عارف بر آستان
به یاد پرویز مشکاتیان که 30شهریور 1388 از بند جسم رها شد
عکس و متن /مسعود میر
اگر صدایی که تو با آن زخمهها از جان ذوزنقه جادویی سازت بیرون میکشیدی خلق نمیشد، صبح نیشابور حتما چیزی برای نقل در تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین کم داشت. جادوی تو با سازت اما ساز میکرد مشتاقی ارض هنر و اهلش را برای عارف شدن و عارفماندن و راه را نوا و نور میبخشید.
54 سال سن کمی بود برای گامبرداشتن در امتداد زندگی، اما تو چنان در این مسیر زیستی و نواختی که گویی سالیان بیشمار در مسلک مهربانی مو سپید کرده بودی، که بیتردید هم سپیدی موهایت گواهی بود بر مشقت و دلتنگی و مهجوری.
در جایگاه بزرگان موسیقی ایران تو بر آستان جانان تکیه داری و حالا که چند سالی است در باغ عطار خفتهای عیار حضورت کمتر نه که فزونی یافته است. تو با افسانه همراه بودهای و آوا و آیین میراث یگانه تو بود، پس بگذار بیخبران از کنار مزارت به تفرج عبور کنند که نمیدانند بهشت همین کنج دنج باغ است در سحرگاه تابستانی پاییزی...