محمد حسنیسعدی/دانشآموخته علوم اجتماعی
هفته قبل خبری تکاندهنده خواندیم با این تیتر که 72درصد مردم ایران کار نمیکنند و بهنظر میرسد بخش عمده آنها متقاضی کارکردن هم نیستند. دوست داشتم این آمار دقیقتر بود و انگیزهها و دلایل فعال نبودن این بخش عظیم از جمعیت را روشن میکرد اما شاید یکی از گروههای غیرفعال کشورمان جوانانی باشند که دانشجو هستند و اشتغالی همزمان با تحصیل ندارند. درحالیکه در اکثر کشورهای دنیا جوانان بعد از رسیدن به سن قانونی ملزم بهکار کردن و کسب درآمد هستند در ایران شاهدیم خیلی از جوانان تا سنین بالا و حتی بعد از ازدواج به بهانه تحصیل همچنان وابستگی مالی خود را به خانواده حفظ میکنند.
قصد نفی مشکل اشتغال در کشور را ندارم اما با بسیاری موارد برخورد کردهام که چون دانشجو هستند و خانواده از آنها حمایت مالی میکند لزومی برای تلاش و کسب درآمد در خود نمیبینند. این در حالی است که در دشوارترین رشتههای دانشگاهی، دانشجو بهراحتی در وقت آزاد خود توان انجام یک حرفه نیمهوقت یا لااقل کسب مهارتهای شغلی را دارد. شاید بخشی از این مشکل فرهنگی است و باعث شده دانشجو بودن نوعی شغل محسوب شود و خانوادهها هم پذیرفتهاند که مخارج فرزندشان را حتی تا مقطع دکتری که مثلا فرزندشان 30ساله میشود متقبل شوند.
این موضوع علاوه بر مشکل کلان اقتصادی که ایجاد میکند، باعث میشود تعداد زیادی فارغالتحصیل دانشگاهی با مدارک بالا داشته باشیم که هیچگونه مهارت و تجربه کاری ندارند و فرصتهای تجربهآموزی را هم از دست دادهاند. در نتیجه هیچکسی هم حاضر نیست که به یک نفر دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری بدون هیچ مهارت و تجربهای اعتماد کند و این افراد به خیل تحصیلکردههای بیکار ما اضافه میشوند.
دانشجویی شغل نیست
در همینه زمینه :