• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 31 شهریور 1397
کد مطلب : 31258
+
-

ماجراجویی در نبرد با دشمن

یا پیروزی یا شهادت

خلبان داوود اردانی

1- ششم اسفندماه سال 62 بود. قرار بود به جزیره مجنون جنوبی برویم و دریک عملیات مشترک بین نیروی هوایی، هوادریا و هوانیروز رزمندگان را انتقال دهیم. به همراه یک بالگرد نجات و3بالگرد جنگنده کبرا برای حفاظت به پرواز درآمدیم. با عبور از جزیره مجنون شمالی در شرایطی به نزدیکی جزیره مجنون جنوبی رسیدیم که قسمت راست جزیره زیر آتش سنگین توپخانه دشمن قرار داشت و دودی غلیظ قسمتی از فضای آن منطقه را پوشانده بود. در همین لحظه صدای یکی از خلبانان خودی در رادیو شنیده شد که می‌گفت: «فرمانده! مهمان داریم». 4فروند بالگرد توپدار عراقی در حال نزیک‌شدن بودند. خلبان عبدالله نجفی که در سمت چپ ما در حال پرواز بود، گفت: «من میرم سراغشون».

او با سخره‌گرفتن مرگ به تعقیب و گریز بالگرد‌های بعثی پرداخت و با سرنگون کردن یکی از آنها بقیه بالگرد‌های بعثی را از منطقه رزمی فراری داد. هرچه جلوتر می‌رفتیم شدت آتش توپخانه دشمن بیشتر می‌شد اما چاره‌ای نبود و ما باید بعد از چاه‌های نفت فرود می‌آمدیم. هنگام فرود به نزدیک زمین که رسیدیم شدت انفجار به حدی بود که علاوه بر لرزش شدید، لحظه‌ای کنترل بالگرد دشوار شد و محکم به زمین برخورد کرد. در آن لحظه بحرانی، زمانی که تمام حواسم به نشان‌دهنده‌های داخل کابین و بررسی صحت و میزان خسارت وارده به بالگرد معطوف شده بود، رزمنده‌ها در یک چشم به‌هم‌زدن بالگرد را ترک کرده بودند. مثل رگبار از هر طرف گلوله می‌بارید و جان بچه‌ها در خطر بود. وقتی از سالم بودن بالگرد مطمئن شدم به مهندس پرواز، شهید جعفر نظری که مسئول سوار و پیاده‌کردن بسیجیان بود گفتم: به آنها بگو سوار شوند برگردیم، صلاح نیست در این شرایط اینجا بمانند. شهید نظری گفت: «من حریفشان نشدم برگردند، همگی می‌گویند یا پیروزی یا شهادت».

لحظه‌ای بین مرگ و زندگی

2- عقربه‌های ساعت، 3بعدازظهر را اعلام می‌کرد. جناب سرگرد محمدولی نظریان -شخصی که بریفینگ پروازی با 7فروند بالگرد ترابری را انجام می‌داد- رو به من کرد و پرسید: «داوود چندتا بچه داری»؟ گفتم:

« یک دختر دوماهه». پرسید:« اسمش چیه؟» گفتم:«سمانه، اسم مادر امام نهم». جناب سرگرد پس از توجیه شرح وظایف، رو به خلبانان کرد و گفت: «بچه‌ها امروز اسم پروازی ما سمانه است، داوود تو سمانه 36هستی. ساعت4 بعدازظهر بود که بدون اسکورت، دسته پروازی 7فروندی ما حامل رزمندگان و مهمّات به سمت جزیره مجنون به پرواز درآمد. در محل مقرر در جاده‌ای محصور با نیزار‌هایی به ارتفاع 7متر فرود خود را اعلام کردیم. هنگام فرود متوجه تعدادی از نیروهای بعثی شدیم که در حاشیه جاده پناه گرفته بودند.

 وقتی نفرات مشغول پیاده کردن مهمّات داخل بالگرد شدند، من با هماهنگی یکی از خلبان‌ها به طرف نیروهای بعثی دویدیم و هر 15نفر آنها را خلع سلاح کردیم. در آن لحظه ناگهان متوجه 2فروند جنگنده عراقی از نوع میراژ در ارتفاع تقریبی 200پا شدم، به سرعت خود را به داخل کابین بالگرد رساندم تا عکس‌العملی انجام دهم اما برای عکس‌العمل و پرواز کمی دیر شده بود. با توکل به خدا در همان حال باقی ماندیم. بالگرد ما هدف ثابت خوبی برای شکاری‌های دشمن شده بود، اما خوشبختانه آنها در آن لحظه به ما شلیک نکردند. شاید خلبان میراژ متوجه بعثیون دربند ما شده بود و به همین دلیل با سرعت کم از بالای سر ما عبور کرد.

سرگرد نظریان روی فرکانس رادیو آمد و گفت: «بچه‌ها مهمان داریم، برمی‌گردیم». پس ازآن بالگردهای همراه بدون وقفه به پرواز درآمدند. ما هم از زمین بلند شدیم ولی جنگنده عراقی در حال دور زدن به سمت ما بود. با حداکثر سرعت و برخلاف جهت گردش او دور زدیم و در ارتفاع پایین، مماس با نیزارها پرواز می‌کردیم و سعی می‌کردیم فرصت هدف‌گیری را از او سلب کنیم. زمانی که بالگرد ما در تیررس هواپیمای جنگنده دشمن قرار گرفت جنگده عراقی شروع به شلیک کرد. 

گلوله‌ از مسلسل‌هایش می‌بارید. گلوله‌های آتشین آب و نیزارها را به هم می‌دوختند و به ما نزدیک می‌شدند، نفس در سینه‌ام حبس شده بود، ضمن رعایت دستورالعمل‌های عملیاتی مرتب ذکر می‌گفتم. لحظه‌به‌لحظه به گلوله‌های هواپیمای شکاری دشمن نزدیک‌تر می‌شدیم؛ لحظاتی سخت بین مرگ و زندگی.

خلبان میراژ عراقی کاملا در معرض دید من قرار داشت و درحالی‌که به سمت ما رگبار بسته بود ناخودآگاه فریادی از ضمیرم برمی‌آمد که «خدایا در این واپسین دم مرا به‌خودم وامگذار». آنچه شد این بود که جنگنده دشمن در حال شلیک از بالای سرمان گذشت و تیرهایش همه به خطا رفت. خلبانان در حال پرواز در جزیره، همگی نگران ما بودند و مرتب فرکانس رادیو را اشغال می‌کردند و می‌گفتند: «سمانه 36سالمی؟ موقعیت خود را اعلام کن؟» جواب دادم: «سالمیم. نگران نباشید».

این خبر را به اشتراک بگذارید