در بازار فروش ابزار تکیه چه میگذرد؟
بازار محرم در دست خارجیها
گزارشی از راسته فروش وسایل برپایی هیئت و مجالس عزا در تهران
شبنم سیدمجیدی
صبح زود است و مغازههای خیابان، تازه کرکرهها را بالا دادهاند. یکی پیادهرو را جارو میکند و دیگری طبلها را بیرون میچیند. پرچمها از جلوی مغازهها آویزان میشوند. مردم هم کمکم سر میرسند. در راسته خیابان ناصرخسرو از چندروز قبل از شروع ماه محرم، مغازهها که اکثرشان کت و شلوارفروشی یا پیراهندوزی هستند، تغییر کاربری میدهند و لوازم و ابزار عزاداریهای محرم را میفروشند؛ البته بعد از عاشورا، دوباره دکانها به روزهای عادی برمیگردند و کت و شلوارها بهجای پرچمهای سیاه چیده میشوند. یکی فقط پیراهن مشکی میفروشد، یکی سنج و دهل، دیگری کلاهخود و شمشیر و لباسهای تعزیه. کمکم خیابان شلوغتر میشود. پرهای رنگی از همهجا آویزان است و پارچهنوشتهها همه جا را گرفتهاند. جلوی هر مغازه نیز عدهای جوان ایستاندهاند و قیمت میپرسند. زنها و مردهای سن و سالدارتر هم بیشتر دنبال پارچههایی با نوشتههای زر هستند که برای مراسم خود استفاده کنند.
پرهای آفریقایی
داخل یکی از مغازهها، تا چشم کار میکند پر همه جا را پوشانده است؛ انواع و اقسام پرها در رنگهای مختلف. پرها برای بالای علم یا روی کلاهخود کاربرد دارند. علیاکبر، نام صاحبمغازه است و میگوید: پرهای آفریقایی دانهای 20هزار تومان است. پرهای 10هزار تومانی هم دارم که جنسشان کیفیت کمتری دارد. کلاهخودها هم از 20هزار تومان شروع میشود و تا 100هزار تومان بالا میرود. بسته به اینکه چقدر روی کلاهخودها کار شده باشد، قیمتهایشان متفاوت است. علیاکبر میگوید: من در تمام طول سال کارم همین است و تغییر کاربری نمیدهم. بعضی از اجناس ما صادراتی هستند و در طول سال نیز مشتریهای خاص خود را داریم.
مغازه بعدی پرچم و پارچه میفروشد، سراسر دیوارها را پارچههای مشکلی زردوزی شده پوشاندهاند. روی یکی با رنگهای مختلف نوشته شده به مجلس عزای امامحسین(ع) خوش آمدید. روی دیگری با نخ طلایی نوشتهاند یا اباعبداللهالحسین(ع) و یا حسینشهید(ع). چند خانم وارد میشوند و میگویند پارچهای میخواهند که روی آن فقط نوشته باشد «اباالفضل». صاحب مغازه یک پارچهنوشته را نشانشان میدهد که مطابق سلیقهشان است. قیمت را میپرسند. میگوید: 150هزار تومان. از صاحب مغازه میپرسم پارچهها تولید کجا هستند؟ میگوید: همهشان ساخت چین هستند، اما ما پارچهها را تغییر میدهیم و با دست روی آنها عبارات مذهبی میدوزیم. قیمت پارچهها متفاوت است. از 20هزارتومان تا یکمیلیون و 200هزارتومان. پارچه یکمیلیون و 200هزارتومانی از همه بزرگتراست و کار بیشتری برده است. در مورد تفاوت قیمتها در مقایسه با سال قبل میگوید: همهچیز چقدر گران شده است، دلار چقدر گران شده، شیر و ماست چقدر گران شده؛ کارهای ما هم همانقدر گران شده است؛ تقریبا 2برابر.
