چرا بهرام بیضایی که هنوز پژوهشهایش درباره تعزیه تدریس میشود، نتوانست «روز واقعه» را بسازد؟
حقیقت و مرد دانا
شاخصترین فیلم عاشورایی ایران، ساختار سینمایی متوسط و ناهمگون با متن دارد
مسعود پویا
در دهه50 وقتی پیتر بروک به ایران آمد، هیأت ایرانی او را به تماشای تئاترهای مدرن بردند. تئاترهایی که نمونههای بسیار بهترش را بروک در اروپا دیده بود و تماشای نمایشهایی که تقلیدی از تئاتر غربی بودند برایش لطفی نداشت. ظاهرا از سر اتفاق و تصادف، پیتر بروک به تماشای تعزیه مینشیند و این فرم نمایشی ایرانی شیفتهاش میکند. این نقل قول معروفی است از بروک که وقتی شما چنین سنت نمایش نیرومندی دارید چرا از تئاترهای غربی تقلید میکنید؟ اما سالها قبل از آنکه پیتر بروک به ایران بیاید و از تماشای تعزیه ایرانی شگفتزده شود، بهرام بیضایی سراغ پژوهش درباره این نمایش مذهبی دیرپا رفته بود؛ هم سراغ تعزیه و هم سراغ ریشههایش در ایران قبل از اسلام. کتاب «نمایش در ایران» که هنوز هم بهعنوان کتاب درسی در دانشکدهها تدریس میشود، حاصل پژوهش بیضایی جوان بود؛ بیضایی نمایشنامهنویس و نویسنده که هنوز نه تئاتری را کارگردانی کرده بود و نه فیلمی جلوی دوربین برده بود. بهرام بیضایی بعدها از ساختار و فرم روایی تعزیه در برخی نمایشنامههایش بهره گرفت.
وایل دهه60 بیضایی براساس کتاب «عشق مقدس» نوشته حسینقلی مستعان، فیلمنامه «روز واقعه» را نوشت.
عشق مقدس به سیاق دیگر آثار مستعان، یک پاورقی مفصل و پر از حادثه با رگههایی عاشقانه بود؛ پاورقیای که مستعان آن را به ماجرای کربلا پیوند داده بود. آنچه بیضایی از عشق مقدس اقتباس کرد تنها خط کلی داستان بود. در شیوه روایت و گفتوگونویسی بیضایی سراغ سنت تعزیه رفت. شیوهای که در آن استادی و مهارت چشمگیری داشت و هم اینکه این فرم برای روایت روز واقعه بسیار متناسب بود. اگر میزانسنها و گفتوگوهای برخی آثار شهری بیضایی از علاقه فیلمساز به سنتهای نمایشی کهن میآیند و زیادی نمایشی بهنظر میرسند، در مورد روز واقعه چنین رویکردی کاملا همگون با جهان اثر بهنظر میرسید. فیلم روز واقعه را همه بارها دیدهاند و شاید بهتر باشد در اینجا کمی درباره حواشی تولیدش حرف بزنیم. بیضایی فیلمنامه روز واقعه را در اواسط دهه60 به وزارت ارشاد ارائه کرد. فیلمنامهای عاشورایی که بهشدت مورد توجه مدیران ارشاد قرار گرفت. واحد فرهنگی بنیاد مستضعفان هم برای سرمایهگذاری و تولید روز واقعه اعلام آمادگی کرد. فیلمنامه خیلی سریع از بهرام بیضایی خریده شد و براساس عهدی نانوشته همه مدیران و مسئولان وقت توافق داشتند که باید فردی دیگر آن را کارگردانی کند. حساسیتی که امروز غیرقابل درک بهنظر میرسد، در دهه60 برای همه ملموس و پذیرفتنی بود. همه کسانی که عاشق فیلمنامه روز واقعه شده بودند و در عین حال معتقد بودند نباید فیلمنامهنویسش که اتفاقا کارگردان بزرگی هم هست آن را بسازد. به این ترتیب فرصت ساختن فیلمی عظیم و تاریخی برای بیضایی از دست رفت. بیضایی فیلمنامههای زیادی با زمینه تاریخی نوشته بود؛ فیلمنامههایی چون «سلطان در آبسکون» و «دیباچهنوین شاهنامه» یا «اشغال» که تقریبا همه آنها به بهانه هزینه بالای تولید، امکان ساختهشدن نیافتند و بهجای اینکه جلوی دوربین بروند، در نهایت منتشر شدند. روز واقعه تنها فیلمنامه تاریخی بیضایی بود که هم سرمایهگذار مشتاق داشت و هم اینکه خردهگیران حرفهای نتوانسته بودند ایرادی بر آن بگیرند. در میانههای دهه60، ابتدا قرار شد محمدعلی نجفی فیلمنامه روز واقعه را بسازد. نجفی هم سریال «سربداران» را در کارنامه داشت که در زمان خود مجموعهای موفق محسوب میشد و هم اولین مدیر سینمایی پس از انقلاب بود و سابقه رفاقتش با مدیران سینمایی دهه60 به دهه50 بازمیگشت. درواقع نجفی چهره مورد اعتمادی بود که میشد فیلمنامه روز واقعه را به او سپرد. در نهایت اما کار به جایی رسید که محمدعلی نجفی از ساخت روز واقعه انصراف داد. در اواخر دهه60 وقتی شهرام اسدی بهعنوان جوانی که در آمریکا سینما خوانده بود به ایران آمد، از او بهعنوان گزینه کارگردانی روز واقعه نام برده شد.
