یادداشت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
محمد اشعری | سردبیر روز هفتم :
حالا در این هیاهو و رقابت خبرهای بد و ناگوار- از هر جنس و محتوایی؛ دزدی و اختلاس دمدستی گرفته تا مرگ مظلومانه نوجوان فوتبالیست در گرجستان- میخواهیم برای آخر هفتههای شما، ویژهنامهای با حال خوب و خبرهای خوش باشیم؛ مجموعهای برای آخر هفتههای شما که دوست ندارید یا حوصلهاش را ندارید که دوباره تحلیلهای فاجعه را مرور کنید یا نقدهای پرطمطراق منفی را بخوانید یا گزارشهای روی اعصاب و قصههای هزار بار گفته شده را. راستش دلمان میخواهد اینجا از نقد، خبرهای بد، حال ناخوش و هر چیزی که جمعههایمان را به هر شکلی خراب کند، خبری نباشد.
حالا در این زمانه، چنین کاری سخت است؟ اجرای چنین ایدهای نشدنی است؟ پیدا کردن حال خوب کیمیاست؟ خب، اصلا همینش لذتبخش است! من و همه همکارانم در این ضمیمه، خوب این دردسرها را میدانیم و آیه یأساش را از بریم، ولی میخواهیم برای رسیدن به حال خوب تلاش کنیم و همراهی شما به معنای موفقیت ماست. اصلا نام «روز هفتم» یادآور ضمیمه خوشرنگ و لعابی است که در سالهای میانه دهه 70منتشر میشد و حال همهمان از این روزها بهتر بود. میخواهیم- اگر بشود و بتوانیم- روز هفتمی با حال و خبرهای خوب و فرزند خوشحال زمانه خودش در نیمه دوم دهه90 باشیم. شما که غریبه نیستید، به کمک و همراهی شما در این آخر هفتهها دل بستهایم. این شما و این نخستین «روز هفتم»ی که آرامآرام آنی میشوند که میخواهید.
تکمله: جا دارد از همه استادان، دوستان و همکاران دیده و نادیدهام در مجموعه ۶و۷ که نزدیک به ۶سال آن ضمیمه مانا را تولید کردند ابتدا رخصت بگیرم و سپس تشکر و قدردانی کنم و مثل مجریهای تلویزیونی، آرزو کنم که میراثدار خوبی برای زحمتها و دستاوردهایشان باشیم.
در همینه زمینه :