• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 1 مهر 1397
کد مطلب : 31354
+
-

ظهر خونین اهواز

در این حادثه 29زن، مرد، کودک، سرباز و جانباز بی‌رحمانه به شهادت رسیدند

داخلی
ظهر خونین اهواز


«نظر به راست، یگان به یگان، هر یگان به فاصله یک نماینده، یگان یکم به پیش...» وقتی فرمانده میدان دستور آغاز رژه را داد تعدادی از یگان‌های منتخب از مقابل جایگاه رژه رفتند اما زمانی که نوبت به یگان سپاه پاسداران رسید، صدای رگبار گلوله میدان را پر کرد. همه فکر می‌کردند تیراندازی هم بخشی از رژه است، اما این یک حمله تروریستی بود. هیچ‌کس آن چیزی را که به چشم می‌دید باور نداشت. چند مرد مسلح مردم و نیروهای نظامی را به رگبار گلوله بستند و آنان را به خاک و خون کشیدند. این تلخ‌ترین بخش از حادثه‌ای بود که دیروز در مراسم رژه نیروهای مسلح که به‌مناسبت آغاز هفته دفاع‌مقدس در اهواز برگزار شده بود، اتفاق افتاد؛ حادثه‌ای که تاکنون دست‌کم 29 شهید و ده‌ها مجروح برجا گذاشته است.

به‌گزارش همشهری، دیروز در سالروز آغاز جنگ تحمیلی و آغاز هفته دفاع‌مقدس، همزمان با دیگر شهرها، اهواز نیز شاهد برگزاری مراسم ویژه‌ای با حضور نیروهای نظامی مستقر در استان خوزستان بود. این مراسم از ساعت7 صبح با حضور مقامات استانی آغاز شد و پس از انجام تشریفات، رژه یگان‌های منتخب نیروهای مسلح آغاز شد. ساعت از 8:30 گذشته بود که فرمانده میدان دستور آغاز رژه را داد، ابتدا رزم‌نوازان به سوی جایگاه حرکت کردند و مقابل آنجا مستقر شدند. در ادامه یگان‌هایی از نیروی انتظامی و ارتش از مقابل جایگاه رژه رفتند. نوبت به یگان بعدی که رسید از پشت جایگاه صدای تیراندازی شنیده شد. هیچ‌کس هنوز از آن چیزی که در حال رخ دادن بود اطلاع نداشت. مردم که حضور پرشوری در این مراسم داشتند ابتدا فکر کردند تیراندازی هم بخشی از مراسم است اما ناگهان در جایگاه جنب‌و‌جوش عجیبی به راه افتاد. نیروهای امنیتی و محافظان شخصیت‌ها اسلحه به‌دست به‌دنبال منشأ تیراندازی بودند اما هیچ‌کس نمی‌دانست چه کسانی عامل تیراندازی هستند.

لحظاتی بعد با به خاک و خون کشیده شدن چندنفر از شهروندان و تعدادی از نیروهای نظامی معلوم شد که یک حمله تروریستی اتفاق افتاده است. تروریست‌ها که تعدادشان نامعلوم بود از پارکی که در پشت جایگاه قرار داشت به سوی جایگاه و افرادی که در آنجا حضور داشتند تیراندازی می‌کردند. صحنه‌های رعب‌آوری بود. همه تلاش می‌کردند جان‌پناهی برای در امان ماندن از رگبار گلوله پیدا کنند. عده‌ای نیز در جوی آب و کف خیابان دراز کشیده بودند. نیروهای نظامی تلاش می‌کردند از غیرنظامیان محافظت کنند. با وجود این کودکان نیز از حمله تروریست‌ها در امان نماندند. در این میان چند عکاس و خبرنگار بین حفظ جان‌شان و ثبت این واقعه، دومی را انتخاب کرده بودند. تبادل آتش بین تروریست‌ها و نیروهای امنیتی حدود 15دقیقه ادامه داشت تا اینکه سرانجام با هدف قرار گرفتن 4تروریست که برخی از آنها لباس نظامی به تن داشتند آرامش در محل حکمفرما شد. صدای تیراندازی خاموش شد اما جای خود را به آژیر آمبولانس‌ها داد. ده‌ها آمبولانس از اقصی‌نقاط اهواز برای امدادرسانی به مجروحان حادثه خود را به آنجا رساندند. هیچ‌کس به‌درستی از شمار شهدا و مجروحان این حادثه اطلاعی نداشت اما همه تلاش می‌کردند با هر وسیله‌ای که امکان دارد به حادثه‌دیدگان کمک کنند. در دقایق اولیه شمار شهدای حمله تروریستی 12نفر اعلام شد اما برآوردهای اولیه از افزایش شمار شهدا حکایت داشت. آمبولانس‌ها مدام در خیابان‌های منتهی به بیمارستان‌های اهواز در حال تردد بودند. وقوع این حادثه، درست در سی‌وهشتمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی بار دیگر صحنه‌های مقاومت و ایثار را در اذهان مردم اهواز تداعی می‌کرد.


