سایمون محصول نظام نمایش است
رامین ناصرنصیر در گفتوگو با همشهری از جایگاه نیل سایمون در نمایشنامهنویسی آمریکا میگوید
مهرداد طبرسی/روزنامهنگار
«پابرهنه در پارک» جزو اولین آثاری از نیل سایمون است که به فارسی ترجمه شده؛ نمایشنامهای که به چالشهای زندگی یک زن و شوهر جوان میپردازد. کاری که معروف است سایمون پس از شروع زندگی مشترکش آن را نوشته است. رامین ناصر نصیر و شهرام زرگر این نمایشنامه را به فارسی برگرداندهاند. با ناصرنصیر گپ و گفت کوتاهی درباره نیل سایمون انجام دادهایم؛ بازیگری که هنوز هم بسیاری او را با مجموعههای طنز تلویزیون در دهه هفتاد بهخاطر دارند. اما در کارنامهاش ترجمه چندین نمایشنامه و دفتر شعر هم دیده میشود.
میگویند که سایمون کارش را با نوشتن متنهای طنز برای استندآپکمدینها آغاز کرد و بعد نمایشنامه نوشت و در برادوی و بعد در سراسر جهان به شهرت رسید. چرا در میان نویسندههای ایرانی کسی با این ویژگیها پیدا نمیشود که در چنین مسیری بتواند رشد کند و به فعالیت خود ادامه دهد؟
در واقع اختلافها به دو نظام هنری متفاوت برمیگردد. در آنجا سیستمی وجود دارد که استعدادها را کشف میکند. هر کس که استعدادی در زمینهای بروز میدهد مسیری برایش هموار میشود که میتواند آن مسیر را ادامه دهد و پیشرفت کند. اما در اینجا چنین سیستمی وجود ندارد و افراد متکی به ذات هستند و کسی نیست که استعدادها را کشف کند تا یک نویسنده بتواند در مسیر درست و حرفهای قرار بگیرد و به شکوفایی برسد.
بله، اما فارغ از سیستم، خود نویسندههای ما هم خیلی وقتها تلاشی برای پیشرفت نمیکنند. یعنی تلاش نمیکنند موقعیتهای زندگی خود را در قالب اثر هنری به تصویر بکشند. اما کسی مثل سایمون وقتی ازدواج میکند «پابرهنه در پارک» را مینویسد، وقتی از همسرش جدا میشود نمایشنامه «فصل دوم» را مینویسد و... اما ما در نویسندههای ایرانی چندان چنین اتفاقی را نمیبینیم. دورههای گوناگون زندگی یا تجربههای زیسته آنها را کمتر میتوان درقالب آثار هنریشان مشاهده کرد.
درست است. اما جوابش را نمیشود در یک خط و چند جمله گفت. همهچیز بر همهچیز تأثیر دارد. اصل ماجرا این است که اساسا در غرب سنت قصهگویی و رماننویسی و نمایشنامهنویسی وجود دارد و بسیار قدرتمند و با سابقه است. سایمون محصول نظام نمایش در برادوی است. در آن نظام رشد میکند و به موفقیت میرسد. اما اینجا ما چنین سابقهای نداریم. سنت تئاتری ما چقدر است؟ وقتی یک رشته قدمت یا استمرار ندارد و با وقفههای بسیاری در طول سالها مواجه میشود نمیتوان انتظار پرورش چنین آدمهایی را داشت که مثلا پنجاه سال بهعنوان نمایشنامهنویس فعالیت کنند و بتوان دورههای مختلف زندگی آنها را در کارهایشان مشاهده کرد. مهم است که هنرمند از چه سنتی میآید و چه چیزهای به او به ارث میرسد. اینجا هنرمندان به جای اینکه درونشان راهنمایشان باشد خیلی زود درگیر دغدغهها و مسائل زندگی روزمره میشوند و کمتر هنرمندی میتوانیم پیدا کنیم که همه آنچه خلق میکند برآیند درونیاتش باشد.
چه شد که تصمیم به ترجمه کار نیل سایمون گرفتید؟
من با سایمون در حد اسم آشنا بودم. خانم هایده حائری میخواست که نمایشنامه «پیادهروی در پارک» را به صحنه ببرد. من و شهرام زرگر شروع به ترجمه کار کردیم. اما به روی صحنه بردن این کار دشواریهایی داشت که در آن زمان امکان به صحنه بردن آن فراهم نشد. بعد تصمیم گرفتیم که ترجمه را به شکل کتاب منتشر کنیم.
چه شد که شهرام زرگر ترجمه آثار سایمون را ادامه داد و شما ادامه ندادید؟
شهرام زرگر کارهای سایمون را خیلی دوست داشت و ترجمه آثارش را ادامه داد. من در ترجمه آثار تئاتری بیشتر آثاری را دوست دارم که فقط به شکل تئاتر بشود آنها را اجرا کرد و امکان اجرایشان به شکل دیگری مثل فیلم وجود نداشته باشد. به اصطلاح آثاری که جادوی صحنه در آنها بیشتر باشد. فکر می کنم که آثار سایمون بیشتر به کار سینما می آید تا تئاتر. چنانکه از بیشتر آثارش اقتباس سینمایی صورت گرفته است.
جایگاه سایمون را در نمایشنامهنویسی کجا میدانید؟
سایمون نمایشنامهنویسی است که بین سنت تئاتر برادوی و تئاتر روشنفکرانه قرار دارد. یعنی نویسندههایی که معمولا کارهایی مینویسند که مخاطبان عمومیتر راحتتر با آنها ارتباط برقرار میکنند و چنانکه گفتم امکان اقتباس سینمایی از کارهایشان نیز وجود دارد.