نگار حسینخانی
اگر درنظر بگیریم که کار فرهنگستان ادب فارسی ایجاد کلمه و سالمسازی فرهنگ در سطح جامعه است، اگر بعید ندانیم که تلویزیون میتواند در شکلدادن به فرهنگ اصطلاحات و تکیهکلامهای مفید برای جامعه جریانساز باشد، اگر فرض بگیریم ما انسانهایی با پیشینه فرهنگی غنی هستیم، پس کلمهها، اصطلاحات و فرهنگ ما را چه کسانی میسازند که دادمان درآمده و ناله سر دادهایم از دروغ و نفرتپراکنی و بیفرهنگی؟
شاید بد نباشد حالا به آن جامعه آماری اشاره کنیم که ایران را جزو کشورها و تهران را در زمره پایتختهایی میداند که مردمی سیاسی دارند و سیاست بهزعم عدهای با دروغ چندان دشمنی نداشته و ندارد. شاید بد نباشد با تحلیل گذرایی، از چند اصطلاح رایج در جامعه پردهبرداری کنیم که در میان مردم و گفتوگوهای روزانهشان جای باز کرده و در فرهنگسازی و ایجاد منش و مشی اجتماعی آنها بیتأثیر نبوده است.
بداخلاقی، دروغ و تهمت و نادیده گرفتن پیامدهای سیاسی و حقوقی استفاده از واژگانی در این قالب، ازجمله ویژگیهای زبانی این روزهای ماست. در دوران دولت محمود احمدینژاد، شیوه خاص او در گفتار و رفتار از یکسو و تأکید مخالفانش بر منش و روش وی باعث شد که او به نمونهای کم و بیسابقه در تاریخ این سرزمین بدل شود.
نباید از این نکته غافل بود که خشونت گفتاری، ارتباطی مستقیمی با خشونت عملی دارد؛ این دو از هم مایه میگیرند و همدیگر را میپرورانند. نتیجه بسیاری از تهمتها، افتراها، لقببخشیها، برچسبزدنها و بهکارگیری اصطلاحات کوچه و بازاری و عامیانه که تعریف حقوقی مشخصی ندارند، بهشدت بر افکار عمومی و همچنین تصمیمگیران مؤثر هستند. بهنظر میرسد که تداوم این شیوه در بالاترین سطوح حاکمیت و در رسانههای فراگیری مانند صدا و سیما و روزنامهها تأثیرات خود را بر جامعه ایران در سطح کلان نیز برجای گذاشته و شیوهای از گفتار که پیشتر زشت و بیادبانه قلمداد میشد، بیش از پیش گسترش یافته و در موارد بسیاری قبح آن کلمات یا اصطلاحات دیگر چندان بهچشم نمیآید.
اصطلاح دوم خردادی در وعدههای عملیاتی نشده بین مردم و بگمبگمهایی که پایه اساسی، جدی و حقوقی ندارند میتواند مثالهایی برای جو سیاست بر افکار عمومی باشد. پارهکردن قطعنامه، خس و خاشاک دانستن مردم و اصطلاحات بسیار عامیانه که حتی در فرهنگ روزمره کاربردی نیست، پشت تریبون دولت شاید بازیابی اصطلاحات فراموششده و رسمیت دادن به نوعی حرفزدن در جامعه باشد.
اما از سویی آمارهای ضد و نقیض و مندرآوردی نیز گاه قابلیت شوخی و اصطلاحشدن داشته باشد؛ مثلا 4درصدیها و... . نکته اصلی اما در این بحث تأثیر و تخریب جهان مشترک با دروغ است. تخریبی که بهراحتی از حرف به عمل تبدیل میشود و سر از خشونت درمیآورد. سیاست باید در خدمت حفظ و تحکیم جهان مشترک باشد و وقتی چنین باشد دروغ را از خود میزداید.
ادب مرد به ز دولت اوست
نگاهی بر تأثیر زبان سیاست در اصطلاحات رایج و روزمره مردمی
در همینه زمینه :