• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
پنج شنبه 15 شهریور 1397
کد مطلب : 29531
+
-

دیدار با محمد معتمدی به بهانه اجرای کنسرت رایگان خواننده‌ای که بر خلاف خیلی‌ها به وعده‌اش عمل کرد

مردم بهترین برگزارکننده کنسرت هستند

مردم بهترین برگزارکننده کنسرت هستند

مهرداد رسولی:

در اوج کش‌وقوس‌هایی که بر سر تعطیلی یا ادامه کنسرت‌های موسیقی به‌دلیل تنگناهای اقتصادی مطرح شده، برگزاری کنسرت رایگان در بوستان آب و آتش تهران، آن هم توسط یکی از خواننده‌های مطرح موسیقی سنتی همه را غافلگیر کرد. محمد معتمدی که معمولا در آرامش و سکوت خبری فعالیت می‌کند زودتر از همه خواننده‌هایی که مدام در فضای مجازی وعده اجرای کنسرت رایگان را می‌دادند وارد میدان شد و در این احوال دلار و ریال، با طنین صدای دلنشینش برای چند ساعت هم که شده حس خوبی که با نوای خوش موسیقی سنتی، متجلی می‌شود را به مردم پیشکش کرد. با او درباره برگزاری بی‌سر و صدای کنسرت رایگان و مشکلات و موانع موسیقی سنتی گفت‌وگو کرد‌ه‌ایم.

اخیرا تعدادی از خواننده‌ها درباره برگزاری کنسرت‌های رایگان برای مردم صحبت کردند اما تنها خواننده‌ای که پیشقدم شد و نخستین کنسرت را در فضایی متفاوت برگزار کرد شما بودید. از چه زمانی تصمیم به برگزاری این کنسرت گرفتید؟

از اول اسفندماه سال95 و در نشست مطبوعاتی کنسرت کویر که در تالار حافظ برگزار شد رسما اعلام کردم می‌خواهم برای مردم کنسرت رایگان اجرا کنم و برای انجام این کار همه تلاشم را خواهم کرد. در همان سال، رایزنی با سازمان‌ها و نهادهای ذی‌ربط ازجمله سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، مرکز توسعه و آموزش فعالیت‌های هنری و نیروی انتظامی را شروع کردیم و تمرکزمان را گذاشتیم روی اجرای برنامه در جنوب شهر تهران. به این موضوع هم فکر کردیم که برنامه به شکل یک فستیوال یک‌هفته‌ای اجرا شود تا همه هنرمندان بتوانند در فرهنگسرای بهمن یا یکی از بوستان‌های جنوب شهر حضور پیدا کنند.

اجرای گروهی مدنظرتان بود؟

اجرای گروهی یا انفرادی برایم تفاوتی نداشت و نفس کار برای همه ما اهمیت دوچندانی داشت. در این سال‌ها از طریق فضای مجازی، پیام‌های زیادی داشتم مبنی بر اینکه برخی از شهروندان دلشان می‌خواهد به کنسرت بروند اما تمکن مالی برای خرید بلیت را ندارند. این موضوع خیلی آزارم می‌داد و به همین دلیل تصمیم گرفتم این کار را به سرانجام برسانم. در مرحله اول بحث تأمین امنیت مردم و تقسیم عادلانه بلیت‌ها برایمان اهمیت زیادی داشت تا اینکه بعد از رایزنی‌های طولانی، مجوز اجرای کنسرت در بوستان آب و آتش در دقیقه90صادر شد و همه کارها مرحله به مرحله پیش رفت.

پس برگزاری کنسرت تا آخرین لحظات در هاله‌ای از ابهام بود.

مسئولان انتظامی نگران امنیت جان مردم بودند و حتی این بحث مطرح شد که اجرای کنسرت به فرصت دیگری موکول شود اما خوشبختانه برنامه اجرا شد و اتفاق خاصی هم رخ نداد. به‌نظرم در این مورد باید به مسئولان انتظامی شهر حق داد. شب قبل از اجرای کنسرت، خودم استرس زیادی داشتم و نگران بودم که نکند بر اثر ازدحام جمعیت اتفاقی برای کسی رخ بدهد و خودم را مسئول می‌دانستم. این نگرانی برای اجرای نخستین کنسرت رایگان در تهران بسیار طبیعی است.

کنسرت رایگان، بدون تبلیغات رسانه‌ای و در سکوت خبری در بوستان آب و آتش برگزار شد. اجرای بی‌سروصدای این برنامه دلیل خاصی داشت؟

از آنجا که اجرای کنسرت رایگان نخستین تجربه بود، ترجیح دادم تبلیغاتی صورت نگیرد و فقط در صفحه شخصی‌ام در اینستاگرام اطلاع‌رسانی شد. حتی شب قبل از اجرای کنسرت، دوستانم از کانال‌های مختلف پیام‌هایی که مربوط به زمان و مکان اجرا بود را برایم ارسال می‌کردند اما از نشر پیام‌ها امتناع کردم چون نیتم این بود که کار در نهایت آرامش به سرانجام برسد. ممکن بود تبلیغات رسانه‌ای گسترده به لغو کنسرت منجر شود. با این حال تا چند ساعت به اجرای برنامه، تماس‌هایی از سوی مسئولان انتظامی گرفته شد که از نگرانی آنها حکایت داشت اما با ادامه رایزنی‌ها، برنامه اجرا شد.

