• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 5 مهر 1397
کد مطلب : 31978
+
-

و دوباره داستان ستاره‌سالاری در والیبال

لیلی خرسند 

ایگور کولاکویچ می‌رود یا می‌ماند؟ این سوالی بود که دیروز خبرنگاران از احمد ضیایی، رئیس فدراسیون والیبال پرسیدند و او هم جواب قطعی‌اش را به یک‌ماه تا 45روز آینده موکول کرد. 

تیم ملی والیبال ایران در مسابقات قهرمانی جهان سیزدهم شد و انتظارات را برآورده نکرد؛ نه  انتظارات فدراسیون و نه انتظارات افکار عمومی. در این شکست، بیش از همه از سرمربی انتقاد شده است و حالا توقع  بعضی‌ها این است که ایگور برکنار شود. این نوع برکناری از دید ضیایی ظالمانه است؛ «باید خودش باشد تا جواب بدهد». ایگور برای استراحت به مرخصی رفته اما به محض اینکه برگردد باید جوابگوی این سوالات باشد؛ «خیلی‌ها می‌گویند او راهنمایی‌های لازم را از نیمکت نمی‌گرفته، به آنالیزها توجهی نداشته، بعضی‌ها هم می‌گویند او مثل یک بازیکن محو تماشای بازی بوده و به موقع تایم‌اوت نمی‌گرفت، از تعویض‌ها می‌ترسید و در استفاده از جوانان ترس داشت. موضوع این است که ما از نظر عملکرد از مربی راضی نیستیم. می‌گویند پوئن‌های بالای 20، پوئن‌های مربیان است. اینکه ما ستی را که 24-22 جلو هستیم، از دست بدهیم، قابل قبول نیست». علاوه بر خود ایگور که باید درباره این موارد توضیح بدهد، صاحب‌نظران والیبال هم باید درباره ماندن یا رفتن او نظر بدهند. اما به نظر نمی‌رسد رفتن ایگور خیلی هم شدنی باشد. قرارداد او 2بخش داشته، بخش اول پایان 1397 به پایان می‌رسد و بخش دوم تا بازی‌های المپیک 2020 است؛ «2پیشنهاد از باشگاه‌های روسیه و ایتالیا داشت و گفت تکلیف من را روشن کنید. تغییر مربی در شرایط اقتصادی ایران هم هزینه‌بر است و هم اینکه باید ببینم در بازار مربی باکیفیت‌تری از ایگور هست؟».


از دیگر مسائلی که در تیم ایگور مطرح است بازیکن‌سالاری در تیم و ضعف کادرفنی بود. ضیایی معتقد است:«هر کس خارج از حیطه وظایفش به مساله‌ای ورود کند، خیانت کرده؛ حتی اگر این فرد بازیکن بزرگی باشد. اطرافیان تیم در شکست آن نقش داشته‌اند، من اگر در فدراسیون بمانم، حتما تغییراتی را می‌دهم. هر کس باید در جایگاه خودش بنشیند، حتی ضیایی. ما از این اطرافیان تیم آسیب دیده‌ایم. به قدری می‌فهمیم که سره را از ناسره تشخیص بدهیم، اگر سرمربی برای یک تعویض دستش می‌لرزد، به خاطر عقبه‌ای است که وجود دارد». رئیس فدراسیون، بازیکن‌سالاری در تیم را هم تلویحا تایید کرد؛ «نمی‌توانیم این را کتمان کنیم. سوپراستارها در روند تصمیم‌گیری‌ها دخیل هستند اما اینکه چقدر دخیل‌اند و این دخالت مثبت است
یا منفی، مهم است. بعضی‌ها، سوپراستارها را در حد مربی می‌دانند، اما از نظر من بازیکن، بازیکن است و مربی مربی».


یکی از ایراداتی که به فدراسیون وارد است، اینکه ضیایی قول سکوی جهانی را داده بود؛ «من این قول را نداده بودم. تنها حرفی که من زدم این بود که گفته بودم برای هر تیمی مطلوب این است که روی سکو برود». 


از ضیایی سوال شد که چرا برای ناکامی در مسابقات جهانی عذرخواهی نکرده است؛ «سیزدهمی ناکامی نیست، نتیجه نامطلوب است و من و بازیکنان تیم به خاطر این نتیجه از مردم عذرخواهی کرده‌ایم». رئیس فدراسیون، ناکامی را چیز دیگری می‌داند؛«ما ملت نتیجه‌گرایی هستیم، فرانسه و لهستان باید به خاطر نتایجشان سکته می‌کردند اما آنها ظرفیت‌ها را بالا برده‌اند. ناکامی این است که همسایه من که دکترا دارد، به من می‌گوید اگر به جای سرمربی، سیب‌زمینی را کنار زمین می‌گذاشتید همین نتیجه را می‌گرفت. همه می‌گویند مربی فقط ولاسکو، اما اگر می‌دانستید او چه نظری درباره ایرانی‌ها داشت، با یک چیزی به سرش می‌زدید. کسانی والیبال را قضاوت کنند که آن را می‌شناسند». 


ضیایی مربیگری در ایران را سخت می‌داند؛«سرمربی بودن در ایران کار سختی است. کولاکویچ، توخه 17‌ساله را بازی داد، این کار،‌ کار راحتی نیست. اگر توخه خوب بازی نمی‌کرد، کت سرمربی را از برج میلاد آویزان می‌کردند. وقتی به ما می‌گویند جهان سومی ناراحت می‌شویم ولی وقتی جایی که صاحب‌نظر نیستیم نظر ندهیم می‌شویم توسعه‌یافته. این نظر دادن‌ها آفت است». 


داستان بازنشسته بودن ضیایی و منع حضور بازنشتسه‌ها در پست‌های مدیریتی دیروز هم مطرح شد؛«من 58 سال سن دارم و گراسا با 75 سال رئیس فدراسیون جهانی است. در مجلس 2 نفر دعوایشان شده و این قانون نوشته شده. این تغییر قانون، آفت است. ما بر اساس قانون برای زندگی‌مان برنامه‌ریزی می‌کنیم. قانون عطف به‌ماسبق نمی‌شود. زمانی که من کاندیدای ریاست فدراسیون شدم، واجد شرایط بودم. الان هم از فدراسیون، پول نمی‌گیرم که با رفتنم ضربان قلبم برود بالا ولی اعتقادی هم به این قانون ندارم».


بحث اصلی جلسه دیروز درباره ماندن یا رفتن ایگور بود، در پایان جلسه ضیایی با گفتن اینکه «این شوک‌ها (سیزدهمی در مسابقات جهانی و سوال و جواب کردن ایگور) برای سرمربی لازم بود»، نشان داد که رفتن ایگور از ایران خیلی‌هم جدی نیست. شاید سرکار بودن همه مربیان بزرگ و مشکلات ارزی دلیل اصلی این تصمیم باشد. 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید