لهستان چه تفاوتی با دیگر کشورهای درگیر در جنگ جهانی دوم دارد؟
«خیزش مردمی» در قلب ورشو
ازدید از موزه جنگ جهانی دوم در پایتخت لهستان
محمدامین خرمی
«جنگ دوم» که شروع شد، برای لهستانیها مصیبت از زمین و آسمان نازل شد. سحرگاه روز اول سپتامبر 1939 نخستین گلولهها از یک کشتی جنگی قدیمی آلمانی به سمت پایگاه ارتش لهستان در شهر گدانسگ در حاشیه دریای سیاه شلیک شد تا نشانهای باشد از اعلام جنگ نازیها علیه دولتهای پیروز در «جنگ اول». دولتهای پیروز جنگ جهانی اول 20 سال قبل، طبق پیمان ورسای، گدانسک را از آلمان شکست خورده جدا و این کشور را چندپاره کرده بودند. از دل شکست آلمان، کشور مستقل لهستان شکل گرفت. لهستان 123 سال پیش از آن در پی توافق امپراتوریهای اتریش، روسیه و آلمان از روی نقشه اروپا محو و بین قدرتهای بزرگ تقسیم شده بود. قدرتهای پیروز جنگ جهانی اول، بخشی از خاک آلمان را هم به لهستان ضمیمه کردند تا لهستانیها به دریای سیاه راه پیدا کنند و تخم کینه را در دل آلمانیها بکارند. اکنون زیر چکمه حکومت قدرتمند رایش سوم، وقت گرفتن انتقام بود. دستور هیتلر شفاف و موجز بود: «نابودی لهستان، اولویت اول ماست؛ رحم نکنید.»
یک هفته پس از امضای «پیمان عدم تجاوز» میان آلمان و شوروی، آلمانها از غرب به لهستان حمله کردند. توافق آنها شامل تقسیم لهستان میان خودشان هم بود. 17 روز بعد، نیروهای شوروی هم از شرق خاک لهستان را اشغال کردند و این کشور دوپاره شد. حدود 80 هزار سرباز لهستانی کشته شدند. اندکی بیش از همین تعداد هم از مردم کشته شدند. 200 هزار سرباز زخمی شدند و 700 هزار نفر هم در دو جبهه شرق و غرب اسیر. ورشو، پایتخت لهستان، در جریان حمله آلمانها، 16 روز دوام آورد و به نماد مقاومت تبدیل شد. 7 هزار نفر از مردم این شهر در جریان بمباران هوایی جان خود را از دست دادند. تنها در یک روز، هزار و 150 هواپیمای آلمانی ورشو را بمباران کردند. 5 روز بعد شهر سقوط کرد.
در جریان حمله سربازان ارتش سرخ و نازیها به لهستان بین 150 تا 200 هزار نفر از لهستانیها کشته شدند. بیش از 300 هزار نفر را هم به اردوگاههای کار اجباری در سیبری و آلمان منتقل کردند. لهستانیها پس از 20 سال تلاش برای ساختن کشورشان، اکنون شاهد روزهای سیاهی بودند. ورشو که تا پیش از آغاز جنگ «پاریس شمال» میخواندندش، اکنون بوی مرگ گرفته بود.
لهستانیها اما تسلیم نازیها نشدند؛ نازیهایی که به گفته خودشان آمده بودند تا انتقام شکستشان از لهستانیها در جنگ گرونوالد در سال 1410 میلادی را هم بگیرند. 4 سال و 11 ماه پس از شلیک نخستین گلوله آلمانها، ساکنان ورشو علیه نازیها قیام کردند. «خیرش مردمی» تابستان 1944 حاصل ماهها فعالیت هستههای کوچک و بزرگ مقاومت مردمی بود. این هستهها از نخستین روزهای پس از سقوط ورشو شکل گرفتند و طی ماههای بعدی یک دولت زیرزمینی ایجاد کردند؛ دولتی که به دو شاخه نظامی و غیرنظامی تقسیم میشد. دولت زیرزمینی لهستان در ورشو شامل ادارههای مختلف از جمله آموزش، فرهنگ، خزانهداری، قضایی، پست و تلگراف، رسانه و دفاع ملی میشد. موازی آلمانها که در خیابانهای شهر حکمرانی میکردند، دولت زیرزمینی لهستان در میان تونلهای شهر، ورشو و قلب مردمش را اداره میکرد.
خیزش مردمی در ورشو در نخستین روز آگوست 1944 و همزمان با شکستهای متعدد ارتش آلمان در سال پایانی جنگ آغاز شد. شوروی حالا در جبهه مقابل آلمان میجنگید و گروههای مقاومت تصور میکردند پس از آغاز قیام از درون شهر، از سوی نیروهای ارتش سرخ که اکنون به پشت دیوارهای ورشو رسیده بودند مورد حمایت قرار خواهند گرفت. قیام آغاز شد اما خبری از کمک ارتش سرخ نشد. 63 روز درگیری میان نیروهای مقاومت و نازیها در نهایت به شکست خیزش مردمی منجر شد. 16 هزار نفر از نیروهای مقاومت و 8 هزار نفر از سربازان ارتش آلمان در جریان این قیام کشته شدند. هیلتر بلافاصله پس از سرکوب قیام دستور داد طرحی را که از قبل آماده کرده بودند به مرحله اجرا بگذراند. نیروهای آلمانی پیش از عقبنشینی از ورشو طرح «نابودی کامل» این شهر را اجرا کردند. سربازان آلمانی خانه به خانه پیش رفتند، ابتدا ساختمانهای را آتش زدند و سپس آنها را منفجر کردند. بیش از 85 درصد از ساختمانهای ورشو کاملاً ویران شدند.
