سمانه نگاه/دکتری هواشناسی/نیما فریدمجتهدی/دکتری آب و هواشناسی
رخداد پدیده گردوخاک، در روزهای 5 و 6مرداد در سواحل شمالی ایران، بسیاری را غافلگیر کرد. غلظت این پدیده به اندازهای بود که دید افقی را در ایستگاه بندرانزلی به 800متر رساند. این رخداد، بهانهای شد برای انتشار این یادداشت. طی سالهای اخیر چالشهای موجود زیستمحیطی ایران با منشأ جغرافیای داخل کشور یا نشأت گرفته از عواملی در سرزمینهای مجاور یا در ابعاد جهانی، موجب ناهنجاریهای محیطی در کشور شده است.
این شرایط چه متکی به شرایط بزرگمقیاس همچون تغییرهای آبوهوایی و چه اتفاقاتی کوچکمقیاس در اندازه خشکیدن تالابی محلی، با تأثیرات متقابل برهم، ترکیبی از شرایط ناگوار را برای سرزمین ایران رقم زدهاست. تغییر شرایط محیطزیست جهانی ناشی از تغییر آبوهوا به تغییر رفتار برخی پدیدهها و مخاطرههای رایج در سرزمین ایران ازجمله وقوع خشکسالیهای مستمر و شدید منجر شده است.
این خشکسالیها بهدلیل شدت و دوام و تأثیری که بر منابع آب زیرزمینی، از بین رفتن پوشش گیاهی، رطوبت خاک و... داشتهاند، بسترِ مساعدی را برای توسعه برداشت بار رسوبی طوفانهای گردوخاک ورودی به ایران فراهم کردهاند. بخشیاز علت فراوانی وقوع طوفانهای گردوخاکی که هرازچندگاهی آسمان ایرانزمین را تیره و نفس مردمان این سرزمین را تنگ میکند، خشکیهای مستمری است که سطح زمینهای بیابانی را خشکتر و انسجام خاک سطحی را از بین بردهاست.
سرزمین ایران در محاصره بیابانهای جهان
سرزمین ایران، محصور و همجوار با برخی بیابانهای عمده در جهان ازجمله بیابانهای عربستان، عراق و سوریه در غرب، بیابانهای وسیع داخلی ازجمله لوت و دشت کویر و بیابانهای ترکمنستان و قرهقوم در شمالشرق است. تمام نامهای ذکر شده، یعنی کانونهای تولید و برداشت گردوخاک ایران محصور در این وسعت بیکران بیابانی است؛ بنابراین تنها مسئلهای که در این معادله جدید واردشده، اختلال ایجاد شده بهدلیل گرمایش جهانی و خشکسالیهای مستمر بهدلیل تغییر آبوهوا و دخالتهای انسانی است؛ یعنی همان 2 عامل اصلی که دانشمندان همیشه دلیل اصلی بیابانزایی ذکر کردهاند.
در این وانفسای چالشهای زیستمحیطی ناشیاز کمبود آب و هوای ناسالم، سرزمینهای شمالی ایران، تنها مأمن بهجای مانده در ایران است که تصور براین است، پناهی برای از جای راندهشدگان ناشی از آب و هوای بد این روزهای درون فلات ایران است. اما آیا این بخش از ایران، برای فراریان از شرایط درد و رنج گردوخاک، مکانی مناسب است؟ کرانههای جنوبی دریای کاسپین، همچون بسیاری از نواحی غربی ایران، هرچند با شدت کمتر متأثر از گسیل گردوخاک است اما جهت جریانهای حامل طوفانهای گردوخاک ورودی از مناطق غربی و جنوبغربی ایران بهگونهای است که بخشی از آن در نهایت به کرانههای جنوبی کاسپین (گیلان و مازندران) میرسد؛ به این معنی که با ورود گردوخاک به نیمه غربی ایران، باتوجه به جهت سیر این طوفانها در نهایت به گیلان و مازندران میرسند.
