عیسی محمدی
ما آدمها با هم ارتباط میگیریم و این ارتباط گرفتن را به شیوههای مختلفی انجام میدهیم. درواقع بخش اعظم زندگی ما به ارتباط برقرارکردن و چگونگی این ارتباط برقرارکردن میگذرد. بخش اعظمی از ارتباط برقرارکردن ما هم از طریق گفتار و زبان و ارتباطات اجتماعی و خانوادگی صورت میگیرد. متأسفانه بخشی از این ارتباط برقرارکردن، در قالب دروغ گفتن اتفاق میافتد که کیفیت ارتباطات خانوادگی و بین فردی و حتی اجتماعی ما را دچار ضعف میکند. واقعا چرا دروغ میگوییم؟ مشکل روانشناختی است یا...؟ دراینباره پای صحبتهای دکتر احمد حلت نشستهایم. حلت، روانشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه و سخنران شناخته شده ایرانی به نکات جالبی دراینباره اشاره میکند.
قبل از شروع بحث، در ابتدا بفرمایید که دروغگویی یک مشکل روانشناختی است یا یک معضل اخلاقی؟
نکته اصلی اینجاست که ما معمولا به 3 دلیل دروغ میگوییم؛ دلیل اول ترس است؛ من میترسم پس دروغ میگویم. زن مخالف این است که شوهر به خانه خواهرش برود، اما میترسد مخالفت خودش را مطرح کند؛ چرا که منجر به تنش و برخورد میشود. درنتیجه بهدروغ و کتمان حقیقت میپردازد که در هر دو صورت، یک اتفاق منفی محسوب میشود. علت دوم نیاز است؛ من نیاز دارم پس دروغ میگویم؛ چه نیاز مالی یا معنوی. علت سوم عادت است. جالب است بدانید خیلی از مردم دلیلی ندارند دروغ بگویند، ولی ترجیح میدهند دروغ بگویند تا اینکه راست بگویند، فقط به این دلیل که عادت کردهاند.
مجموعه این بحثها را گفتم تا به این نتیجه برسم که به قول دکتر علی شریعتی، ما باید تلخی حقیقت را به حلاوت و شیرینی دروغ ترجیح بدهیم. باید یاد بگیریم که همیشه راست بگوییم. یک روایت محکم از حضرت علی علیهالسلام داریم که وقتی فردی از ایشان رهنمودی برای تغییرکردن طلب کرد، ایشان توصیه کردند که دروغ نگو. من خیلی روی این حدیث تعمق کردم و از جنبههای روانشناختی به آن توجه کردم. اصلا تمرکز روی دروغ نگفتن 180درجه زندگی ما را تغییر میدهد.
چرا اینهمه بهدروغ گفتن عادت کردهایم؟
باز هم بحث، جنبه فرهنگی پیدا میکند. در بیشتر کشورهای خارجی، به طرز شگفتانگیزی تحت هیچ شرایطی دروغ نمیگویند. برای تحصیل که به خارج کشور رفته بودم، نخستین شب مهمان یک زوج انگلیسی بودم. شام تهیه کردند و گفتند که تشریف بیاورید و شام میل کنید. طبق عادت ایرانیها، تعارف کردم و گفتم که میل ندارم. آنها هم دیگر تعارف نکردند و جلوی چشمهای من، شامشان را تا آخر خوردند. من هم شب را گرسنه خوابیدم، ولی درس بزرگی گرفتم؛ یاد گرفتم اهل تعارف و تکلف و دروغگویی نباشم و همیشه صادقانه برخورد کنم. متأسفانه ما ایرانیها از نظر فرهنگی اهل تعارف ، تظاهر و... شدهایم.
علل را مطرح کردید، راهکارها چیست؟
یک طرف بحث فردی و طرف دیگر آن فرهنگی است. مدتی خدمت یکی از بزرگان کشور بودم. تحت هیچ شرایطی دروغ نمیگفت. یک روز در دفتر ایشان بودم. شخصی تلفن کرد. قصد نداشت با او صحبت کند. از جای خودش بلند شد و میزش را ترک کرد، سپس به من گفت که به او بگویم که پشت میزش نیست. طرف هم زیاد پیگیر قضیه نشد. گفتم شما در خانواده چطور برخورد میکنید؟ دیدم در خانواده هم همینطور برخورد میکند. الآن متأسفانه این ماجرای دروغهای مصلحتی راه افتاده که حسابی به ما در این قضیه آسیب میرساند که آنهم قصه خودش را دارد. عدهای با شمشیر دنبال فردی میگشتند که او را بکشند. از حضرت علی علیهالسلام پرسیدند که فلانی را دیدهای. حضرت دید اگر راستش را بگوید فتنهای ایجاد میشود. از جایش بلند شد و به گوشهای دیگر رفت و آنجا نشست، بعد گفت از وقتیکه اینجا نشستهام فلانی را ندیدهام. دروغ مصلحتی برای وقتی است که فتنه و اتفاق جبرانناپذیری در شرف افتادن باشد وگرنه قرار نیست هر چیزی را بهدروغ مصلحتی نسبت بدهیم. مردم و فرزندان سرزمین من باید یاد بگیرند که دروغ نگویند و اینکه همین دروغ نگفتن، چقدر برکت و اثر مثبت در زندگی آنها ایجاد خواهد کرد. شاید من بتوانم با دروغ همه دنیا را فریب بدهم، ولی وقتی شب میشود و به خانه میروم و در آینه خودم را میبینم، آیا باز هم احساس مثبتی خواهم داشت؟ واقعا چه تصویری از خودم در دنیا ساختهام؟ باید به این نکته توجه داشته باشیم.
شما سالها درگیر سخنرانی و مشاوره بودهاید. گروههایی را دیدهاید که بهمنظور رفع مشکلاتی مثل دروغگویی تشکیل بشوند؟
بله. من از نوجوانی در گروهی به اسم پنا شرکت میکردم که مخفف پرورش نیروی انسانی بود. در این جلسه درباره دروغ، صداقت و راستگفتار بودن صحبت میکردیم.
از نظر خانوادگی چطور میتوانیم به مقابله با دروغ بپردازیم؟
باید دلیل دروغ را کالبدشکافی کنیم. گاهی دروغ نزد بچهها اختلال روانشناختی محسوب میشود؛ چرا که دروغ میگوید و نتیجه میگیرد و شرطی میشود و این رفتار را مدام تکرار میکند. اگر بتوانیم فضای خانواده را طوری طراحی کنیم که به هم احترام بگذارند و صادقانه برخورد کنند و نسبت به این صداقت هم طاقت داشته باشند، در این صورت نیازی بهدروغ گفتن احساس نخواهد شد. باید به خانوادهها و مخصوصا خانمها کمک کنیم که حرف راست را بشنوند و نسبت به این حرف راست طاقت داشته باشند؛ حتی اگر این راستگفتاری منجر به تنش و ناراحتی طرفین هم بشود. طاقت خانوادههای ایرانی کم است، باید ظرفیتها را برای شنیدن حقیقت بالا ببریم.
چهار شنبه 24 مرداد 1397
کد مطلب :
27171
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/QgWG
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved