• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
یکشنبه 28 مرداد 1397
کد مطلب : 27561
+
-

نقش کودتا در بسته‌شدن فضای مذاکره سیاسی چه بود؟

عباس سلیمی‌نمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران


کودتای 28مرداد در ابعاد مختلف تأثیراتی بر جامعه ما برجای گذاشت. در بُعد مشارکت سیاسی بسیاری از کسانی که حاضر به پرداخت هزینه زیادی در این زمینه نبودند، ‌دست از فعالیت سیاسی کشیدند و ترجیح دادند در حاشیه قرار بگیرند. بعضی هم دچار یأس سیاسی شدند و به این جمع‌بندی رسیدند که اصولا قادر به تغییراتی در عرصه سیاسی نیستند به‌عنوان مثال آقای حلبی- رئیس انجمن حجتیه- قبل از کودتا در مسائل جامعه وارد می‌شد و با دخالت بیگانگان در امور داخلی و استبداد مبارزه می‌کرد اما بعد از کودتای 28مرداد به این نتیجه رسید که مردم ایران قادر به نقش‌آفرینی در امور کلان سیاسی نیستند، لذا وارد عرصه دیگری شد و بیشتر به بحث فکری و اعتقادی پرداخت. برخی هم ترجیح دادند که کشور را ترک کنند و در خارج از کشور که فعالیت سیاسی هزینه کمتری داشت، روزگار بگذارنند.

کودتا در مورد سلطنت هم تأثیرات مستقیمی داشت. بعد از انتقال رضاخان به خارج کشور، استبداد سلطنتی با وقفه‌ای مواجه و فرصت تنفسی برای مردم ایران ایجاد شد اما بعد از کودتای 28مرداد، آمریکایی‌ها ابزارهایی مانند پلیس امنیتی و پایگاه‌های اطلاعاتی صهیونیست‌ و سیا را در اختیار سلطنت قرار دادند که به سرعت در مسیر استبداد‌متمرکز حرکت کرد. این امکانات احساس قدرت ویژه‌ای به محمدرضا پهلوی داد که دیگر هیچ نگرانی‌ای از اعتراض‌ها نداشت چون احساس می‌کرد آمریکایی‌ها با تمام توان در خدمت او هستند. حتی شاه حاضر نبود بحث‌های کارشناسی افرادی که با او همراه بودند را بپذیرد و ابوالحسن ابتهاج که دوست صمیمی‌اش بود به‌دلیل آنکه نظر مخالف شاه بیان می‌کرد، ‌راهی زندان شد. بنابراین در بُعد سلطنت و استبداد، کودتای 28مرداد استبداد را فربه ساخت.

کودتای 28مرداد در داخل کشور هم تأثیراتی داشت. آمریکایی‌ها در ارتباط با حقوق ملت ایران حاضر نبودند روی یک‌سری اصول بایستند و ‌این آغاز یک تغییر در مورد ارتباط ایران و آمریکا بود. درست است که آمریکایی‌ها بعد از جنگ جهانی اول در مسیر یک سلطه‌طلبی قرار گرفتند اما در مورد ایران به‌دلیل برخی رقابت‌هایشان با انگلیسی‌ها، می‌گفتند ما به این مبانی در ایران پایبند هستیم و به همین دلیل بعضی کارشناسان معتقد بودند که اگر با آمریکایی‌ها وارد تعاملات اقتصادی شویم برای ایران یک فرصت است.

بعد از کودتای 28مرداد این نگاه مثبت نسبت به آمریکا از بین رفت و جمع‌بندی ایرانی‌ها این بود که تفاوت چندانی میان آمریکا و انگلیس وجود ندارد و هیچ‌کدام حاضر نیستند حداقل حقوق ملت ایران را پذیرا باشند. این امر تحول سیاسی بزرگی در جامعه ما بود و موجب شد تا مبارزه به سمت سخت‌تر‌شدن برود، چون قبل از آن باب‌های مذاکره را مفتوح می‌دیدند اما برای احقاق حقوق، خیلی از جریان‌ها به سمت سلاح رفتند که موجب داغ‌شدن فضای سیاسی شد.

کودتا در بُعد اجتماعی- فرهنگی هم موجب افزایش خفقان، سانسور و کاهش امکان رشد فرهنگی شد؛ به‌عنوان مثال تهیه یک کتاب مثل «خسی در میقات» جلال آل‌احمد می‌توانست منجر به زندانی‌شدن افراد شود. کودتا ‌در ابعاد اجتماعی یک نوع حقارت را بر جامعه ما تحمیل ‌کرد؛ حتی بعد از 28مرداد، انتشار کتاب‌های درسی به مؤسسه آمریکایی فرانکلین واگذار شد که این تحقیر بزرگی برای ملت ما بود.

اینکه بعد از کودتا یک کشور بیگانه وارد ایران شد و ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور را تحت سلطه خود درآورد، وقایعی را رقم زد که تا دهه‌ها بعد هم آثارش از بین نرفته و حتی امروز هم این احساس حقارت در برابر غرب در ابعاد وجودی ما موج می‌زند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید