• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 13 شهریور 1397
کد مطلب : 29350
+
-

پند دیوانه به مرد ثروتمند

قصه‌های کهن
پند دیوانه به مرد ثروتمند


مرد ثروتمندی در وقت نماز دعا می‌کرد که ای خدا به من رحمت کن و کار دنیا را بر مراد دلم بنما. دیوانه‌ای که از آنجا می‌گذشت این سخن مرد ثروتمند را شنید و به او گفت: تو خود رحمت خدا را از خود دور می‌کنی. تو از بسیاری مال و ثروت چنان به عشوه و ناز رفتار می‌کنی که انگار این دنیای بزرگ برای تو کوچک و ناچیز است. کاخی بلند برای خودساخته‌ای و دیوارش را با طلا زینت بخشیده‌ای. نوکران و غلامان بسیار داری که به تو تعظیم می‌کنند. حالا خودت بگو آیا با این‌ همه غرور و تکبر و حرص و آزی که تو داری، جایی برای فرود آمدن رحمت خداوند باقی گذاشته‌ای. اگر چون من، بهره کمی از این دنیا داشتی و به همان اندک قانع بودی، شاید رحمت خدا بر تو نازل می‌شد. تا زمانی که به مال دنیا و ظواهر آن پشت پا نزنی رحمت خدا بر جان تو نخواهد نشست.

 

منطق‌الطیر

این خبر را به اشتراک بگذارید