روزهای تابستان و خوانش آموزندگان
میرجلالالدین کزازی/ ادیب و شاهنامه پژوه
اگر کودکان دبستانی یا حتی نوجوانان دبیرستانی زمان داشته باشند که بیرون از کتابهای درسی، کتابهای دیگر بخوانند، بیگمان بسیار برای آنان سودمند خواهد بود؛ قلمرو شناخت و آگاهی آنان را خواهد گسترد. یکی از دشواریها، میتوانم گفت پرسمانها در آموزش دبستانی و دبیرستانی این است که دبیران در تنگنای کتابهای درسی میمانند. حتی من شنیدهام که اگر نوآموز یا دانشآموز پاسخ پرسشهای آورده در کتاب درسی را به همانسان که در متن درس آورده شده است به آموزگار یا دبیر نگوید، آن را نمیپذیرند، میباید با همان واژههایی که در متن درس آمده، به پرسشها پاسخ بدهند، پیداست که این شیوه، شیوهای است که ذهن آموزنده را از تلاش و تکاپو، از زایش و آفرینندگی بازمیدارد. باید شیوه آموزش به گونهای باشد که آموزنده بتواند توانهای ذهنی خود را بهکار گیرد، بشکفاند.
زیبانبارترین روش که مایه ناتوانی ذهن میشود، از برکردن پاسخهاست. این کمبود و کاستی و بیراهگی را میتوان با کتابهای دیگر، بیرون از کتابهای درسی، چاره کرد. اما پدر و مادر یا آموزگاران و دبیران آگاه و دلسوز میباید در گزینش این کتابها بیپروا باشند. کتابهایی را برگزینند که به سود خواننده نوآموز و دانشآموز است. این شیوهای است که در کشورهای پیشرفته بهکار گرفته میشود؛ میکوشند به یاری آن بهگونهای کارآمد، شاداب، زنده و آفرینشگرانه آموزنده را آموزش دهند. کرانهای اندیشه و آگاهی او را بگسترند. او را به اندیشیدن وادارند به گونهای که او بتواند سرانجام در یافتن پاسخ پرسشها بر خود بنیاد کند، نه بر کتاب درسی یا آموزگار و دبیر و دیگران.
بر پایه آنچه گفته آمد، من میانگارم که با برنامهریزی درست و کارآمد بسیار سودمند و شایسته خواهد بود اگر بتوان از کتابهای دیگر در کنار کتابهای درسی برای آموزشدادن و گستردن آگاهی آموزندگان و پویا و توانمندگردانیدن ذهن آنان بهره جست.