با توجه به این حساسیت‌ها، فکر می‌کنید فضای لازم برای ادامه کنسرت‌های رایگان در تهران یا شهرهای دیگر مهیاست؟

من نه مدیر شهری‌ام نه متولی فرهنگی و می‌توانم در مقام یک هنرمند درباره این مقوله صحبت کنم. اجرای این کنسرت بدون تعامل و همکاری مدیران شهری و مسئولان انتظامی و امنیتی امکان‌پذیر نبود. اگر این تعامل ادامه داشته باشد نه‌تنها من بلکه سایر هنرمندان هم برای اجرای کنسرت رایگان ترغیب می‌شوند. شخصا به ادامه این روند خوش‌بینم و معتقدم  که حتی در مناطق محروم هم می‌توانیم برای مردم کنسرت رایگان برگزار کنیم.

اولین تجربه اجرای کنسرت رایگان حتما خالی از ایراد نبوده است. به‌عنوان نخستین خواننده‌ای که در این کار پیشقدم شدید فکر می‌کنید چه نکاتی باید رعایت شود تا از اجرای کنسرت در تهران به برگزاری فستیوال‌های هنری رایگان در شهرهای مختلف برسیم؟

کنسرت رایگان معمولا یا در سالن اجرا می‌شود یا در فضای باز. اگر قرار است در فضای باز اجرا شود مطمئنا بدون مشکل نخواهد بود اما می‌شود مشکلات را به حداقل رساند. با توجه به تجربه اجرای نخستین کنسرت می‌توانیم صدا را پوشش بهتری بدهیم تا کسانی که در ردیف‌های آخر یا حتی در محوطه نشسته‌اند صدای خوبی بشنوند. موضوع دوم در اجرای کنسرت‌هایی از این دست، تصویر است. فضای اجرا باید به‌گونه‌ای باشد که همه حاضران بتوانند خواننده و نوازندگان را ببینند. به‌نظرم با توجه به پیشرفتی که در پیش‌بینی وضع هوا حاصل شده، در هر چهار فصل سال می‌شود در فضای باز کنسرت رایگان برگزار کرد. حتی اجرا و تماشای کنسرت زیرباران هم لذت خاصی دارد و مردم هم از ایجاد چنین فضای متفاوتی استقبال خواهند کرد. شاید باورتان نشود که در پایان برنامه شب اول و زمانی که برای رفتن آماده می‌شدم عده‌ای از مردم مشغول جمع‌آوری صندلی‌ها بودند و به همین دلیل فکر می‌کنم مردم خودشان بهترین برگزار‌کننده هستند و بهتر از مدیران شهری و متولیان فرهنگی وارد عمل می‌شوند. به‌نظرم اجرای برنامه‌هایی از این دست باید به مردم واگذار شود و نهادهای ذی‌ربط صرفا نقش نظارتی داشته باشند تا آسیبی به کسی وارد نشود.

 شما در بسیاری از کشورهای جهان برنامه اجرا کرده‌اید. این مدل کنسرت در کشورهای دیگر هم برگزار می‌شود؟

کنسرت‌هایی از این دست به نام فستیوال در اروپا، آمریکا و حتی در کشورهای عربی آسیا و آفریقا برپا می‌شود و بارها در این کنسرت‌ها اجرا داشته‌ام. باید به مسئولان کمک کنیم تا این رسم در کشور ما هم اجرا شود. در بسیاری از کشورهای دنیا، یکی از مسئولیت‌های شهرداری‌ها و مراکز فرهنگی این است که کنسرت، کارناوال یا جشن‌هایی را برای بالابردن نشاط عمومی در شهرها برگزار کنند. معمولا میادین قدیمی یا اماکن تاریخی برای این کار درنظر گرفته شده و در روزهای ملی، برای مردم کنسرت رایگان برگزار می‌شود. جای چنین کنسرت‌ها یا فستیوال‌هایی در شهرهای مختلف کشورمان خالی است و کنسرتی که در بوستان آب و آتش تهران برگزار کردیم نقطه شروع خوبی بود. نشان دادیم برقراری امنیت برای اجرای برنامه‌هایی از این دست امکان‌پذیر است و می‌توان این رویه را از تهران به شهرهای مختلف تسری داد.

واکنش مردمی که برای تماشای کنسرت رایگان آمده بودند چگونه بود؟

چند روز بعد از اجرای کنسرتی، عکسی در یکی از خبرگزاری‌ها دیدم که خانواده‌ای روی چمن‌های اطراف محل برگزاری کنسرت را نشان می‌داد که حین صرف غذا مشغول گوش‌کردن موسیقی بودند. این عکس، لذت‌بخش‌ترین تصویری است که از این کنسرت در ذهنم مانده است. صرف غذا، حین تماشای کنسرت شاید به مذاق عده‌ای خوش نیاید اما شخصا به دلم نشست که خانواده‌ای روی زیرانداز نشسته‌اند، قابلمه غذا را وسط سفره گذاشته‌اند و وسط کنسرت دارند غذا صرف می‌کنند. این همان چیزی است که ما به‌دنبالش بودیم و هیچ ایرادی هم به آن وارد نیست. به قول سهراب سپهری «چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید». نکته جالب دیگر این بود که عده‌ای از هموطنانی که خودشان را پشت‌صحنه رسانده بودند تا با من صحبت کنند، از شهرهای مختلف و بعضا دور مثل مشهد، سنندج، بوشهر و... آمده بودند.

