کاربران تقلبی در شبکههای مجازی چه هدفی دارند؟
خاطرات یک یاغی اینترنتی
یک ترول روس از زمان فعالیتش در کارخانه دروغسازی میگوید
سمیرا مصطفینژاد
توییتر ازماه می2018 کمر همت را برای غیرفعالکردن حسابهای کاربری تقلبی بست و تا ماه جولای بیش از 70میلیون کاربر را غیرفعال کرد؛ روندی که در راستای مهار انتشار اخبار جعلی و پاکسازی سکوی توییتر از اطلاعات دروغین و تحریف واقعیت آغاز شده است و همچنان ادامه دارد و تر و خشک را با هم میسوزاند. این حسابهای کاربری تقلبی طی سالهای اخیر در شبکههای اجتماعی مختلف دردسرهای فراوانی ایجاد کردهاند. پیشپا افتادهترین این دردسرها، انتشار اخبار دروغین تلگرامی است که در عین سادگی، گاه تبعات جبرانناپذیری دارند؛ از جهتدهی به انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده آمریکا گرفته تا ظهور پدیده مگسهای سایبری در عربستان سعودی با هدف غیرممکنساختن بیان انتقاد و اظهارات ناهمسو علیه ولیعهد عربستان و ایجاد باتهایی که هدف آنها تبلیغ تغییر رژیم در ایران است. حسابهای کاربری تقلبی، با پشتوانههای نامشخص و ناشناخته، فضای مجازی را در سراسر جهان متلاطم ساختهاند.
حسابهای کاربری تقلبی یا ترولها، روباتهایی هستند که از راه دور کنترل میشوند و از قابلیتهای شبکهای که در آن فعالیت دارند سوءاستفاده میکنند. این سوءاستفادهها زمانی بر جریانهایی کلان مانند نتیجه انتخابات ریاستجمهوری یک کشور تأثیرمیگذارند که پشتوانهای دولتی داشته باشند. گروههایی با نامهای مستعار، افراد جویای کار را با وعده پرداخت حقوق و مزایای بالا جذب میکنند تا با ایجاد حسابهای کاربری جعلی فراوان و پست اطلاعات دروغین در شبکههای مجازی، به رویدادی سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی جهت دهند، شخصیتی مشهور را تخریب کنند یا ابعاد وخامت حادثهای را کمتر یا بیشتر از حد معمول نشان دهند؛ اینها برگرفته از خاطرات خبرنگاری صرب است که بهمدت یک سال بهعنوان یک ترول در سنتپترزبورگ در یک کارخانه ترولسازی مشغول بهکار بود.
در پاییز سال 2014، کمی پس از آنکه ویتالی بسپالف، خبرنگار پرشور جوان، از کشورش صربستان به سنتپترزبورگ نقل مکان کرد، جستوجو برای کار را در اینترنت آغاز کرد و با مجموعه پیشنهادهای کاری با عنوان مدیریت محتوا مواجه شد. شرایط این مشاغل بیش از حد واقعی خوب بودند، حقوق ماهانه 45هزار روبل، درحدود 700دلار در ماه که بسیار بالاتر از حقوقی بود که در رشته کاریاش پرداخت میشد. بسپالف میگوید این شغلها هیچ مقرراتی نداشتند، هیچ توضیح خاصی نداشتند و همچنین هیچ اشارهای بهعنوان غیررسمی موقعیت این شغل، ترول اینترنتی، نداشتند.
پس از مصاحبهای کوتاه با یکی از مدیران شرکت، بسپالف کار خود را در خیابان پنجاه و پنجم ساوشکینا در سنت پترزبورگ آغاز کرد؛ خیابانی که به کارخانه ترولسازی روسی مشهور شدهاست.
کار روزانه ساده بود: ایجاد حسابهای کاربری تقلبی در شبکههای اجتماعی و استفاده از آنها برای ارسال آنلاین نظرات براساس دستورالعمل مدیران شرکت. با اینهمه هدف کلانتر این شرکت، ایجاد کمپین مدرن تبلیغاتی بود و طی چند سال بعدی، این شرکت، براساس اعترافات رابرت مولر- مشاور ویژه- توانست مسیر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را تغییر دهد.
بسپالف میگوید در ژانویه2015 کار در این کارخانه ترولسازی را متوقف کرد و دیگر در کمپین تبلیغاتی آنها مشارکتی نکرد. او همچنین در میان 13روسی که مشاور ویژه، مولر، آنها را بهدست داشتن در تحریف مسیر انتخابات آمریکا متهم کرد جایی نداشت. او در مصاحبهای با مجله تایم نشان داد که چطور ترولها در این کارخانه فعالیت میکردند. به گفته او مدیران برای ترولها چندین مقررات سختگیرانه تعیین کرده بودند: هرگز تأخیر نداشته باشید و زودتر از ساعت مقرر، محل کار را ترک نکنید. هرگز از رئیسجمهور ولادیمیر پوتین در فضای مجازی انتقاد نکنید؛ دستکم در ساعتهای اداری این کار را نکنید.
بسپالف میگوید: حتی اجازه نداشتیم جملهای خندهدار درباره پوتین بگوییم، تنها اجازه داشتیم از او به خوبی صحبت کنیم و جملات مثبت درباره او بهکار ببندیم. جز چند کارمند ایدئولوژیک که خود را ترولهای پوتین مینامیدند، دیگر کارمندان کارخانه هیچ گرایش سیاسی نداشتند و تنها انگیزه آنها پول بود. آنها پول میگرفتند تا تعداد مشخصی پست، کامنت و دیگر انواع محتوا را در شبکههای اجتماعی منتشر کنند. دستورالعملهای سختگیرانهای درباره آنچه باید مینوشتند و چگونگی چرخش اخبار روزانه به آنها داده شده بود.
به گفته بسپالف، اصلیترین هدف آنها در کارخانه تا پایان سال 2014، باراک اوباما -رئیسجمهور وقت آمریکا- بود؛ فردی که ترولهای روس او را در مقایسه با پوتین یک بازنده یا احمق نمایش میدادند. آنگلا مرکل -صدراعظم آلمان- نیز بهعنوان یک فاشیست نمایش داده میشد و پترو پروشنکو -رئیسجمهور اوکراین- را نیز به شکل خوک توصیف میکردند. پس از گذشت هفتهها، مسمومبودن و جنونآمیزبودن این پستهای آنلاین بودند که درنهایت باعث شدند بسپالف از شغلش استعفا کند. رئیسش در کارخانه، زنی به نام آنا، از شنیدن خبر استعفای او خشمگین شد. بسپالف میگوید آنا به پنجره اتاقش اشاره کرده و به او گفته، زندگی همین است، ما اینجا طرفدار کرملین هستیم و آنها آنطرف طرفدار آمریکا. بسپالف میگوید مدیرش رویدادها را سیاه و سفید میدیده است. آدمها یا طرفدار کرملین بودند یا طرفدار آمریکا؛ او قدرت نداشت چیزی دیگر را در این میان متصور شود یا تحلیل کند.