بهروز رسایلی
خیلیها لیونل مسی را بهترین بازیکن تاریخ میدانند و آنهایی هم که چنین نظری ندارند،نمیتوانند کتمان کنند که لئو جزو نوابغ و نوادر تاریخ این رشته ورزشی است. برنده 5توپ طلای جهان که ثانیه به ثانیه نمایشهای جادوییاش مو به تن آدم سیخ میکند، کل فوتبال دنیا را قورت داده اما عارش نمیآید که اگر لازم شد، کم و کاستیهایش را در رسانهها مطرح کند و به همه دنیا بگوید: «آهای، من هم مثل شما یک آدم زمینی هستم که ممکن است ضعفهایی داشته باشد». مسی بعد از بازی اخیر بارسا با رئالسوسیهداد به آسانی از خودش انتقاد کرده و گفته: «میدانم که بد پنالتی میزنم، باید بیشتر تمرین کنم تا تمرکز لازم را بهدست بیاورم». مسی راست میگوید. آمار و ارقام نشان میدهد او در دوران بازیگری تقریبا 20درصد ضربات پنالتیاش را از دست داده که بعضی از آنها بسیار مهم بودهاند اما این نقل قول فروتنانه او، 3نکته کلیدی دارد که نباید آنها را از نظر دور داشت.
نخست آنکه مسی از وقتی پنالتیزن اصلی بارسلونا و تیم ملی آرژانتین شده، هرگز از مسئولیت زدن ضربات مهم شانه خالی نکرده است. او با اینکه خودش میداند پنالتیزن قهاری نیست، از وقتی عنوان پنالتیزن اول را پذیرفت بنا به هیچ مصلحتی این موقعیت را ترک نکرد. او در حساسترین شرایط هم پشت توپ ایستاده و تمام اعتبار حرفهایاش را به چالش کشیده است. همه میدانند که بار روانی زدن پنالتی اول چقدر وحشتناک است اما مسی، هزینه مسئولیتش را تمام و کمال پرداخت؛ حالا بعضی اوقات مثل نیمهنهایی جامجهانی 2014 برابر هلند موفق بوده و تیمش را به سمت فینال هدایت کرده، گاهی هم مثل فینال کوپاآمریکا برابر شیلی ضربهاش را از دست داده و مقدمات شکست آرژانتین را فراهم کرده. در نقطه مقابل، بازیکنی مثل کریس رونالدو که در این سالها پنالتیزن اول رئال مادرید و تیم ملی پرتغال بوده، چندین بار به دلایل اعلام نشده از زدن پنالتی اول در مسابقات حساس حذفی طفره رفته است. مشهورترین نمونه در این مورد، بازی نیمهنهایی جام ملتهای اروپا در سال 2012 است که پرتغال در ضربات پنالتی به اسپانیا باخت و اوت شد. در آن بازی رونالدو، پنالتی اول را نزد و پس از آن هم به او ضربه نرسید. پنالتی نخست سلسائو را در آن بازی موتینیو زد که از دست رفت. مثال دیگر به بازی پرتغال و شیلی در نیمهنهایی جام کنفدراسیونهای سال 2017 مربوط میشود که عینا همین اتفاق تکرار شد و پرتغال باخت.
نکته دوم این است که مسی اگرچه روی زدن حساسترین پنالتیها وسواس دارد و حتما خودش این کار را انجام میدهد اما در طول این سالها بسیاری از پنالتیهای آسان را به همبازیانش هدیه داده است. او همین هفته قبل در لالیگا پنالتی دقیقه آخر بازی با اوئسکا را به لوییس سوارس بخشید، درحالیکه خودش میتوانست با به ثمر رساندن آن هتتریک کند. سالهای قبل هم موارد فراوانی از پنالتی بخشیدن لئو به بازیکنانی نظیر نیمار و ابراهیموویچ دیده شده بود، آن هم درحالیکه مسی عمدتا با رونالدو در کورس فشرده آقای گلی قرار داشته است.
مهمترین نکته اما این است که یک سوپراستار در 30سالگی به همین راحتی در مورد نقص خودش حرف میزند و همه را غافلگیر میکند. در همین کشور خودمان، شما فقط یک فوتبالیست ایرانی در دسته دوم سطح استانی یا حتی محلات پیدا کنید که گفته باشد مثلا در شوتزنی یا سرزنی و دریبلینگ ضعیف است و باید بیشتر تمرین کند. فوتبالیست ایرانی وقتی یک نیمفصل در یک تیم لیگ برتری بازی میکند یا خدای ناکرده 2 بازی ملی انجام میدهد، دیگر خودش را قله فوتبال جهان میداند و هر یک خط انتقاد رسانهها را به تندترین شکل ممکن سرکوب میکند. همین تفاوتهاست که از یکی، لیونل مسی اسطورهای میسازد و از یکی هم فوتبالیستی که در 23سالگی برای تیم ملی مملکتش کلاس میگذارد و خداحافظی میکند. کاش جادوی درون و بیرون از زمین مسی هیچوقت تمام نمیشد.
یک آسمانی روی زمین
در همینه زمینه :