این پدیده سالهاست شناخته شده، اما در سالهای اخیر همچون دیگر نواحی ایران فراوانی آن افزوده شده و به امری روزمره تبدیل شدهاست.
اما آنچه سبب شکلگیری این یادداشت است، نه طوفانهای گردوخاک با منشأ غرب و جنوبغرب(عراق و عربستان)، بلکه کانونی نوظهور، اما با پتانسیل بالای خطر است؛ طوفانهای گردوخاک از جانب شمالشرق ایران است. بیابان ترکمنستان یکی از کانونهای عمده رسوبات ریزدانه بیابانی در منطقه است. شمالشرق ایران و جنوبشرقی دریای کاسپین، گاه از گسیل گردوخاک از این منطقه متأثر میشوند. طی فصول گرم سال، باتوجه به پهنه بیابانی موجود در منطقه شرق دریای کاسپین، شاهد شکلگیری سلولهای کمفشارحرارتی در منطقه هستیم. ویژگی سلولهای کمفشار، همگرایی هوا در لایههای پایین جو و بهدنبال آن ایجاد حرکتهای قائم، در اینجا برداشت رسوب، جهت حرکت در راستای خلاف عقربه ساعت است. این جهت، یعنی ایجاد بادهایی با جهت شمالشرقی- جنوبغربی است که به سواحل شمالی ایران میرسد.
مسئلهای که در این مقاله، از آن بهعنوانِ زنگ خطر یاد میشود، تغییرهای مقیاس جهانی و منطقهای است که در سالهای اخیر در منطقه خوارزم و آسیای میانه در حال وقوع است. منطقه خوارزم و صحاری آن در چند دهه اخیر یکیاز کانونهای اصلی گرمایش جهانی بودهاست.
علاوهبراین، مدلهای پیشبینی تغییرهای آبوهوایی، حکایت از ادامه این روند گرمایش دارد. در مطالعات انجام شده در زمینه بیابان و بیابانزایی، این منطقه جغرافیایی یکیاز کانونهای بهشدت متأثر از شرایط بیابانزایی است.
گسیل طوفان گردوخاک به منطقه از جانب صحرای قرهقوم و ترکمنستان که در چند سال اخیر، هم از لحاظ فراوانی و هم از نظر شدت، استانهای ساحلی و خوشآبوهوای مازندران، گیلان و گلستان را متأثر و همچنین تشدید گرمایش جهانی ناشی از تغییرهای آبوهوایی، شرایط را برای حضور و تقویت کانون بحران، در جوار سرزمین ایران، مهیا کردهاست.
ادامه روند گرمایش جهانی به تقویت کمفشار مستقر بر ترکمنستان منجر میشود؛ علاوهبراینکه این گرمایش، سبب خشکی هرچه بیشتر خاک شده که با کاهش انسجام و پیوستگی آن، شرایط برداشت توسط جریان هوا را افزایش میدهد. امید است، چنین هشدارهایی، پیش از تکرار وقوع این مخاطرهها و با توجه به تجربه وقایعی که امروزه استانهای غربی و جنوبغربی کشور، گریبانگیر آن هستند، سبب هوشیاری ما باشد. مسئلهای دیگر که حتما باید به آن توجه کرد، شکنندگی آبوهوا و محیطزیست منطقه کرانه جنوبی دریای کاسپین است.
این منطقه با شرایط زیستمحیطی ویژه، با الگوی دور از مناطق خشک و نیمهخشک، اثرپذیری بیشتری از شرایط بیابانی دارد. از همین امروز باید با نگاهی مناسب به شرق، زمینههای کاهش وقوع این پدیده را فراهم کرد. اینبار تنها پناهگاه طبیعی مردم ایران و مکانی که دل به تنفس در آن داریم در خطر است، باید به فکر بود؛ از همین حالا...
سواحل شمالی در معرض گردوغبار ترکمنستانی
در همینه زمینه :