گرافیتی، آری یا نه؟
گرافیتی یا همان دیوارنگاری، هنری است کهن که پیشینه آن به قرنها پیش بازمیگردد؛ به زمانی که در غارها نخستین گرافیتیهای جهان حک و انسانها به کمک این هنر، افکار و اندیشههای خود را به یکدیگر منتقل میکردند.
اما این هنر مفهومی، شمشیری دولبه است؛ گروهی آن را مبتذل میدانند و معتقدند این خطخطیها عصیانگرانه و خرابکارانه است و دیوارهای شهر را پریشان میکند و روح شهروندان را پریشانتر، اما در مقابل دستهای معتقدند این هنر سازنده است و میتواند پیامهایی والا و انسانی را منتشر کند و اثری مثبت بر افکار و اندیشههای جامعه بگذارد. نمونهاش گرافیتیهای یک هنرمند ناشناس در بریتانیاست که مردم او را به نام بنکسی میشناسند که در آثار گاه و بیگاهش با بهرهگیری از زبان طنز، رفتار جامعه یا حاکمانش را نقد میکند. شاید یکی از راههای بهرسمیتشناختن این هنر، خلق شاهکارهایی توسط هنرمندان این حوزه است تا چشم شهر، به هنر آنها عادت کند و آن را پذیرا باشد، حتی اگر این نقاشی دیواری، یک جوجهتیغی بازیگوش باشد که به یکی از دیوارهای رنگ و رو رفته شهر، رنگ و بویی تازه بخشیده باشد.