پشت پرده حمله
چند ساعت از این حمله تروریستی می‌گذشت و هیچ‌کس از پشت پرده حادثه‌ای که رخ داده بود اطلاعی نداشت تا اینکه فرسنگ‌ها آن‌سوتر، از لندن خبر رسید که یک گروه تروریستی جدایی‌طلب مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفته است. یعقوب حر التسطری، سخنگوی گروهک تروریستی الاحواز به شبکه ماهواره‌ای ایران اینترنشنال که دفتر آن در انگلستان است گفت: مقاومت ملی اهواز عملیات امروز را علیه سپاه و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی انجام داد. وی در پاسخ به سؤال مجری برنامه مبنی بر اینکه آیا الاحواز مسئولیت این حمله را بر عهده می‌گیرد، گفت: من می‌گویم که مقاومت ملی اهواز این کار را انجام داد. وی در ادامه این گفت‌وگو مدعی شد که فعالیت این گروه‌های تروریستی علیه سپاه و در جاهایی بوده که غیرنظامیان در آن نبوده‌اند. با وجود این چندین‌نفر از مردم عادی و حتی کودکی 4ساله نام‌شان در بین شهدای عملیات تروریستی به چشم می‌خورد.


مخفی کردن سلاح در محل رژه
وقتی هویت تروریست‌ها مشخص شد مهم‌ترین پرسش این بود که آنها چطور توانسته بودند سلاح‌هایشان را وارد محل رژه کنند؟ پرسشی که سرتیپ پاسدار ابوالفضل شکارچی سخنگوی ارشد نیروهای مسلح اینطور به آن پاسخ داد: «۴تروریست از چند روز قبل از برگزاری رژه نیروهای مسلح در اهواز در نزدیکی محل برگزاری رژه سلاح‌هایی مخفی کرده بودند و روز حادثه در پوشش مردمی خود را به محل برگزاری رژه نزدیک کردند. ۴تروریست با سلاح کلاشنیکف به سمت جایگاه رژه تیراندازی کردند و مردم را به رگبار بستند که تعدادی از این تیرها به رژه‌روندگان و تماشاچیان حاضر در محل برگزاری رژه اصابت کرد و منجر به شهادت و مجروح شدن عده‌ای از این افراد شد که در میان این افراد یک خردسال و یک جانباز دیده می‌شوند.»

سخنگوی ارشد نیروهای مسلح با اشاره به عکس‌العمل نیروهای امنیتی حاضر در محل برگزاری رژه گفت: «تروریست‌ها با عکس‌العمل سریع و قاطع نیروهای امنیتی مواجه شدند و با وجود اینکه تعداد زیادی از مردم در محل حادثه حضور داشتند و در این شرایط محدودیت‌هایی برای مقابله با تروریست‌ها وجود داشت بلافاصله با دقت و سرعت عمل بالا 3نفر از تروریست‌ها را درجا به هلاکت رساندند و یک نفر دیگر از آنان را مجروح و دستگیر کردند که این فرد پس از انتقال به بیمارستان به‌دلیل جراحات وارده جانش را از دست داد.»از سوی دیگر سردار رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز به این حمله تروریستی واکنش نشان داد و گفت: «افرادی که در جریان رژه نیروهای مسلح اقدام به تیراندازی به مردم و نیروهای مسلح کردند وابسته به جریان الاحواز بودند که از عربستان سعودی تغذیه می‌شوند و اقدام آنها برای تحت‌الشعاع قرار دادن عظمت رژه نیروهای مسلح بود.» وی ادامه داد: «در این مراسم از مردم هم دعوت شده بود و این عناصر مسلح هم به سمت مردم و هم به سمت نیروهای مسلح حاضر در رژه تیراندازی کردند. چنین اقداماتی پیش از این هم سابقه داشت و این جریان در سال‌های گذشته به سمت کاروان‌های راهیان نور تیراندازی کرده بودند.»