از واکنش خواننده‌های دیگر به اجرای این برنامه خبر دارید؟

تا امروز درباره این موضوع با خواننده‌‌های دیگر صحبت نکرده‌ام اما مطمئنم همه از این اتفاق خوشحالند و امیدوارم با کمک شهرداری تهران شاهد برپایی فستیوال‌هایی در جنوب شهر تهران باشیم. هنرمندان داوطلب می‌توانند طی یک هفته تا 10روز برای مردم کنسرت رایگان اجرا کنند تا هم شاهد بالارفتن روحیه نشاط در جامعه باشیم هم اینکه موسیقی از آن حالت کالای لوکسی که قابل دسترس برای یک قشر خاص است خارج شود. برگزاری این کنسرت را نتیجه تلاش‌ها و رایزنی‌های 2 سال اخیر می‌دانم و به‌نظرم خشت اول خوبی بود.

با توجه به مشکلات اقتصادی و گرانی بلیت کنسرت خواننده‌های سنتی، عده زیادی از موسیقی سنتی دور شده‌اند و این ماجرا روی ذائقه مخاطب هم تأثیر گذاشته است. اجرای کنسرت یا فستیوال‌های رایگان در دراز مدت چقدر روی سلیقه موسیقایی مردم تأثیر خواهد گذاشت؟

قطعا در ارتقای سطح سلیقه مخاطب موسیقی فاخر ایرانی تأثیر خودش را خواهد گذاشت اما فراموش نکنید که ما هم باید از مسیر درستی وارد شویم و تنوع در انتخاب آهنگ‌ها رعایت شود؛ هم قطعاتی برای کسانی اجرا شود که مخاطب موسیقی سنتی نبوده‌اند هم قطعاتی متناسب با موسیقی اصیل سنتی ایرانی داشته باشیم تا دایره وسیع‌تری از مخاطبان را پوشش بدهیم و در این رهگذر آرام‌آرام آنها را با گوشه‌های موسیقی سنتی که شناسنامه فرهنگ و هنر این سرزمین است آشنا کنیم.

این روزها بحث تعطیلی کنسرت‌ها به‌دلیل مشکلات اقتصادی هم مطرح می‌شود. به‌نظر شما کاهش قیمت بلیت کنسرت به جای تعطیلی کنسرت منطقی‌تر نیست؟

به‌عنوان خواننده باید از حقوق هم‌صنفانم دفاع کنم. واقعیت ماجرا این است که 70درصد قیمت بلیت هر کنسرت به اجاره سالن، تبلیغات و سایر هزینه‌های جانبی تعلق دارد. با این حساب اگر کنسرتی که بلیتش 100هزار تومان قیمت خورده، همه عواملش دستمزد نگیرند قیمتش به 30هزار تومان می‌رسد. اگر سالن‌ها و فضاهای باز مثل بوستان‌ها که در اختیار شهرداری‌ها قرار دارد، در روزهای خاص و مناسبت‌های ملی و مذهبی در اختیار هنرمندان قرار بگیرد می‌توان کنسرت‌های ارزان برگزار کرد. راهکار دیگر این است که دولت به سالن‌ها سوبسید بدهد تا هنرمندان قیمت بلیت را به همان اندازه کاهش بدهند. ما چیزی داریم در دین اسلام به نام خمس و زکات که در نظام اقتصادی به‌ آن مالیات می‌گویند. اگر هنرمندی بخواهد خمس و زکات یا مالیاتش را بدهد، می‌تواند یک‌دهم اجراهایش را به کنسرت‌های ارزان یا رایگان در این سالن‌ها اختصاص بدهد.

آقای معتمدی، تحصیلات شما در زمینه کارگردانی است. چه اتفاقاتی شما را به سمت موسیقی سوق داد.

از نوجوانی علاقه وافری به موسیقی داشتم و اولویت اولم بود. درعین حال به سینما و فیلمسازی هم علاقه داشتم و به همین دلیل تصمیم گرفتم موسیقی و آواز را به‌طور جداگانه فرا بگیرم اما اساسا رشته‌ای به نام آواز نداریم. بنابراین سینما را به‌عنوان یک رشته هنری انتخاب کردم و در دانشکده صدا و سیما قبول شدم. کارگردانی را در مقطع لیسانس در دانشکده صدا و سیما به پایان رساندم اما از همان دوران تحصیل با گروه‌های موسیقی ارتباط داشتم و استمرار این رابطه‌ها مثل رودخانه مرا با خودش برد و مجالی برای کارگردانی سینما برایم باقی نماند.

پس سینما را انتخاب کردید برای اینکه صرفا وارد وادی هنر شوید؟

به سینما هم علاقه داشتم اما عملا موسیقی این مهلت را به من نداد تا دنبال سایر علایق شخصی‌ام بروم. ضمن اینکه خوانندگی و کارگردانی دو‌حرفه تمام وقت است و شما نمی‌توانید بگویید کار موسیقی می‌کنم و در اوقات فراغت هم فیلم می‌سازم؛ چرا که ساخت هر فیلم تا یک‌سال ذهن و جسم هنرمند را درگیر می‌کند. در این دوراهی بزرگ، موسیقی را انتخاب کردم و از این انتخاب خوشحالم.