آلمانها مدتها قبل از این به خیال پیروزی در جنگ قصد داشتند با نابودی کامل ورشو، شهری جدید بر ویرانههای آن بنا کنند؛ شهری که به گفته خودشان هیچ نشانهای از فرهنگ و زبان لهستانی در آن دیده نشود. پیروزی در جنگ ممکن نشد اما این باعث نشد نازیها ورشو را ویران نکنند؛ چه آنکه به گفته هاینریش هیملر، فرمانده اساس، این مردم (لهستانیها) در طول تاریخ همیشه مانع کشورگشایی آلمانها به سمت شرق بودند.
مقاومت مردمی؛ از شهر تا موزه
در خیابانهای ورشو که قدم بزنی، نشانه چندانی از جنگ نمیبینی. لهستانیها جنگ و ویرانی را به موزه سپردهاند اما هرگز در خاطرشان دفنش نکردهاند. نسل قدیم و جدید مردم لهستان با احترام از کشتهشدگانشان در جنگ یاد میکنند؛ برای کهنهسربازانشان باقی مانده از جنگ جایگاه ویژهای قائلند و روزگار سپری شده بر اسیرانشان در اردوگاههای شوروی و آلمان را همیشه یادآوری میکنند. آنها البته خود را همیشه وامدار ملتهایی میدانند که در جنگ جهانی دوم به پدران و مادرانشان پناه دادند. از این رو ایرانیها را بسیار مورد احترام قرار میدهند.
خاطره جنگ جهانی دوم و مقاومت ساکنان ورشو در مقابل نازیها که این شهر را در میان شهرهای اروپایی اشغال شده در جنگ، متمایز کرده در «موزه خیزش مردمی» در قلب ورشو است. طی سالهای پس از جنگ جهانی دوم، کمونیستها قدرت را در لهستان به دست گرفتند. آنها تمایلی برای زنده کردن خاطره مقاومت مردم لهستان نشان ندادند اما پس از انقلابهای اواخر دهه 1980 در اروپایی شرقی و برچیده شدن بساط کمونیسم در لهستان، امکان ساخت موزهای برای یادآوری قیام تابستان 1944 ورشو هم فراهم شد. دولت لهستان در سال 2004 یعنی در شصتمین سالگرد خیزش مردمی ورشو، موزهای را به روی مردم افتتاح کرد.
موزه خیزش مردمی به طور کلی سرگذشت لهستان در جنگ جهانی دوم را روایت میکند اما هرآنچه نمایش داده شده مرتبط با قیام تابستان 1944 ورشو است. موزه در وسعت 2 هزار متر مربع بنا شده و ساختمان اصلی آن، بنای مرمت شده یک پست قدیمی تقویت برق تراموا است. موزه برای روایت قیام 1944 علاوه بر نمایش اشیاء باقیمانده از جنگ، از قدرت صدا، عکس، ویدئو، نورپردازی و سینمای 3 بعدی نیز استفاده میکند. بازدیدکننده در بدو ورود با دیوار بزرگی روبرو میشود که رد گلوله در جای جای آن دیده میشود؛ دیواری که بخشی از آن بازمانده از گذشته است. صدای بمباران از پس دیوار شنیده میشود که یادآور بمباران هزار و 150 فروند هواپیمایی است که ورشو را به زانو در آورد. پس از آن، بازدیدکننده موزه با چگونگی فعالیت گروههای مردمی در قالب ادارههای مختلف زیرمجموعه دولت زیرزمینی ورشو آشنا میشود. کلاس درس زیرزمینی، بیمارستان زیرزمینی و دفتر روزنامه و چاپخانه زیرزمینی با تمامی اشیاء باقی مانده از گذشته، تونلهای ارتباطی بازسازی شده و سلاحهای دستساز گروههای مقاومت نشاندهنده مبارزه بیبدیل لهستانیهای ساکن ورشو تحت اشغال نازیهاست. مسیر بازدید به گونهای طراحی شده که همزمان با ترکیب ابزارهای مختلف دیداری و شنیداری، بازدیدکننده با مراحل مختلف خیزش مردمی از ابتدای شکلگیری گروهها تا زمان درگیری با نیروهای آلمانی و پس از آن ویرانی کامل شهر روبرو میشود. بخشی از موزه، روایت ورشو بر اساس اسناد نازیها و بخشی دیگر بر اساس اسناد نیروهای ارتش سرخ است؛ چرا که ورشو در پایان جنگ میان دو طرف دست به دست شد. در یکی از تالارها یک بمبافکن B-24 لیبراتور آمریکایی به نمایش گذاشته که در طول 63 روز درگیریهای قیام مردمی، همزمان با خیانت ارتش سرخ، از طریق آسمان به نیروها آذوقه و مهمات میرسانند.
نقطه پایان مسیر بازدید در موزه خیزش مردمی ورشو، سالن کوچک سینمای سهبعدی آن است که تصاویر ثبت شده از آسمان ورشو پس از عقبنشینی آلمانها را پیش چشم بازدیدکننده میگذارد؛ شهری که در روز آغاز جنگ خانمانسوز دوم، محل زندگی یک میلیون 300 هزار شهروند لهستانی بود و در روز عقبنشینی نازیها به ویرانهای بزرگ با جمعیتی کمتر از 160 هزار نفر تبدیل شد.