 آخرین آمار شهدا و مجروحان
ساعتی پس از حمله تروریستی در محل رژه نیروهای مسلح در اهواز آرامش نسبی در این منطقه برقرار شد اما تردد آمبولانس‌ها و خودروهای انتظامی همچنان ادامه داشت. از سویی شمار شهدای حادثه که از ابتدا 12نفر اعلام شده بود افزایش یافت و تا عصر شنبه طبق اعلام  حجت‌الاسلام مجتبی ذوالنور، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس تعداد شهدا به 29 نفر و شمار مجروحان به 57نفر رسیده بود. تروریست ها در این عملیات شوم  از نیروهای ارتش و سپاه گرفته تا پسربچه ای 4ساله و یک جانباز 75درصد را به شهادت رساندند. در همین حال «ایرج نظری» رئیس دانشگاه علوم پزشکی اهواز در گفت وگو با همشهری تأکید کرد: احتمال اینکه تعداد مجروحان و شهدا بیشتر از این عدد شود، وجود دارد. چون حال تعدادی از مجروحان وخیم است و پس از عمل جراحی معلوم می‌شود که زنده می مانند یا نه. با آنکه آمبولانس ها خیلی زود از راه رسیدند تا به داد مردم برسند، اما تعدادی از مجروحان به‌دلیل عمق زخم و وخامت حال شان شهید شدند. نظری درباره انتقال مجروحان به بیمارستان‌ها گفت: تعدادی از مجروحان به بیمارستان‌های آپادانا، ارتش، میلاد، آیت الله کرمی و دیگر بیمارستان‌های اهواز منتقل شدند و مجروحانی هم که نیاز به عمل جراحی داشتند، به بیمارستان گلستان اهواز انتقال یافتند. او گفت: همه بیمارستان‌های خصوصی و دولتی و اورژانس‌ها به حالت آماده باش درآمده‌اند و همه جراحان هم برای امدادرسانی بسیج شده اند.



آنها تفنگ هم نداشتند

در میان عکس‌هایی که دیروز در شبکه‌های اجتماعی دست به‌دست شد، عکسی از یک دختر عکاس بود که درحالی‌که روی زمین دراز کشیده بود تلاش می‌کرد به عکاسی از حادثه ادامه دهد. او فاطمه رحیماویان است که به تازگی کارش را در خبرگزاری فارس اهواز آغاز کرده است. فاطمه می‌گوید: از شب قبل برای عکاسی از مراسم رژه آفیش شده بودم. برای همین حدود ساعت 7صبح بود که به آنجا رفتم. همه‌‌چیز آرام بود و مقدمات شروع مراسم در حال اجرا. تا قبل از شروع مراسم، در کنار جایگاه ویژه سرگرم عکاسی از مسئولان و کسانی بودم که به آنجا آمده بودند. وقتی رژه شروع شد، خودم را به وسط بلوار رساندم تا فضای بهتری برای عکاسی داشته باشم. رژه تازه شروع شده بود و گروه دوم یا سوم در حال عبور از مقابل جایگاه بود که تیراندازی شروع شد. عده‌ای از نظامیان فریادزنان از ما خواستند که روی زمین دراز بکشیم. لحظه هولناکی بود. چند تا سرباز را دیدم که تیر خوردند. تیراندازی از پشت جایگاه ادامه داشت و مراسم کاملا به‌هم ریخته بود. سربازها حتی توانایی مقابله با تروریست‌ها را نداشتند، چون تفنگ‌هایشان تزیینی بود و نمی‌توانستند با آنها شلیک کنند و در حقیقت اصلا تفنگ نداشتند. همان موقع عده‌ای سمت ما آمدند و در میان شلیک تروریست‌ها ما را به پشت دیواری که آن‌طرف بلوار بود هدایت کردند تا در امان باشیم. من هم درحالی‌که پشت دیوار دراز کشیده بودم، تلاش کردم به عکاسی ادامه بدهم و همان موقع بود که عکاس دیگری عکس مرا گرفت.



