حرفهای به قدمت صیادی
ملا نوری، حبیب و تمیّر هر روز با هم کار میکنند. دو نفرشان تور میبافند و یکیشان در کار ترمیم تورهای آسیبدیده است
ولید آلبوناصر| آبادان- خبرنگار:
در یک صبح تابستانی، همه چیز در ساحل رودخانه بهمنشیر آبادان آرام است. نخلها از انعکاس طلوع آفتاب، رنگ نارنجی روشنی به خود گرفتهاند. آب رودخانه آنقدر آرام است که حرکت آن را بهسختی میتوان دید و تشخیص داد. قایقهای بسته در کنارههای رودخانه تکان نمیخورند.
صدای پای «ملا نوری» روی نیهای خشکشده ساحل، سکوت را میشکند.
ملا نوری یک کیسه دستهدار در دست دارد. در کیسه متاع یا همان صبحانه اوست که قرار است با دوستانش میل کند.
«حبیب» قبل از ملا نوری به کارگاه ساحلیشان رسیده است. او پتویی را در کنار قایق بهگلنشستهای پهن کرده و ابزار توربافی را آماده کرده است. حبیب چند دقیقهای میشود که کار خود را شروع کرده است. او امروز پسر ۱۰ سالهاش را هم همراه خود آورده است. پسرک کاری با پدر و توربافی او ندارد. او گاهی اینجا میآید تا جلو چشمان پدر در بهمنشیر آبتنی کند. کمی بعد از رسیدن ملا نوری، «تمیّر» همکار دیگرشان هم از پشت نیها پیدایش میشود.
حرفهای قدیمی
«توربافی» یکی از صنایع دستی قدیم آبادان است. قرار گرفتن آبادان میان دو رودخانه اروند و بهمنشیر و مجاورتش با دریا آن را به یکی از مناطق مهم صیادی کشور تبدیل کرده است. صیادی هم رونق خاصی به این نوع صنایع دستی بخشیده است.ملا نوری ۵۰ سال دارد و از جوانی در سواحل رودخانه بهمنشیر تور میبافد. او میگوید: «توربافی حرفه خانوادگی ماست و تمام افراد خانواده به این کار مشغول بودهاند. من هم آن را از پدرم یاد گرفتم و بیشتر از ۳۰ سال است که مشغول توربافیام.» وی میگوید: «فرزندانم علاقهای به این کار ندارند و در حال تحصیل در دانشگاه هستند. گرچه میدانم بعدا کاری هم گیرشان نمیآید.»
هنری که هنوز سر پاست
توربافی برخلاف خیلی از صنایع دستی دیگر خوزستان که منسوخ و فراموششدهاند، هنوز سر پاست و رونق زیادی نیز دارد و این به رونق صید و صیادی در منطقه برمیگردد.
حبیب در حال بافت «سلّیّه» یکی از انواع تورهای ماهیگیری است. او سلّیّه را به چوبی که در زمین فرو کرده بسته است و آن را میبافد. تقریبا نیمی از آن بافته شده است.
او میگوید: «بافتن تور بستگی به نوع ماهیای دارد که قرار است با آن صید شود.» حبیب که «هیّاله» و «غزِل» هم میبافد، ادامه میدهد: «چشمهها یا حلقهها را براساس نوع صید از نخلهای کتانی یا نایلونی کوچک یا بزرگ میبافم.»
«ما برای صید میگو هم تور میبافیم.» این را حبیب میگوید و با صدای بلند به پسرش که در حال شناست، میگوید: «ولک، دیربالک لا تغرگ لاتروح بالوسطی.» (بچه، مراقب باش غرق نشوی. وسط رودخانه نرو).
ترمیم تورهای آسیبدیده
یکی از کارهایی که در این صنعت دستی انجام میشود ترمیم تورهای پارهشده است. بالا بودن قیمت تور نو یکی از عواملی است که ماهیگیران را بر آن میدارد تا در صورت آسیب دیدن تورشان، به جای تعویض، آن را ترمیم کنند.
کار تمیّر ترمیم تورهای آسیبدیده است. او در حال ترمیم تور «هیّاله» است که از وسط پاره شده است. تمیّر میگوید: «این تورها با گیر کردن به جسمی داخل آب مثل تنه درخت یا آهن پاره میشوند. اگر ماهی بزرگی در دام بیفتد و مقاومت کند، هم میتواند تور را پاره کند.»
این تورباف جوان ادامه میدهد: «غزل و هیاله خیلی گران شدهاند و ماهیگیرها نمیتوانند با هر بار آسیب دیدن، یک تور نو بخرند. به همین خاطر ما آن را ترمیم میکنیم.»
تمیّر میگوید: «هیاله برای ماهیگیری وسط رودخانه پهن میشود و تردد لنجها و قایقها به آن آسیب وارد میکند. تمیّر کار ترمیم را سختتر و دقیقتر از توربافی میداند و میگوید: «برای اینکه تعداد و اندازههای چشمههای تور به هم نخورد باید خیلی دقت کنم تا بافت اصلی به هم نخورد و این کار را سختتر میکند.»
مواد توربافی
یکی از موادی که در توربافی کاربرد دارد سرب است. با پایان کار تور ماهیگیری سلّیّه، گلولههای سرب مخصوصی به انتهای آن وصل میکنند تا در آب فرو برود و به کف رودخانه برسد.
حبیب بافت تور سلّیّه، مخصوص صید میگو، را به پایان میرساند و آرامآرام به سوی رودخانه میرود تا به گفته خودش ماهیها فرار نکنند. او میخواهد تور را امتحان کند. حبیب بخشی از تور را روی شانهاش پهن میکند و طنابش را به دندان میگیرد و بخش دیگر را با دو دست میگیرد و در آب میاندازد.
سلّیّه به صورت دایرهای بر کف آب پهن میشود و کمکم در آب فرو میرود. حالا حبیب آرامآرام تور را جمع میکند و آن را دور آرنج خود میپیچد. سلّیّه خالی خالی است. حبیب با خنده میگوید: «ماهی ندارد. چون که این تور ماهی نیست. تور میگو است. فقط خواستم امتحانش کنم.»
سفره ساده مرد تورباف
هنوز تا ظهر زمان زیادی مانده است، اما گرما بیداد میکند. ملا نوری متاع خود را از کیسه دستهدار بیرون میآورد، روی سفره حصیری پهن میکند و همکارانش را به صبحانه دعوت میکند؛ صبحانهای ساده و اشتهابرانگیز.
پسر حبیب که ساعتی آبتنی کرده است، برای ماندن در آب با پدرش چانه میزند. پدرش او را راضی میکند که اگر بیرون بیاید، فردا هم او را همراه خودش به ساحل بیاورد.
تمیّر و حبیب و پسرش سر سفره ملا نوری مینشینند تا لقمهای غذا بخورند و باز توربافی را از سر بگیرند.