زاد و ولد اعداد
مهدیا گل محمدی | روزنامهنگار:
یکماه و 4روز و 3ساعت است که پرینتر صندوق حمیدآقا صاحب سوپرمارکت سر کوچه رول(کاغذ) ندارد. مغازهدار انگار شهرداد روحانی بخواهد یک دستی پیانو بزند با همان سرعت، تند و تند کلیدهای صندوق را فشار میدهد. بعد فقط جمع قیمتها را میگوید و دستگاه کارتخوان را سُر میدهد سمتات که یعنی رمزت را وارد کن. یک بسته دستمالکاغذی، یک ظرف ماست، چند بسته پفک و بیسکویت. همین و بس. اعداد 69با 4تا صفر انگار ظرف چندماه گذشته حسابی زاد و ولد کرده باشند سرت را کمی به سمت پایین و ابروهایت را به سمت بالا میکشند. خبری هم از ریز قیمتها نیست. هر چه باشد پرینتر صندوقش رول ندارد. فردای آن روز از لج حمیدآقا هم که شده وارد فروشگاهی زنجیرهای و بزرگ میشوی. دستهای صندوقدار سرعت شهرداد روحانی را ندارد اما دستکم پرینت ریز قیمتهای مشتری قبلی را مثل طوماری دودستی گرفته، نگاه میکند و تحویلش میدهد. نوبتات میشود. صندوقدار دوباره جمع میزند اما دستگاه پرینت نمیدهد. بعد انگار «قانون شناوری ارشمیدس» را کشف کرده باشد بدون اینکه بگوید «یافتمیافتم» لبخندی میزند و میگوید: فهمیدم، قیمت یکی از اقلامی که برداشتید همین الان داخل سیستم بالا رفته، قیمت جدید را بزنم پرینت میدهد.»