در این سال‌ها، برای ساخت فیلم وسوسه نشده‌اید؟

اگر روزی به این نتیجه برسم که در ذهنم تنوعی ایجاد کنم و فراغتی داشته باشم به ساخت فیلم فکر می‌کنم.

دوست دارید فیلم با چه موضوعی بسازید؟

به ساخت فیلم داستانی علاقه دارم و ترجیح می‌‌دهم موضوعش موسیقی باشد. در دوران دانشجویی به ساخت فیلم مستند علاقه داشتم اما حالا فیلم داستانی را ترجیح می‌دهم.

همین گرایش شما به سینما باعث شد در اپرای عروسکی«سعدی» با بهروز غریب‌پور همکاری کنید؟

در سال1380 که دانشجوی رشته کارگردانی بودم واحدهای بازیگری داشتیم و خوش‌شانس بودم که این واحدها را با مرحوم رضا کرم‌رضایی پشت‌سر گذاشتم. یکی از نکاتی که ایشان به ما می‌آموخت این بود که به‌عنوان بازیگر، چگونه باید دیالوگ را بیان کنیم. اتفاقا در آواز هم چنین بحثی را داشتیم که مثلا خواننده‌های قدیم در مکتب اصفهان کلمات شعر را با تکنیک‌های موسیقی و حالت‌ها طوری بیان می‌کردند که مخاطب آن را تصور کند. مثلا آتش را به‌گونه‌ای تلفظ می‌کردند که حرارت را به مخاطب القا کند. از همان موقع به این موضوع فکر کردم که چه خوب می‌شود از این تکنیک‌هایی که برای بیان کلمات در تئاتر وجود دارد در موسیقی هم استفاده کنیم. یک‌بار از مرحوم کرم رضایی پرسیدم چگونه می‌شود متن‌ها را در تئاتر با آواز خواند که ایشان هم در جوابم گفت اینجا کلاس تئاتر است نه آوازخوانی. البته ایشان خیلی در این زمینه به من کمک کرد و جرقه‌های اولیه اجرای اپرای عروسکی از همان‌جا در ذهنم زده شد.

شما شاگرد استاد لطفی بودید و در گروه شیدا با ایشان همکاری داشتید. از این همکاری خاطره‌ای دارید؟

همکاری من با استاد لطفی از روزی شروع شد که ایشان از من دعوت کرد تا در این گروه بخوانم. من اسم رابطه‌ام با استاد لطفی را همکار دانشجو می‌گذارم؛ چرا که در این گروه با ایشان همکار شدم و لابه‌لای تمرینات، نکته‌هایی را به‌عنوان درس‌های آموزنده به من گوشزد می‌کرد و گاهی اوقات که به منزلش می‌رفتم نکات ظریف موسیقی سنتی را با هم مرور می‌کردیم. این همکاری آموزه‌‌های علمی خوبی برایم داشت. از همکاری با استاد لطفی خاطرات زیادی دارم. در اوایل آشنایی با استاد می‌خواستم در لفافه به ایشان بگویم چندین گروه موسیقی دارند با من همکاری می‌کنند و پیشنهادهایی دارم. یک‌بار به ایشان گفتم از فلان جا تماس گرفتند و پیشنهاد همکاری دادند. استاد لطفی هم با خنده گفت اگر مثل من به‌جایی رسیدی که کسی جرأت نداشته باشد پیشنهاد همکاری بدهد، بدان که موزیسین مهمی شدی. ایشان یک توصیه اخلاقی هم به من کرد و گفت  که اگر روزی همه از تو تعریف و تمجید کردند تصور نکن فرد مهمی شدی، وقتی تخریبت کردند بدان اتفاق‌های خوبی در راه است.

آموزش ساز باعث شد به خوانندگی علاقه‌مند شوید یا خوانندگی شما را به سمت یادگیری سازهای سنتی سوق داد؟

آموزش ساز مرا به سمت خوانندگی کشاند. موسیقی را با نوازندگی نی شروع کردم و هدفم این نبود که خواننده حرفه‌ای شوم. یادگیری ساز را با عشق انتخاب کرده بودم و هرگز تصور نمی‌کردم بخواهم روی صحنه بروم و کنسرت اجرا کنم. علاقه‌ام به موسیقی به‌خصوص نی، آن‌هم با جادوی نی استاد حسن کسایی شروع شد. اوایل هدفم این بود که نوازنده حرفه‌ای نی شوم و بتوانم مثل استاد کسایی نی بزنم اما صدای آواز خواندنم خوب بود درخواست‌هایی زیادی برای خواندن مطرح می‌شد که در نهایت مرا به سمت آواز سوق داد.

اولین اجرای شما در چه سالی بود؟

وقتی از کاشان به تهران آمدم، با استاد زید‌الله طلوعی ملاقات داشتم چون می‌خواستم نزد ایشان موسیقی سنتی را یاد بگیرم اما یک هفته بعد در فرهنگسرای اشراق روی صحنه رفتیم و خواندیم. بعدها به گرگان رفتیم و با گروه‌های دیگر موسیقی آشنا شدم اما نخستین اجراهای حرفه‌ای من در سال76 و همراه استاد طلوعی بود.