عکاس جوان ادامه می‌دهد: وقتی تیراندازی تمام شد، می‌خواستم خودم را به محل رژه و جایگاه برسانم و به عکاسی ادامه دهم که دیگر اجازه ندادند وارد آن محل شوم. در آن لحظات حس خیلی بدی داشتم. شنیدم چند نفر از سربازانی که تیر خورده بودند چیزی به پایان سربازی‌شان نمانده بود. حالا تنها صدایی که به گوشم می‌رسید صدای آژیر آمبولانس‌ها بود.


سلاحی به‌نام دوربین

گلوله‌ها از هر سو میدان رژه را نشانه گرفته و در این موقعیت همه ناخودآگاه به‌دنبال نجات جان‌شان هستند اما در این میان برخی تازه کارشان آغاز می‌شود. انجام وظیفه یا حفظ جان؟ مسئله این است. بهراد قاسمی، عکاس خبرگزاری ایسنا در اهواز یکی از همان افرادی بود که در حادثه دیروز بین نجات جانش و انجام وظیفه‌اش، دومی را انتخاب کرد و حاصل آن شد ثبت تصاویر مهمی از حادثه تروریستی. او درباره این حادثه به همشهری می‌گوید:« ساعت 7صبح بود که وارد محل رژه شدم. مسئولان استانی در جایگاه بودند و بعد از چند سخنرانی مراسم رژه شروع شد. اول یگان‌های نیروی انتظامی و ارتش از مقابل جایگاه رژه رفتند اما همین که نوبت به رژه سپاه رسید از پشت جایگاه صدای تیراندازی آمد. همه ما فکر کردیم که تیراندازی بخشی از یک مانور نظامی است. داشتم به عکاسی ادامه می‌دادم که دیدم جو جایگاه به‌هم ریخت و مأموران حفاظت اسلحه‌هایشان را مسلح می‌کنند. هنوز هم متوجه نشده بودیم که ماجرا از چه قرار است تا اینکه سربازانی که رژه می‌رفتند پناه گرفتند و فرماندهان از مردم می‌خواستند که روی زمین دراز بکشند. اسلحه سربازانی که رژه می‌رفتند هم خالی بود. عده‌ای دیگر از فرماندهان هم مردم را در پادگان تیپ 92 زرهی ارتش پناه دادند و معلوم شد حمله تروریستی انجام شده است.» این عکاس وظیفه‌شناس ادامه می‌دهد:«صحنه وحشتناکی بود. ترسناک‌تر آن که معلوم نبود افرادی که تیراندازی می‌کنند چه کسانی هستند و کجا موضع گرفته‌اند. من یکی از آنها را دیدم که لباس سربازی سپاه به تن داشت. 2خشاب در دستش بود و رگبار گلوله را به سوی مردم و سربازان گرفته بود. در آن شرایط باید تصمیم می‌گرفتم که فرار کنم یا کارم را انجام دهم. می‌خواستم پناه بگیرم که عینکم افتاد و شکست اما من یک تکه از عینک را به چشمم زدم و تصمیم گرفتم عکاسی کنم. من پشت یک آمبولانس بودم و از آنجا همه‌‌چیز را می‌دیدم. تیراندازی حدود 15دقیقه طول کشید تا اینکه مأموران توانستند مردان مسلح را هدف بگیرند. همان دقایق بود که یکی از مأموران را دیدم که پسربچه‌ای را که مجروح شده بود در آغوش گرفته و تلاش می‌کرد او را نجات دهد. تا به حال در این شرایط عکاسی نکرده بودم و این حادثه تجربه تازه‌ای برایم بود.»


