آیا هنوز ادبیات جنگ مهره مفقودهای دارد؟
پدیدهای به نام جنگ
ظرفیتهای نامکشوف و ادبیات جنگ و دفاعمقدس از نگاه گلستان جعفریان
علاقه زیادی به پرداخت مستقیم به روزهای جنگ ندارد. هر سفارشی برای تحریر خاطرات را هم بهسادگی نمیپذیرد. بهنظرش جنگ اتفاق عجیبی است که برای زندگی آدمهای مختلف روی میدهد. اما آنچه در این میان اهمیت دارد، جنگیدن این آدمها با خودشان است. جنگ واقعی آنجاست که آدمها از آن آسیب دیده و حالا باید از تأثیرات مخرب آن روی خود جلوگیری کنند. او درباره زنانی نوشته که خودشان تصمیم گرفته بودند در جریان جنگ در جبههها پرستاری کنند یا به آنجا کمک بفرستند. از زنانی نیز نوشته که در صف زنان عاشق، عاشقانه همسری و مادری کردهاند. گلستان جعفریان، راوی قصههای واقعی و بسیاری از روزهای جنگ است. اما او چگونه به این ادبیات نگاه میکند و بهنظرش زنان چقدر در این دفاع سهیم بودهاند.
بهعنوان نویسنده، چقدر تحریر زندگی آدمهای متاثر از 8سال دفاعمقدس بر کارتان اثرگذار بوده است؟
مبارزه با سختیهای زندگی را از ادبیات جنگ یاد گرفتم. وقتی زندگی جانبازان را میبینم دردهایم برایم کوچک میشود. آنها به من یاد دادهاند که میتوانم به دردهای خود غلبه کنم و زندگی شادی داشته باشم. ادبیات جنگ، شادتر زندگی کردن را به من یاد داد.
شما خاطرات فاطمه ناهیدی، نخستین زن اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی، را نوشتهاید. پیش از این نیز کتابی در اینباره منتشر شده، چرا دوباره این خاطرات را نوشتید؟
70ساعت با راوی مصاحبه کردم و ابعاد جدیدی از زندگی او را برایم روشن کرد. وقتی اولینبار خاطرات ناهیدی منتشر شد، بعد تازهای از جنگ پیشروی مخاطبان قرار گرفت؛ پدیدهای شوم و خشن از زبان یک زن. هنوز هم حرفهای ناگفته بسیاری از آنها منتشر نشده. «من زندهام» نخستین اقدام برای نگارش حرفهای ناگفته بود.
جنگ چقدر ظرفیت پرداختهای داستانی دارد؟
جنگ و دفاعمقدس را نباید در یک هفته خلاصه کرد بلکه باید در طول سال ادبیات دفاعمقدس را معرفی کنیم.
معتقدم برای موفقیت ادبیات پایداری باید زندگی رزمندگان را فارغ از نگاه مذهبیشان مورد بررسی قرار داد. جنگ زوایای پنهانی دارد. مثلا کسی که اسیر میشود زندگیاش درگیر پیچیدگیها و جدال بیرونی و درونی میشود که در ادبیات حائز اهمیت است.