شما از جمله خواننده‌هایی هستید که نظریه تقلید برای رسیدن به خلاقیت را مطرح کردید. این اصل از ابتدای کار خوانندگی باید رعایت شود یا در مرحله آموزش ردیف‌های موسیقی؟

آموزش ردیف‌ها و نغمه‌های موسیقی سنتی، مرحله اول آموزش است و اصولا تقلید در این مورد جایز نیست. وقتی وارد شیوه آوازخواندن می‌شویم بحث تقلید هم شروع می‌شود. رسم بر این است که شما باید شیوه یک آوازخوانی که آوازش به‌نظرت خوب و تمام عیار است را به‌طور کامل و با جزئیاتش تقلید کنی و مثل یک دستگاه کپی باید از روی آواز خواننده مورد نظر پرینت کنی. مرحله بعد این است که در قسمت تقلید نمانی و از خواننده‌ای که تقلید کردی عبور کنی و به تقلید از خواننده‌های دیگر روی بیاوری. حتی از مطرب‌ها، مرشدها، قاریان، مداحان و خواننده‌های کوچه‌بازاری و خواننده‌‌هایی که شاید در آوازخواندن قوی نباشند باید تقلید کرد تا در‌نهایت به یک سبک و شیوه منحصربه‌فرد برسی. مرحله عبور از تقلید صدا برای خواننده بسیار مهم است و موردهایی داشته‌ایم که خواننده در همین مرحله مانده است.

حتی خواننده‌ای که از همان ابتدا صدای خوبی دارد باید مرحله تقلید را بگذراند؟

به‌نظرم بله.  هر خواننده‌ای که می‌خواهد به‌طور حرفه‌ای این کار را دنبال کند باید این مرحله را پشت‌سر بگذارد.



شما از چه خواننده‌ای تقلید می‌کردید؟

از خواننده‌های متعددی تقلید کردم اما تحت‌تأثیر صدای سیدحسین طاهرزاده قرار گرفتم و مدت‌ها شیوه آوازش را تقلید می‌کردم. قبل از استاد طاهرزاده، از عبدالوهاب شهیدی، ایرج، سیدجواد ذبیحی، استاد شجریان و بنان تقلید می‌کردم اما صدا، لحن آواز و مدل تحریرهای ذبیحی بیش از خواننده‌های دیگر روی آواز من تأثیر گذاشت. استاد ذبیحی خواننده موسیقی نبود اما ردیف‌های آواز را به حد کمال زیبا می‌خواند.

اصولا به صدای خوب و بد اعتقاد دارید یا اینکه معتقدید صدا باید تربیت شود؟

قطعا صدا باید پتانسیل لازم را داشته باشد. می‌توانم کار خواننده را با یک فوتبالیست مقایسه کنم. طبعا نوجوانی که در تست‌های مراکز استعدادیابی قبول شده نسبت به کسی که استعدادی از خودش بروز نداده راحت‌تر مسیر تبدیل‌شدن به یک فوتبالیست حرفه‌ای را طی می‌کند. نمی‌توان روی نوجوانی که فیزیک و قدرت بدنی و تکنیک مناسبی ندارد و پاهایش به خوبی از مغزش فرمان نمی‌گیرد سرمایه‌گذاری کرد. معتقدم استعداد ذاتی و آموزش اصولی در کنار هم نتیجه‌بخش خواهد بود. خواننده‌ای که صدای خوبی ندارد می‌تواند با آموزش، بهتر شود اما به حد ایده‌آل نخواهد رسید و باید برای دل خودش یا در گروه‌های کوچک بخواند.

شما سال‌ها به‌عنوان خواننده در ارکستر ملی فعالیت کردید و تجربه همکاری با گروه‌های موسیقی را هم دارید. آواز خواندن با ارکستر و گروه‌های سنتی چقدر تفاوت دارد؟

وقتی ارکستر بزرگ‌تر است خواننده باید تسلط بیشتری به موسیقی داشته باشد. با ارکستر خواندن مستلزم داشتن گوش بسیار دقیق و حواس جمع و تجربه زیاد است. البته همکاری با گروه‌های کوچک هم سختی‌ها خاص خودش را دارد. مثلا با سه‌تار و نی خواندن کار دشواری است چون به‌عنوان خواننده باید بتوانی با قابلیت‌ها و سلیقه خودت، مخاطب را یک‌ساعت‌ونیم مجذوب کنی و گاهی باید در لحظه خلق کنی. از طرفی این حسن را هم دارد که اگر به‌عنوان خواننده ریتم را بر هم بزنی، 2 نوازنده به‌راحتی می‌توانند این ضعف را پوشش بدهند اما این کار در موسیقی ارکسترال وجود ندارد. کار با گروه‌ها و موسیقی ارکسترال برای یک خواننده، 2تجربه کاملا متفاوت است.

به‌عنوان خواننده، کدام سبک را ترجیح می‌دهید؟

فکر می‌کنم موسیقی ارکسترال با توجه به شکوه و عظمتی که دارد دلچسب‌‌تر است به شرطی که قطعات خوبی برایش تنظیم شود.