شهید 4ساله



اهالی خوزستان که در دوران جنگ تحمیلی، 8سال تمام در برابر آماج حملات دشمن قرار داشتند، روحیه‌شان با ایثار و مقاومت عجین شده است. شاید به همین دلیل است که در مراسم رژه دیروز اهواز خانواده‌های زیادی برای تماشای توانمندی نیروهای نظامی حضور پیدا کرده بودند. یکی از این خانواده‌ها، خانواده 3نفره اقدامی بودند که هر 3نفر هدف گلوله تروریست‌ها قرار گرفتند و پسر 4ساله خانواده به نام طاها به شهادت رسید. طاها همان کودکی است که یکی از نظامیان او را در آغوش گرفته و برای رساندن وی به آمبولانس تلاش می‌کند.
سعدالله اقدامی، پدر این خانواده که خودش هم بر اثر اصابت گلوله مجروح شده، در این‌باره گفت: «من، همسر و پسر 4ساله‌ام طاها برای تماشای مراسم رژه رفته بودیم. طاها خیلی به نیروهای نظامی علاقه داشت. او با اشتیاق زیادی رژه رفتن سربازان را نگاه می‌کرد که ناگهان از پشت جایگاه چند فرد ناشناس شروع به تیراندازی به سوی مردم و سربازان کردند. همه غافلگیر شده بودند و گلوله‌ها به ما هم برخورد کرد. طاها و همسرم جلوی چشمان خودم مجروح شدند. مأموران سعی کردند پسرم را نجات دهند اما او به شهادت رسید. همسرم هم به‌شدت مجروح شده بود که به بیمارستان منتقل شد و وضعیت خوبی ندارد.» وی ادامه داد: «طاهای من قرار بود فردا به مهدکودک برود اما ناجوانمردانه و بی‌گناه به شهادت رسید. تروریست‌ها تقاص خون فرزندم را پس خواهند داد.»



فداکاری در لحظه خطر

«تروریست‌ها همینطور تیراندازی می‌کردند و خیلی‌ها برای نجات جانشان پناه گرفته بودند اما تعدادی از نظامی‌هایی که برای رژه آمده بودند، بی‌توجه به شلیک گلوله تلاش می‌کردند زخمی‌ها را از محل حادثه دور و به محلی امن منتقل کنند.» اینها را علی معرف، عکاس جوانی می‌گوید که صبح دیروز شاهد هولناک‌ترین حادثه زندگی‌اش بود. او ادامه می‌دهد: قبل از اینکه حمله تروریستی شروع شود، در حال عکاسی از مراسم رژه بودم. جایگاه ویژه جلوی پارک شهید سبحانی بود و 2طرف جایگاه پر بود از سربازان و مردمی که برای تماشای رژه آمده بودند. مراسم تازه شروع شده و گروه اول از مقابل جایگاه رد شده بودند. گروه دوم هم در حال عبور از مقابل جایگاه بود که صدای تیراندازی آمد. می‌دانستم که در مراسم رژه قرار بر تیراندازی نیست و برای همین به جایگاه نگاه کردم و محافظان را دیدم که به این طرف و آن‌طرف نگاه می‌کردند. تیراندازی برای چند ثانیه قطع و دوباره شروع شد. این‌بار چند نفر از افراد نظامی با فریاد از مردم خواستند که پناه بگیرند. گروه رژه رونده متفرق شد و هرکس به‌سمتی می‌دوید. عده‌ای وسط بلوار دراز کشیدند و گلوله‌ها همینطور که بنرهای پشت جایگاه را سوراخ می‌کرد به مردم و سربازان اصابت می‌کردند.

علی ادامه می‌دهد: لحظه وحشتناکی بود و در آن شرایط تلاش کردم به عکاسی ادامه دهم. تروریست‌ها از داخل پارک و از پشت جایگاه تیراندازی می‌کردند. خودم را به وسط بلوار، جایی که مردم زیادی آنجا دراز کشیده بودند رساندم و درازکش به عکاسی ادامه دادم. حتی یک گلوله در نزدیکی من به زمین اصابت کرد. چند نفر را دیدم که گلوله خورده و روی زمین افتاده بودند. تروریست‌ها همینطور تیراندازی می‌کردند اما تعدادی از نظامی‌ها جانشان را کف دستشان گرفته بودند و به سمت مجروحان می‌رفتند و آنها را روی کولشان می‌گرفتند و به محلی امن منتقل می‌کردند. حدود 10دقیقه تیراندازی ادامه داشت و وقتی تمام شد، خودم را به پشت جایگاه رساندم. آنجا پیکر غرق خون چند سرباز را دیدم که شهید شده بودند. تیراندازی تروریست‌ها باعث شده بود سربازانی که پشت جایگاه حضور داشتند نخستین کسانی باشند که هدف گلوله قرار می‌گیرند. صحنه وحشتناکی بود. خودم قرار است چند‌ماه دیگر عازم سربازی شوم و با دیدن سربازانی که در خونشان غلتیده بودند، به گریه افتادم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید