اشتباههایی که استارتاپ سفر اشتراکی را زمین زد
گفتوگو با مدیر یک استارتاپ شکستخورده درباره استراتژیهایی که کسبوکارهای جوان را از گردونه رقابت خارج میکنند
اشکان خسروپور
خبرنگار
حرف زدن از شکست سخت است و اعتراف به اشتباه دشوار. آمار نشان میدهد، حدود 80درصد از استارتاپهایی که کارشان را آغاز میکنند، در همان یکسال و نیم اول از گردونه رقابت خارج میشوند. آنها برای برگشتن به اکوسیستم، میتوانند ایدهشان را بهتر کرده یا یک کسبوکار جدید را شروع کنند. ترمیم ایده اما دشوار است. دستکم در اکوسیستم ایران، استارتاپهای شکستخورده تمایلی به حرف زدن ندارند. حتی اگر قرار نباشد دوباره به اکوسیستم برگردند هم «اعتراف به شکست» برایش افت دارد. در نتیجه، همیشه از شرایط خوب بازار صحبت به میان میآید و طوری درباره راهاندازی اکوسیستم صحبت میشود که انگار راهاندازی کسبوکار نوپا مثل آب خوردن ساده است. امیرحسین حسینیپژوه، بنیانگذار استارتاپ خودروی اشتراکی «میبریم» که مدتی پیش شکست خورده، در گفتوگو با همشهری، رازهای مگوی تجارتشان را برملا میکند.
ایده آژانس با تخفیف ویژه
اردیبهشت 95 ایده سفر چندنفره با یک خودرو به ذهنم رسید؛ هرچند این ایده در دنیا اجرا شده اما من جایی نمونه آن را ندیده بودم. با یکی از دوستانم ایده را در میان گذاشتم. او استقبال کرد و با هم توافق کردیم که کارهایی در اینباره انجام بدهیم. تحقیق کرده و متوجه شدیم که چنین ایدهای در دنیا خیلی قدیمی است و جرقههای اولیه آن، حدود 100سال پیش زده شده است. ایده اولیهمان این بود که راننده و مسافر در یک پلتفرم آنلاین به هم متصل شوند اما هر راننده بتواند چند مسافر را سوار کند. هزینه کل سفر بین مسافرها تقسیم میشد و برایشان بهصرفه بود. راننده نیز به نسبت هزینه بیشتری دریافت میکرد. این ایده در دنیا با نام Car Pooling شناخته میشود و استقبال خوبی نیز از آن شده است.
نظرسنجی با شیوه اشتباه
پیش از اینکه کارمان را شروع کنیم، سعی کردیم با تحقیقات میدانی، سلیقه بازار را بسنجیم. به پارکها و پاساژهای پررفتوآمد رفتیم و از مردم پرسیدیم: «آیا حاضر هستید سوار خودروی کسی شوید که نمیشناسید؟ اگر یک اپ وجود داشته باشد که بتوانید از طریق آن هم مسیرهایتان را پیدا کنید، چطور؟» استقبال مردم خوب بود اما روش اعتبارسنجی ما ایراد داشت. وقتی از مخاطب نظرسنجی میکنید نباید چیزی را به او تلقین کنید. برای اینکه جواب بگیرید، باید یک مثال از گذشته بزنید و نمونهای ملموس برای او تعریف کنید. ما مدام از آینده میگفتیم و طرحی که مخاطب هیچ تصوری از آن نداشت. در نتیجه، برای اینکه ناراحتمان نکند، جوابی میداد اما معمولا دراین باره به اندازه کافی فکر نکرده بود.
نمونه آزمایشی را جدی بگیرید
میخواستیم یک اپ بیعیب و نقض بسازیم. معتقد بودیم محصولی که به بازار ارائه میکنیم باید خوب کار کند و هیچ مشکلی نداشته باشد؛ به همین دلیل از اردیبهشت تا شهریور روی ساخت اپ و عیبیابی آن زمان گذاشتیم. در نهایت هم محصولمان حتی از نمونههای خارجی بهتر، دقیقتر و کاملتر بود اما بههرحال ایرادهایی هم داشت. ما بیش از اندازه روی ساخت اپ زمان گذاشتیم و این اشتباه بود. در تمام دنیا، رسم بر این است که یک نسخه اولیه و آزمایشی را در عرض چند هفته ارائه میکنند. بعد به مرور نقصهای سیستم را برطرف میکنند تا در عرض چندماه به یک نمونه قابلقبول برسند. ما زمان زیادی برای ارائه یک نسخه اصلی گذاشته بودیم که رفع اشکال آن نیز هزینهبر و بسیار دشوار بود.»
ارتباطات قوی بسیار مهم است
ارتباطات خیلی مهم است؛ تقریبا مهمتر از هر چیز دیگری ولی ما سرمایهمان را روی اپ گذاشته بودیم و اینکه فکر میکردیم، سرویس خوب تنها راه جذب کاربر است. نتیجه این شد که یکی از استارتاپهای مشابه ما که از نظرمان اپ و برنامه ضعیفتری داشت و دیرتر از ما کارش را شروع کرده بود، یک سرمایهگذار خارجی جذب کرد.