هشت ضربه چاقو، هشت جسد، بدون هیچ سرنخی. او دقیق و حرفه‌ای است.»
جرم‌شناس شیشه‌های عینکش را پاک کرد: «بله، در ضمن کوچک‌اندام، چپ‌دست، نزدیک‌بین و عاشق بتهوون است‌ و من جای او را هم می‌دانم.»
صدای ترمز بلند شد.
کارآگاه فریاد زد: «کجاست؟»
دیگری درحالی‌که پوزخندزنان تیغه چاقو را در غلافش می‌گذاشت، گفت: «همین‌جا.»
ویلیام ای.بلاندل

ABREAK IN THE CASE
Eight stab wounds, eight corpses, zero
clues, “Sighed the inspector, driving through the night rain. He’s neat, efficient.”
The criminologist polished his glasses.
“Yes also slight, left-handed, myopic. Loves Beethoven. And I know his whereabouts.” Screech of brakes.
“Where?” Cried the inspector.
“Here”, Said the other, grinning hugely as he slammed home the blade.
WILLIAM E. BLUNDELL

داستان‌های 55کلمه‌ای، استیو ماس
ترجمه گیتا گرکانی

 

این خبر را به اشتراک بگذارید