طبل بزرگ بیشترین خواهان را دارد
یکی دیگر از مغازهها فقط طبل و دهل و زنجیر دارد. طبل از 50هزار تومان تا 800هزار تومان است. طبل 800هزار تومانی بزرگترینشان است؛ از همانها که کسی نمیتواند آن را بلند کند و در دستههای عزاداری روی یک پایه چرخدار میگذارند و هل میدهند. دهل هم از 50هزارتومان تا 300هزارتومان قیمت دارد. زنجیر نیز بسته به اندازه، از 5هزار تا 150هزار تومان است. 150هزار تومانیاش جنس برنجی دانهریز است و دوام بالاتری دارد. امیر، صاحب مغازه، میگوید: قیمتها 2تا 3برابر نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده است. استیل اجناسمان وارداتی است، پس نمیتوانستیم قیمتها را پایین نگه داریم. استیل طبلها را از چین وارد میکنیم. میگوید: فروش نسبت به سال گذشته نصف شده است و دیگر به این همه دردسرش نمیارزد چرا که باید کل مغازهمان را فقط برای 10روز جمع کنیم، طبل و دهل بیاوریم و سود چندانی هم نبریم. او ادامه میدهد: اکثر هیئتها بهدنبال بزرگترین طبل هستند. شاید طبلهای کوچک هم ببرند اما طبل بزرگ طرفدار بیشتری دارد.
سود: 5درصد
مغازه دیگر هم، زنجیر، سنج، طبل، کلاهخود، شمشیر، سپر و دیگر وسایل تعزیه را میفروشد. حسن جلیلوند که در این مغازه کار میکند، میگوید: سایدرمها (نوعی دهل) 280هزار تومان است و طبل هم از 170هزار تومان تا 600هزار تومان قیمت دارد. جلیلوند ادامه میدهد: فروش نسبت به سالهای قبل بسیار کمتر شده است اما در سالهای آینده نیز به فروش ابزار عزاداری محرم ادامه میدهم. میگوید: این کار عشق و علاقه ماست. روی اجناسمان فقط 5درصد سود میگیریم اما راضی هستیم بهخاطر امام حسین(ع).
اسم صاحب مغازه بعدی هم جلیلوند است. میگوید که در این راسته اکثرا فامیل و از یک خاندان هستند. مغازه خود را از فروش کت و شلوار تغییر داده و حالا ابزار عزاداری محرم میفروشد. میگوید: در این ایام، پوشاک، فروش ندارد و در محرم فروش ابزار عزاداری بهتر است. او برخلاف دیگر مغازهها میگوید که فروش بد نبوده است. مردم نذر دارند و با وجود گرانشدن همه اجناس مجبورند نذرشان را ادا کنند، پس لوازم عزاداری را میخرند.
سر اژدها روی عَلَم
در این راسته تنها یک مغازه است که علم میفروشد. 2تا علم کوچک را جلوی مغازه در پیادهرو گذاشته است. وسط یکی از آنها سر یک گوزن دیده میشود و کندهکاریهای بسیاری دارد. صاحب مغازه خودش در خارج از شهر کارگاه دارد. میگوید: خودم و پدرم 30سال است که با فولاد خام کار کرده و آن را به علم تبدیل میکنیم. میگوید قیمت علمها با توجه به میزان کندهکاری که روی آنها شده است و اندازه آنها متفاوت است. از 550هزار تومان داریم تا 17میلیون تومان. فولاد خام را از هندوستان به قیمت بالا میخریم و به همین دلیل جنسمان گران میشود. فولاد ایرانی گیرمان نمیآید. میگوید: مشتریها سلایق متنوعی دارند. یکی میخواهد در دو طرف علم سر اژدها باشد و یکی میخواهد علمش کوچک باشد در عوض کار زیادی روی آن شده باشد.
همسرش از راه میرسد. وقتی صحبتهای ما را میشنود، میگوید: الان متأسفانه خیلی از هیئتهای عزاداری تبدیل به محلی برای چشم و همچشمی شدهاند. یک نفر آمده بود و از ما خواست برایش پرچم 5متری بدوزیم. پشت سر او یکی دیگر آمد و گفت دوستم که پیش شما آمد به هیئت کوچه بغلی ما میرود. پرچم چندمتری خواست؟ گفتم 5متری. گفت برای ما را 14متری بدوز که بزرگتر باشد. بیشتر بهدنبال ظواهر هستند، درصورتی که عشق واقعی به امامحسین(ع) با بزرگی یا کوچکی پرچم و علم اندازهگیری نمیشود.