راننده تاکسی
قهرمان ضداجتماع
ضدقهرمان زخمخورده و روانپریشی که حالش از وضع موجود به هم میخورد و با خود زخمها و آسیبهای روحی و روانی حضور در جنگی بیحاصل(جنگ ویتنام) را به همراه دارد و مرد تنهایی که یکتنه شورش میکند تا بخشی از این فاضلاب روباز (تعبیرش از شهر نیویورک) را پاکسازی کند شخصیت تراویس بیکل، در فیلم «راننده تاکسی» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی است؛ شخصیتی پر از تشویش و دچار ازخودبیگانگی که تناقضهایی با خود دارد که همین بر پیچیدگیاش میافزاید؛ مردی بهدنبال اخلاق که گاهی رفتار غیراخلاقی در پیش میگیرد؛ راننده تاکسیای که شهر را از دریچه آینه اتومبیلش میبیند و از بیعدالتی رنج میبرد، در رابطه عاطفیاش شکست میخورد و با درک شهودیاش میتواند چهره واقعی سیاستمداران را ببیند. او به شکلی توأمان هم قهرمانی عدالتخواه است و هم عنصری ضداجتماع.تراویس بیکن در راننده تاکسی جمع اضداد است؛ شخصیتی نوشتهشده توسط پل شریدر، سناریست که با هدایت مارتین اسکورسیزی و بازی رابرت دنیرو به کاراکتری بیمانند در هالیوود دهه 70میلادی مبدل شد. موفقیت خیرهکننده راننده تاکسی محصول همکاری خلاقانه مثلث شریدر، اسکورسیزی و دنیرو است. ماجراهای فیلم از آنجا آغاز میشود که شخصیت تراویس بیکل که در ویتنام تفنگدار دریایی بوده، در نیویورک راننده تاکسی و چون دچار بیخوابی مزمن است شبها کار میکند. تباهی و فسادی که دوروبرش میبیند مایه ناآرامی و آشفتگیاش است. او اسلحهای میخرد و تمرین تیراندازی میکند. او میخواهد دختر نوجوانی به نام آیریس را ترغیب به بازگشت به خانه و خانواده کند. از سوی دیگر با اسلحه به میتینگ عمومی پالانتاین میرود اما پیش از تیراندازی جلویش را میگیرند. در عوض به محل سکونت آیریس میرود و نگهبان و 2 نفر دیگر را به قتل میرساند. وقتی تصمیم میگیرد خودش را بکشد متوجه میشود اسلحه خالی است. مارتین اسکورسیزی درباره این فیلم گفته است: ما با هم چند شب با یک تاکسی در شهر میگشتیم. دنیرو احساس غریبی داشت. کسانی را که سوار تاکسی میکرد او را نمیشناختند. بالاخره یک مرد سوار تاکسی شد که اسم او را از روی کارت شناساییاش شناخت و گفت: خدایا تو سال گذشته یک اسکار بردی و الان داری تاکسی میرونی. دنیرو گفت: این فقط برای انجام یک تحقیق است.