کمی هم درباره مشکلات و موانع موسیقی سنتی صحبت کنیم. سختگیری برای صدور مجوز یا لغو گاه و بیگاه کنسرت‌ها یکی از مشکلات اصلی است. فکر می‌کنید ریشه این ماجرا کجاست؟

ما فرزند ایرانیم و باید صادقانه در مورد مشکلات صحبت کنیم و مسئولان هم می‌دانند که هدفمان خیرخواهی است. تصورم این است که سیاست‌های یک بام و دو هوا در هر زمینه‌ای به صلاح کشور نیست و منافع ملی را تهدید می‌کند. مثلا در بحث موسیقی اگر قانونی در تهران حکمفرماست باید در مشهد و همه شهرهای دیگر لازم‌الاجرا باشد. محتوای بیش از 50درصد کامنت‌هایی که از مخاطبان موسیقی سنتی دریافت می‌کنم این است که چرا همه‌‌چیز در تهران خلاصه می‌شود. نتیجه کم‌توجهی به شهرستان‌ها و نادیده‌گرفتن بحث تمرکززدایی از پایتخت، تهران را به یک شهر بسیار شلوغ تبدیل کرده و از سوی دیگر شهرهای دیگر تا حدودی سوت و کور به‌نظر می‌رسند. از طرفی باید یک همت و اراده‌ای در مسئولان رده بالای فرهنگی و حتی مذهبی باشد و یک‌بار برای همیشه دور هم بنشینند و مسائل موسیقی را حل و فصل کنند. اگر یک نوع موسیقی درست است، اجازه بدهند همان نوع در همه شهرستان‌ها اجرا شود، اگر بخشی از موسیقی ایراد دارد ایرادها را برطرف کنند. اگر موسیقی به‌معنای واقعی باشد هیچ منافاتی با آموزه‌های دینی ما نخواهد داشت. فراموش نکنیم که بخشی از فعالیت‌‌های نهادهای فرهنگی، تولید موسیقی‌های مذهبی است و این نشان می‌دهد که موسیقی به‌خودی خود مشکلی ندارد. درخواست من از مسئولان فرهنگی و مجتهدین و علما این است که یک‌بار برای همیشه به پرونده مشکلات موسیقی رسیدگی کنند.

فکر می‌کنید برای حل مشکلات موسیقی در کشور به حکم شرعی نیاز داریم؟

به صراحت می‌گویم موسیقی درست با شعر درست، مورد تأیید علما و مراجع است و مراجع با موسیقی و آواز درست مشکلی ندارند. حتی تعدادی از مراجع عظام به‌واسطه برخی کارهایی که تولید کرده‌ام به من ابراز لطف داشته‌اند و پیام‌هایشان به من رسیده که برخی قطعات را دوست داشته‌اند و گوش می‌کنند. به‌نظرم وضع موسیقی در کشور به جایی رسیده که لازم است پرونده حواشی موسیقی با ورود مسئولان فرهنگی و مذهبی کشور مختومه اعلام شود؛ چرا که بازبودن این پرونده خسارت به بار می‌آورد.

وقتی بحث حواشی موسیقی مطرح می‌شود دقیقا از چه چیزی صحبت می‌کنید؟ منظورتان پیچ‌وخم‌های صدور مجوز آلبوم یا اجرای کنسرت است یا رفع مشکلات دیگر؟

امروز که با شما صحبت می‌کنم برای صدور مجوز آلبوم مشکل چندانی وجود ندارد. زمانی می‌گفتند در شعرها و ترانه‌ها کسی دست کسی را نگیرد یا کسی از عشق صحبت نکند اما حالا این سختگیری‌ها وجود ندارد. مشکل اصلی بر سر صدور مجوز کنسرت‌هاست.

شما چندین بار به موسیقی درست اشاره کردید. چه تعریفی از این نوع موسیقی وجود دارد و اساسا معیاری برای ارزشیابی موسیقی درست وجود دارد؟

موسیقی درست مبتنی بر فرهنگ حاکم بر جامعه است. اگر هیچ دستگاه نظارتی اعم از وزارت ارشاد و سایر نهادهای فرهنگی در تهران نداشته باشیم و موسیقی را روی صحنه ببریم و مورد پسند مردم واقع شود، آن نوع موسیقی را باید «موسیقی درست» بنامیم. به‌نظرم نباید همه مشکلات را به مسئولان فرهنگی و حکومتی نسبت بدهیم و اهالی موسیقی هم برای تولید موسیقی فاخر و متناسب با فرهنگ ایرانی بکوشند. معتقدم مردم در تشخیص موسیقی فاخر و سالم دست‌کم از برخی مسئولان جلوترند.

اما مردم این روزها به موسیقی بند بیشتر توجه می‌کنند و بازار این نوع موسیقی حسابی داغ شده است، درحالی‌که موسیقی سنتی کمتر مورد اقبال قرار می‌گیرد.

موسیقی‌های بند و نیم‌بند طی سال‌های اخیر رسانه در اختیار داشته‌اند و به این ترتیب سرمایه‌گذاری خوبی برای تهیه‌کننده‌ها بوده‌اند. این نوع موسیقی حتی در کانال‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی مدام در حال پخش است اما موسیقی اصیل ایرانی یا همان موسیقی درست و ریشه‌دار، رسانه‌ای نداشته و مهجور مانده است. البته تهیه‌کننده هم منفعت مالی خودش را ترجیح می‌دهد؛ چرا که در موسیقی سنتی 8-7 خواننده خوب داریم اما در انواع دیگر سالی یک خواننده جدید متولد می‌شود. همان خواننده جدید با 5درصد از درآمد کنسرت راضی می‌شود اما آن خواننده موسیقی اصیل با این دستمزدها راضی نخواهد شد. در چنین بستری طبیعی است که تهیه‌کننده روی موسیقی سنتی سرمایه‌گذاری نمی‌کند و به همین دلیل این نوع موسیقی بی‌صاحب مانده است.