روز واقعه به کارگردانی شهرام اسدی وارد پیشتولید شد. عوامل و بازیگران انتخاب شدند و حتی نماهایی هم فیلمبرداری شد ولی در نهایت در نیمه راه ماند. اینکه سینمای ایران تجربه تولید عظیم تاریخی و ساخت فیلم فاخر مذهبی را نداشت به مشکلاتی منجر شد که نتیجهاش توقف تولید روز واقعه بود؛ فیلمی که قرار بود با حساسیتی بسیار بیشتر از فیلم «سفیر» (فریبرز صالح 1362) ساخته شود.
اسدی فیلم «اوینار» را بهعنوان نخستین ساخته بلند سینماییاش کارگردانی کرد و بهنوعی امتحانش را هم پس داد. در اوینار میشد نشانههایی از تسلط سینمایی را مشاهده کرد و سازندهاش در مجموع نمره قبولی گرفت. اوایل دهه 70 بنیاد سینمایی فارابی یک بار دیگر تولید روز واقعه را به جریان انداخت. اینبار برای اینکه مشکلات قبلی پیش نیاید، تولید به هدایتفیلم سپرده شد که در آن زمان موفقترین و حرفهایترین مؤسسه فیلمسازی بخش خصوصی بود.
مازیار پرتو بهعنوان فیلمبرداری که تجربه و توانایی کار تاریخی داشت پشت دوربین قرار گرفت. مهدی رجاییان، از بهترین تدوینگران آن سالها مونتاژ را عهدهدار شد و مجید انتظامی هم که گوشنوازترین ملودیهای سینمای دهه 60 را خلق کرده بود، آهنگساز فیلم شد. بهترین بازیگران سینمای ایران برای نقشهایی کوتاه انتخاب شدند و نقش اصلی مرد به علیرضا شجاعنوری رسید که از مدیران وقت فارابی بود. بهترینهای سینمای ایران در پشت و جلوی دوربین روز واقعه قرار گرفتند و شهرام اسدی فیلم را بهشیوه آثار تاریخی هالیوود کارگردانی کرد؛ نتیجه فیلمی شد که بعد از گذشت بیست و چندسال همچنان شاخصترین فیلم عاشورایی ایران است.
روز واقعه با مهارت فنی ساخته شده است. بهترین تکنیسینها و بازیگران سینمای ایران در ابتدای دهه 70، کنار تهیهکننده اجرایی مقتدر (مرتضی شایسته) و کارگردانی که راه و رسم دکوپاژ هالیوودی را خوب میدانست، فیلمنامه درخشان بهرام بیضایی را به تصویر کشیدند. در این سالها روز واقعه را بارها دیدهایم و از تماشایش لذت بردهایم. فیلم، تاثیر عاطفی، مضمون معنوی، لحن متین و سینمای فاخر را به صورت همهجانبه با خود دارد ولی در نهایت چیزی فراتر از اثری متوسط نیست.
فیلمنامه روز واقعه با دکوپاژ کلاسیک و هالیوودی شهرام اسدی همخوان نیست. روز واقعه با تکنیکی شبیه فیلم «محمد رسولالله» مصطفی عقاد ساخته شده؛ با همان جنس دکوپاژ و قاببندی و میزانسن و استفاده از موسیقی. در حالی که جنس فیلمنامه روز واقعه همخوان با سینمای حماسی مصطفی عقاد نیست. روز واقعه درست کارگردانی نشده و فیلمنامه هم به گونه ای تصویر شده جای توجه به ریشههایی که متن (چه در روایت و چه در گفتار) از آن میآید، سراغ الگوی امتحان پس داده هالیوودی رفته است. نتیجه هم فیلمی از کارآمده که تماشاگرش را با استراتژی نهچندان متناسبی، با خود همراه میکند. سالها از تولید روز واقعه گذشته و با هربار دیدن فیلم، این سوال در ذهن علاقهمندان به سینما نقش میبندد که اگر بیضایی کارگردان فیلم بود آن را چگونه میساخت؟ از چه بازیگرانی استفاده میکرد؟ با چه دکوپاژی سراغ روز واقعه میرفت؟با میزانسنهای دوار فیلم چقدر میتوانست به آیینهای عاشورایی و تعزیه نزدیک شود؟ روز واقعه هنوز هم فیلم سرپایی است و همه آنچه شگفتانگیزش کرده از متن میآید و نه اجرای حرفهایاش. فیلم علاوه بر حرفهایگری به بداعت ساختاری هم نیاز داشت؛ بداعتی که مثلا در فیلم «مرگ یزدگرد» بیضایی بهچشم میخورد و کارگردانی روز واقعه فاقد آن است.
فیلمنامه روز واقعه با دکوپاژ کلاسیک و هالیوودی شهرام اسدی همخوان نیست. روز واقعه با تکنیکی شبیه فیلم «محمد رسولالله» مصطفی عقاد ساخته شده؛ روز واقعه درست کارگردانی نشده و فیلمنامه هم به گونه ای تصویر شده جای توجه به ریشههایی که متن از آن میآید، سراغ الگوی امتحان پس داده هالیوودی رفته است