گنجه بیکتاب؛ سفره بینان
محمدعزیزی/ ناشر و نویسنده
یکی از مشکلاتی که این روزها اهالی کتاب و همه کسانی را که به نوعی با مطالعه ارتباط دارند نگران میکند، وضعیت اسفبار صنعت نشر و چاپ است.
این وضع باعث شده است تا نوعی نگرانی دائمی در وجود همه ما جریان داشته باشد و اطمینان چندانی به فردای این حرفه نداشته باشیم. واقعیت این است که بسیاری از ما واقعا نمیدانیم تا کی میتوانیم مقاومت کنیم و این حرفه را ادامه دهیم. چیزی که بر این تشویش و دلواپسی میافزاید ناشرانی هستند که میدان را خالی میکنند و تعدادشان رو به فزونی است.
بسیاری از ناشران قدیمی از جمله خود من که در این 20سال کوشیدهایم کتابهای مورد نیاز جامعه را تأمین کنیم در آستانه سال تحصیلی که همواره برای ما امیدآفرین و امیدبخش بوده است نگران فردای خودیم. سال تحصیلی همواره به نوعی دانایی، کتاب و تقدس قلم را به جامعه گوشزد کرده است، اما این شوق امسال نمود چندانی برای جامعه ناشران ندارد، چراکه با گرانی بیش از حد کاغذ و تقریبا 3برابر شدن قیمت آن امکان کار کردن تقریباً به صفر رسیده است.
ناشران خصوصی که هیچ حمایتی غیر از استقبال علاقهمندان و مخاطبان ندارند، با کاهش قدرت خرید مردم این حمایت را در کمترین حد خود میبینند. چندی پیش با شوق فراوان رمانهای درجه یکی را که سال2018 منتشر شدهاند به چند مترجم پرکار سپردم تا در کمترین زمان آنها را به فارسی ترجمه کنند. حاصل کار شبانهروزی ما آثاری شد که برخی از آنها مجوز گرفتند.
از جمله آنها کتاب «رئیسجمهور گم شده است» بود؛ رمانی که میلیونها جلد از آن در خارج از کشور در مدت کوتاهی به فروش رسید، اما رقم فروش و استقبال خوانندگان در ایران، برای ما مأیوسکننده بود. تلاش مستمر برای آماده کردن کتاب برای چاپ و تعیین کمترین قیمت برای کتاب راه به جایی نبرد و تقریبا حاصلی جز حسرت نداشت.
واقعا انتظار دارم مسئولان به طور جد در این زمینه اقدام و عمل کنند. باید باور داشته باشیم که گنجه بیکتاب مانند سفره بینان است. جامعه بیکتاب، جامعهای بیتفکر خواهد بود و در نبود تفکر هیجانات و احساسات یکهتازی خواهد کرد.