شما به رقابت نابرابر بین موسیقی سنتی و انواع دیگر موسیقی اشاره می‌کنید. در این شرایط چگونه می‌شود سلیقه موسیقایی مردم را اصلاح کرد؟

مسلما اصلاح ذائقه شنیداری جامعه نیاز به رسانه دارد. مثلا اگر بخواهیم ذائقه شنیداری مردم را اصلاح کنیم باید آنتن و برنامه پربیننده در تایم مناسب داشته باشیم. از طرفی اگر برنامه‌ای درباره موسیقی ساخته شود اما در آن برنامه، ساز نشان داده نشود با اقبال عمومی همراه نخواهد شد. در این زمینه کمی اختلاف‌نظر وجود دارد و به‌نظرم بین علما اتفاق نظر وجود ندارد. در کشوری مثل آذربایجان اگر از هر راننده تاکسی بخواهید 2‌بیت در ردیف‌های آوازی بخواند، خواسته شما را اجابت می‌کند. در کشور آذربایجان عکس سازهای سنتی روی پول ملی آنها حک شده اما موسیقی سنتی در کشور ما با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کند و احساس می‌کنم مردم ما هنوز با این نوع  موسیقی غریبه‌اند.

معتقدید موسیقی سنتی از سوی رسانه‌ها مورد بی‌مهری قرار گرفته و در نتیجه چندان مورد توجه مردم قرار ندارد. صدا و سیما به‌عنوان رسانه ملی در آشنایی مردم با این نوع موسیقی چه نقشی می‌تواند ایفا کند؟

بزرگ‌ترین ایراد به عملکرد صدا و سیما این است که در سال‌های اخیر مرجع تعیین‌کننده ذائقه شنیداری نبوده بلکه دنباله‌رو ذائقه موسیقایی بوده که در فضای مجازی شکل می‌گیرد. در برنامه‌های رادیو و تلویزیون معمولا موسیقی‌هایی عرضه می‌شود که مردم طلب می‌کنند و بعد از 2 سال که سطح سلیقه مردم تنزل پیدا می‌کند باز هم این سیاست را ادامه می‌دهد و معمولا خواننده‌‌هایی به برنامه‌های تلویزیونی راه پیدا می‌کنند که موسیقی عامه‌پسند عرضه می‌کنند.

درحالی‌که در بسیاری از کشورهای دنیا، یکی از وظایف تلویزیون‌های ملی، ارتقای سلیقه موسیقایی مردم متناسب با موسیقی ملی است. عملکرد صدا و سیما در حوزه موسیقی نواقصی دارد اما نباید از کنار اعمال محدودیت‌ها برای این نهاد هم به سادگی عبور کنیم. معتقدم بخشی از کوتاهی صداو سیما در حوزه موسیقی ناشی از محدودیت‌ها و بخشی دیگر ناشی از اهمال‌کاری بوده است.

می‌خواهید بگویید در حوزه موسیقی، صدا و سیما دنباله‌رو مردم بوده و این رویه باید برعکس باشد؟

دقیقا همینطور است. به‌نظرم صدا و سیما برای ارتقای ذائقه شنیداری مخاطبانش، کارگروهی تشکیل بدهد و اینگونه نباشد که در حوزه موسیقی به جای اینکه مردم تحت‌تأثیر صداوسیما باشند، صدا و سیما دنباله‌رو مردم باشد.

با این توضیح معتقدید که موسیقی مبتذل هم از صداوسیما پخش می‌شود؟

بله به‌شدت. اساسا مخالف موسیقی شاد و ریتمیک نیستم اما معتقدم در صدا و سیما گاهی اوقات شادی و ابتذال آمیخته می‌شود. ما موسیقی شاد هم داریم که اصیل و سنتی است، مثل موسیقی بوشهری، کردی و به‌طور کلی موسیقی فولکلوریک. حتی در موسیقی پاپ هم شاهد تولید موسیقی شاد هستیم اما نوعی از موسیقی سبک و جلف از صدا و سیما پخش می‌شود که وقار رسانه ملی را زیر سؤال می‌برد. حتی برخی خانواده‌‌هایی که متشرع نیستند از سطح پایین برخی موسیقی‌هایی که از صدا و سیما پخش می‌شود حس خوبی پیدا نمی‌کنند.

بخش غم‌انگیز ماجرا این است که موسیقی رپ و پاپ که وارداتی است در مقایسه با موسیقی سنتی که شناسنامه فرهنگی کشورمان محسوب می‌شود طرفداران بیشتری دارد. در چنین شرایطی می‌توانیم موسیقی اصیل ایرانی را به دنیا معرفی کنیم؟

تا موسیقی ملی در کشورمان ناشناخته باشد محال است بتوانیم آن را به دنیا معرفی کنیم. وقتی موسیقی سنتی در کشور خودمان از غربت دربیاید و مردم آن را بشناسند پتانسیل 80میلیون نفری پشت این فرهنگ موسیقایی جمع شده و دنیا متوجه عظمت آن می‌شود. به‌نظرم با کاهش محدودیت‌ها و توجه بیشتر رسانه‌ها به موسیقی سنتی، این نوع موسیقی چنان به رشد و بالندگی‌ای خواهد رسید و خواننده و نوازنده‌هایی ظهور و بروز پیدا می‌کنند که مورد توجه دنیا قرار خواهند گرفت.

حال خوب با موسیقی و کار خیر

شرایط بغرنج اقتصادی، زندگی بخش قابل ملاحظه‌ای از مردم را تحت‌الشعاع قرار داده و به‌نظر می‌رسد خوب‌کردن حال مردم در چنین بستری یکی از سخت‌ترین کارهاست. محمد معتمدی، عزم مسئولان برای حل مشکلات اقتصادی را لازم می‌داند اما بر این باور است که متولیان فرهنگی هم می‌توانند با راه‌اندازی کارناوال‌ها و فستیوال‌های موسیقی، شور و نشاط را به جامعه تزریق کنند؛ «حال مردم با بهبود وضع اقتصادی خوب می‌شود که متولیان مشخص خودش را دارد اما با یکسری تمهیدات دیگر هم می‌شود حال مردم را به‌طور موقت خوب کرد، مثل موسیقی، ساختن برنامه‌های خوب تلویزیونی، راه‌اندازی کارناوال‌های شادی یا ایجاد امکان مسافرت و تفریح و دادن آزادی‌های اجتماعی بیشتر». خواننده موسیقی سنتی به تجربه سفرهای متعددی که برای اجرای کنسرت در کشورهای مختلف جهان داشته اشاره می‌کند: «گاهی اوقات هم با کمترین امکانات اما با آزادی‌های اجتماعی مناسب و برنامه‌های فرهنگی می‌شود حال مردم را خوب کرد و کوبا از این نظر یک کشور نمونه است. کشور کوبا بیش از 4دهه تحریم از سوی آمریکا را تجربه می‌کند و مردمانش با مشکلات عدیده اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند اما کثرت کارناوال‌های موسیقی آنها را از افسردگی در امان نگه داشته و هر سال از این طریق تعداد زیادی توریست جذب می‌کنند. جالب است که به‌دلیل اعمال تحریم‌های ظالمانه آمریکا هیچ خودروی جدیدی در این کشور تولید نشده اما راه‌اندازی کارناوال‌های شادی با همان خودروهای قدیمی به یک جاذبه توریستی تبدیل شده و کوبا یکی از مقصد‌های جذاب گردشگری در دنیاست. ما هم می‌توانیم مثلا در باغ فین‌کاشان، عمارت شمس‌العماره تهران، تخت‌جمشید شیراز و سایر ابنیه‌های تاریخی فستیوال‌های بین‌المللی موسیقی برگزار کنیم و علاوه بر کمک به نشاط عمومی، از محل جذب توریست درآمد داشته باشیم». محمد معتمدی دستی هم در کارهای خیر دارد و می‌گوید با کمک به کودکان کار، حال خودش را خوب می‌کند؛ «وقتی به کودکان بی‌بضاعتی که خودم آنها را در مدارس جنوب شهر ثبت نام کرد‌ه‌ام سر می‌زنم و از وضع تحصیلی‌شان باخبر می‌شوم حالم خوب می‌شود. وقتی با بچه‌هایی که با سطل‌های زباله کلنجار می‌روند هم‌صحبت می‌شوم و در نهایت به‌خودش و خانواده‌اش کمک می‌کنم حالم خوب می‌شود. وقتی خانواده‌هایی که به‌دلیل بیماری سال‌ها در خانه مانده‌اند را به کنسرتم می‌برم حالم خوب می‌شود».

آلبوم جدید در راه است



چند سالی می‌شود که محمد معتمدی به جرگه خواننده‌های طرازاول موسیقی پیوسته و کارهایی که تاکنون به بازار موسیقی عرضه کرده مورد اقبال عموم قرار گرفته است. او در مورد ترک‌هایی که بیشتر مورد توجه مخاطبانش قرار گرفته می‌گوید: «آهنگ کویر، سیانور و همیشه یکی هست، مورد توجه قرار گرفته اما به‌نظرم مناجات‌هایی که با حال معنوی خوانده‌ام بیش از همه به دل مردم نشسته است». معتمدی این روزها سرگرم تولید چند آلبوم جدید است که یکی از آنها جمع‌آوری مناجات‌ها در قالب یک آلبوم و عرضه آن به بازار موسیقی است. او با اشاره به زمان انتشار این آلبوم می‌گوید: «مناجات‌هایی که تاکنون خوانده‌ام به‌صورت تک‌قطعه و رایگان در اختیار مردم قرار داده‌ام اما امسال تصمیم گرفتم همه مناجات‌ها را ثبت و ضبط کنم و قبل از ‌ماه رمضان در قالب یک آلبوم به بازار عرضه خواهم کرد. علاوه بر این، مشغول تهیه چند آلبوم هستم اما قطعه‌ای که قرار است با فرید سعادتمند تولید کنیم و به مرحله ضبط رسیده خیلی به دلم نشسته و به همین دلیل تصمیم گرفتیم به یک آلبوم تبدیلش کنیم».

این خبر را به اشتراک بگذارید